در پی انتشار یادداشتی در سایت احمد توکلی که در آن دولت به دلیل تاکید بر "اصالت هدف" مورد نکوهش قرار گرفته بود ، روزنامه ایران در یادداشتی با عنوان " خام دستان خامه به دست! " به قلم "مهدى عليخانى صدر" به این مطلب پاسخ داد:
اگرچه كلمات و تعابير در فضاى پست مدرن داراى ابعاد چندگانه و تفاسير چند بعدى هستند و براين اساس نگاه هرمنوتيكى مؤلف محور، متن محور و مخاطب محور در كشاكش چنين فضايى است اما تفسير به رأى مخدوش و تاحدى اغراق آميز و حتى جهالت آميز از «اصالت هدف» درمشى خدمت رسان و تكليف محور دومين مقام رسمى نظام مقدس جمهورى اسلامى ايران در يادداشتى با عنوان «چرا تكيه بر اصالت هدف خطرناك است» به گونه اى است كه گويا اصالت هدف در ادبيات دكتر احمدى نژاد و دولت نهم درون ماركسيستى تعبير «هدف وسيله را توجيه مى كند» قرار گرفته و حتى از آن اخذ شده است !
در اين نوشتار كه كلى گويى هاى بسيار به چشم مى خورد به قيمت آسمان و ريسمان بهم بافتن تلاش شده است با تفسيرى شخصى و تك بعدى از «انسان ها ابزار و هدف ملت است»، ادبيات دولت نهم از نگرش الهى، قرآنى و انقلابى با جهت گيريهاى مختلف به تصوير كشيده شود!
در اين نگاه بدون آنكه به درهم تنيدگى محتواى جمله اشاره شود از آن استنباط شده است. مگر نه آن است كه ملت مجموعه اى از انسان ها در حوزه سرزمينى مشخص هستند و مگر نه آن است كه دولتمرد، خدمتگزار و برآمده از بطن جامعه مى باشد؛ پس چگونه است كه مى توان مابين انسان و ملت تفاوت قائل شد و آن را به ابزارگرايى تعبير داد. انسان مدارى و ملت محورى در فضاى خدمت رسانى قابل انطباق بوده و تفاوت اين دو تفسيرى شخصى و قائل به وجوه فردى است. آنچه مبرهن است امروز دشمنان قسم خورده و البته برخى كينه توزان سهم طلب؛ درقبال ابتكارات مبتنى بر حسن نيت و برگرفته از تعاليم اسلامى-انقلابى و منويات امام راحل، رئيس جمهور و مديران صادق و مكتبى دولت نهم، توهم پراكنى و شبهه افكنى و دريك جمله سياست هاى مبتنى بر تهديد و فشار را در دستور كار خود دارند كه بيانيه ها و يادداشت هاى سريالى از اين دست به همين سناريو دلالت مى كند!
نگارنده يا نگارندگان اين نوشتار «نظريه حركت بر مدار صحيح» را مطابق با سيره فكرى و عملى امام راحل تلقى كرده و بيان مى دارد : «هرچند تقرب به پروردگار به عنوان هدف در اسلام اصالت دارد، اما آنچه به عنوان منطق حركت و عمل برآن تأكيد مى شود اصالت تكليف و راه است». حال سؤال اينجاست كه آيا تكليف محورى و هدف محورى در تناقض با يكديگر است و آيا هدف متعالى در فضاى عملگرايانه و نه ناقص تكليف، بلكه به مثابه پايه تكليف؛ فرايندى معيوب است و ما را به سرمنزل مقصود نخواهد رساند ! بركسى پوشيده نيست كه دولت نهم برخلاف گذشتگان صرفاً در پى اعلام نتايج برنامه هاى سياسى، اقتصادى و فرهنگى نيست و براساس احساس تكليف و وظيفه شرعى خود به خدمت رسانى كيفى مشغول است و لذا دولت نهم، منطبق با سيره امام خمينى (ره)؛ دولت «تكليف محور» در برابر «ملت حق مدار» است كه «مردم محورى» را جايگزين «جريان محورى» كرده است. براين اساس در افق دولت نهم؛ دولت به عنوان نماد خدمت، مصرح و آشكار است و در اين راستا عدالت گسترى و خدمت رسانى ذيل تكليف دولت تعريف شده و تلاش در جهت نهادينه سازى آن بر اساس آموزه مهم «تكليف محورى» به جاى «نتيجه گرايى» در مجموعه دولت نهم در حال انجام است و دراصل آنهايى كه با نگاهى تك ساخت به رهيافت هاى اين دولت مى نگرند و درپى آنند كه رويكرد دكتراحمدى نژاد و دولت نهم را منحرف از منويات خمينى كبير جلو دهند؛ «نتيجه گرا» هستند!
