اعتماد ملي: با رضايت اوليايدم قبل از محاكمه، جواني كه به اتهام قتل دختري جوان در بازداشت به سر ميبرد از قصاص رهايي يافت.
اين در حالي است كه جسد دختري كه اين متهم 31 ساله به قتل او اعتراف كرده هنوز پيدا نشده و او مدعي است كه جسد الناز را پس از خفه كردنش در رودخانه كن انداخته است، با اين حال كاوشها براي يافتن جسد بينتيجه مانده است.
28 آبانماه سال 86 خانواده دختر 23 سالهاي با نام <الناز> وقتي با غيبت طولاني وي مواجه شدند پليس را در جريان قرار دادند. با آغاز تحقيقات پليس معلوم شد <الناز> با پسري 31 ساله كه خواستگارش بود، ارتباط داشته است و آخرين بار نزد وي بوده است.
اين ادعا فرضيه دخالت وي در ناپديد شدن <الناز> را ضعيف كرد، بنابراين داديار جنايي دستور رديابي همه آشنايان الناز را صادر كرد و از سوي ديگر خواستار اقدامات مخابراتي براي بررسي تماسهاي تلفني <الناز> در روز حادثه شد. در اين مرحله معلوم شد طبق ادعاي آرش دختر جوان در روز ناپديد شدنش با پسر ديگري براي ناهار قرار ملاقات گذاشته است و تماسهاي تلفني نيز نشان داد ساعت 30/15 دقيقه ظهر آخرين روز، زماني كه ساعتها قبل آرش از جدا شده بود با موبايل وي تماس گرفته است. با ورود تحقيقات به فاز جديد مشخص شد رقيب عشقي با وجود اينكه خانهاش در حوالي ميدان كاج واقع شده اما در زمان مورد نظر حوالي اسلامشهر بوده است و نميتوانسته اين دعوت را پذيرفته باشد.
با تمركز تحقيقات، مشخص شد تماس تلفني الناز با آرش در زمان مورد نظر برخلاف ادعاي <آرش> در نقطه مشتركي در بزرگراه يادگار امام بوده است. بدينترتيب با حذف همه فرضيهها، آرش دوباره بازداشت و پرونده با اين فرضيه كه <الناز> به قتل رسيده پس از 4ماه از آغاز تحقيقات در اختيار حسين اصغرزاده بازپرس ويژه قتل قرار گرفت. در اين مرحله جنايي، بازپرس دستورات جديدي صادر كرد و مداركي به دست آمد كه نشان ميداد آرش، نهتنها در قتل الناز دست داشته است بلكه براي اين جنايت و پنهان گذاشتن راز ناپديدشدن دختر موردعلاقهاش از قبل نقشهاي را طراحي كرده است.
اين بار، آرش كه چارهاي جز اعتراف نداشت، پردهاز جزئيات نقشه خود برداشت و گفت: <از وقتي كه با الناز آشنا شدم دلباختگي زيادي داشتم به گونهاي كه قرار شد من و الناز با هم ازدواج كنيم. اما الناز، بيپروا از وجود رقيب عشقي حرف ميزد و من با وجود ظاهر خونسردم حس انتقام را در وجودم تقويت ميكردم تا اينكه تصميم گرفتم الناز را به قتل برسانم.> اين متهم در ادامه گفت: <از آن زمان هميشه خودم را آماده ميكردم تا در صورت مواجه شدن با تحقيقات پليس اعتراف نكنم.>
حسين اصغرزاده بازپرس شعبه دوم دادسراي امور جنايي تهران در مورد اين پرونده گفت: <همهدلايل مبني بر گناهكار بودن آرش وجود دارد اما نداشتن جنازه باعث شده بود تا اثبات به قتل رسيدن الناز با مشكل مواجه شود. در اين بين خانواده او به فكر گرفتن رضايت از اولياي دم افتادند و موفق شدند از خانواده الناز رضايت بگيرند.>
گرفتن رضايت به معني آن است كه آرش ارتكاب قتل را پذيرفته است و همين امر باعث تسريع در فرآيند رسيدگي به پرونده شده است، پيش از اين نيز آرش به قتل اعتراف كرده بود و تحقيقات براي پايان پرونده ادامه داشت در حال حاضر اين متهم همچنان در بازداشت است و به احتمال زياد با صدور قرار مجرميت و كيفرخواست از جنبه عمومي جرم محاكمه خواهد شد.