خاصه آنكه تفسير به رأى در اين نوشتار از برخى آيات قرآن در اتهام به رئيس جمهور در تأكيد بر «اصالت هدف» كاملاً مشهود است و اين تلاش مذموم در ذهنيت سازى و جهت دهى ديدگاه رئيس جمهور با تعابير ماكياوليستى در آنجا كه منطق تصميم گيرى هاى سياسى در دولت نهم مبتنى بر ادبيات غربى و مفاهيمى زبانى كه معناى صحيح ذهنى به دست نمى دهد ، تعريف مى شود، به اوج خود مى رسد. بنابراين؛ درپاسخ به آنچه در نوشتار مذكور آمده است بايد گفت كه اصالت هدف در گويش الهى، حسى، عقلى و تجربى و با شناخت از افكار و انديشه هاى دكتر احمدى نژاد چنين نشانه هايى را بازمى تاباند:
الف ـ الهى : اصالتمندى هدف در راستاى رضا و امر الهى و تلاش هدفمندانه، پيگيرانه و سرسختانه براى سعادت منطبق با انتظار جهانى فرج.
ب ـ حسى : اصالتمندى هدف در پويشى حسى و از اعماق احساس بشرى در خدمت به خلق و بشر در ابعاد فرامرزى.
ج ـ عقلى : اصالتمندى هدف با كاربست پتانسيل ها و ظرفيتهاى موجود و ارائه بهترين عملكرد در خدمت رسانى به مردم.
د ـ تجربى : اصالتمندى هدف با عبرت آموزى، تجربه اندوزى و ر ها شدن از خطا در جهت به فعل درآوردن برنامه ها و راهبرد ها.
به هرترتيب متأسفانه در برهه كنونى سنگ اندازى و مانع تراشى بر سر ديدگاه ها و راهبرد هاى دولتى برخاسته از مشى عدالت گرايى و مهرورزى به وادى ملال انگيزى غلتيده است و درحالى كه تابوت واژگان به عاريه گرفته شده از ادبيات غربى و اصطلاحات بدون تعريف دهه گذشته (البته پس از ميخكوبى شدن) هنوز بر روى زمين مانده است و هيچكس خود را متولى آن نمى داند و به سمت آن نمى رود ، حملات لفظى در قالب نگاه انتقادى نسبت به مجموعه دولت نهم به شدت افزايش يافته و معلوم نيست كه اين اقدام موهن در رسانه اى دوست نما ! با كدام دليل عقلى و كدام منطق سياسى و حرفه اى رسانه اى قابل توجيه است و پرواضح است كه اين اشتباهى محاسباتى و بازى با حاصل جمع صفر است !
و درنهايت؛ اگرچه تا وضع مطلوب و صدالبته نيل به سمت عقلانيت سياسى فاصله زياد است اما نمايش رفتارى چنين پارادوكسيكال، درحالى كه حمايت كنندگان ترويج چنين مطالبى (با برخوردارى از تحصيلات عاليه و داعيه هايى كه گوش فلك را كر كرده است مدعى نوسازى در حوزه هاى سياسى، فرهنگى و خصوصاً اقتصادى كشورند) جاى بسى تأمل است و ناخودآگاه اين روايت را در ذهن متبادر مى كند كه :
ترسم نرسى به كعبه اى اعرابى
اين ره كه تو مى روى به هيچستان است !!
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر