۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۵:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۳۴۷۲۶
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: ۰۷:۴۹ - ۰۸-۰۹-۱۳۹۴
کد ۴۳۴۷۲۶
انتشار: ۰۷:۴۹ - ۰۸-۰۹-۱۳۹۴

نفوذ جریانی و نفوذ نیابتی

یکی از دست اندرکاران این ماجرا به نگارنده می گفت : چون می دانستیم اگر رهبری با خبر شوند مانع خواهند شد لذا به مخابرات گفتیم ارتباط بین قم – تهران را قطع کنند.
 
عبدالرحیم اباذری

چهارشنبه چهارم آذر1394 رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت روز بسیج مستضعفین طی دیداری که با فرماندهان بسیج داشتند ، بیانات مهمی پیرامون « نفوذ» ایراد کردند. معظم له در آغاز سخن با تاکید بر این که  نباید  مساله به این مهمی بهانه ای برای تصفیه حساب های جناحی و گروهی قرار گرفته و از اهمیت آن کاسته شود ، نفوذ را به دوقسمت « فردی» و« جریانی» تقسیم نمودند و نفوذ جریانی را مهم تر از فردی مورد تاکید قرار دادند.

برای تبیین بهتر موضوع ، نخست باید  سیر تاریخی  و سابقه نفوذ را با دقت مورد مطالعه وبررسی قرارداد.
درباره هر دوی اینها نمونه های تاریخی فراوانی را می توان مطرح کرد که دشمنان اسلام در سرزمین ها وکشورهای اسلامی به مقتضای زمانی ومکانی از آن دو بهره می گرفتند. به علاوه باید توجه داشت اغلب فرقه های ساختگی مانند: وهابیت ،بهائیت ، شیخیه و.. زاییده همین نفوذ هستند.

در این مقاله به خاطر اهمیت موضوع و عنایت رهبری فعلا  به بحث پیرامون نفوذ جریانی بسنده می کنیم.

نمونه تاریخی نفوذ

البته روشن است که نفوذ جریانی وشبکه ای ، با قطع نظر از افراد امکان پذیر نیست ، زیرا هر جریان فکری وفرقه ای به ناچار نیازمند به نیروی کارآمد انسانی است که به وسیله یک یا چند نفر افراد نفوذی وآموزش دیده به مرحله اجرا وعمل گذاشته شود.

در خاطرات مستر همفر* (جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی) می خوانیم: وقتی او در شهر بصره با یک طلبه سنی مذهب به نام محمد بن عبدالوهاب ( بنیانگذارفرقه سیاسی وهابیت) آشنا می شود و شخصیت فردی واجتماعی او را مورد دقت وتامل قرار می دهد به این نتیجه می رسد که فرد مورد نظر خود را پیدا کرده و می تواند ماموریتش را روی  وی پیاده کند.

مستر همفر در ادامه می نویسد: «من گمشده خودم را در محمد بن عبد الوهاب یافتم، زیرا پایبند نبودن او به ضوابط مذهبی و روح غرور وخود پسندی و تنفری که از علمای عصر خود داشت و استقلال نظرش که حتی به خلفای چهارگانه... نیز اهمیتی نمی داد و تنها به فهم خودش در قرآن و سنت اتکا می کرد ، از بارزترین نقاط ضعفی بود که می توانستم از این راه ها در او نفوذ کنم... او سخت نسبت به ابوحنیفه می تاخت  ودرباره خودش می گفت : «من از ابوحنیفه بیشتر می فهمم» و نیز می گفت: «نصف کتاب بخاری باطل است» من میان خودم و او محکم ترین ارتباط ها را بر قرار ساختم و مرتب در او می دمیدم و به او می گفتم : تو خیلی از علی و عمر با استعدادتری وبا کفایت تری و نیز می گفتم : اگر در زمان رسول خدا بودی حتما تو را برای خودش به جانشینی انتخاب می کرد ، نه عمر و نه علی را .  ومرتب به او می گفتم : من امید بسیاری دارم که روزی اسلام به دست تو تجدید شود ، زیرا تو تنها نجات دهنده ای هستی که امید است به وسیله تو اسلام از این سقوط نجات یابد.» (خاطرات مستر همفر، جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی، ترجمه استاد علی کاظمی ، ص 58-57)

مستر همفر، فرد نفوذی و تربیت یافته در وزارت مستعمرات دولت  انگلیس ، آن قدر با این طلبه جوانِ جاهل و خود بزرگ بین کار کرد ودر نهایت او را آن گونه که خود می خواست ساخت و از اعماق وجود او یک جریانی به نام وهابیت بیرون آورد که امروز بزرگترین مشکل جهان اسلام شده و از بطن آن فرقه هایی مانند طالبان و داعش بیرون می آیند.

اگر فرقه ضاله بهائیت را هم مورد دقت وبررسی قرار بدهیم در اینجا نیز قضایای مشابهی را مشاهده می کنیم.
جالب است آنها از یک سو فرقه بهائیت را توسط ایادی خود «علی محمد باب» وبعد «حسینعلی بهاء» تاسیس کردند، بعد هم یک جریان دیگر برضد همان جریان تحت عنوان « انجمن ضد بهاییت حجتیه» ساختند. یعنی مسلمانان را به دو فرقه بهائی و ضد بهائی تقسیم کرده به جان هم انداختند ، بعد خود به تماشا نشستند و به ریش همه خندیدند.

بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب شاید ناظر بر همین نمونه های تاریخی باشد که  البته مصداق های عینی آن بعد از پیروزی انقلاب هم اتفاق افتاد. لیکن با این فرق که در این مقطع با توجه به شرایط انقلاب و نظام اسلامی نیازی به حضور فیزیکی جاسوسان نبود. آنها از میان گروه ها و تشکل ها هر کدامشان را که با اهداف وسیاست های خود همسو می دیدند به صورت مستقیم وغیر مستقیم حمایت می کردند که از این جهت می توان این نوع نفوذ را « نفوذ نیابتی» هم نامید.

نفوذ های نیابتی

نمونه اول : نفوذ جریان بنی صدر و در کنار آن سردمداران سازمان مجاهدین خلق و گروه تروریستی مثل « فرقان» بودند که مجموعه این جریان سعی در تضعیف انقلاب و بنیانگذار آن داشتند و تا حدودی هم پیش رفته و نفوذ کرده بودند.
سازمان مجاهدین که بزرگترین  و مهم ترین تعهد و آرمانش به قول خودشان مبارزه با امپریالیسم جهانی آمریکا بود خواسته یا ناخواسته به نفع آمریکا عمل می کرد بدون این که نیازی به حضور مستر همفرها باشد، در نهایت هم در آغوش آمریکا قرار گرفت.

 چهره واقعی این جریان ، تنها با صبر وتحمل ستودنی امام و ریخته شدن خون بهشتی مظلوم و72 تن از یارانش آشکار شد و مفتضح گردید.

نمونه دوم: جریانی است که  در ظاهر تاریخ نهضت امام خمینی می نویسد ولی در بسیاری از مواقع بر خلاف نظر شخص امام حرکت می کرد، چنانکه خود در مقدمه تصریح می کند وقتی لیست شاگردان را تقدیم امام کردم ایشان فرمود: آقا شیخ مرتضی حائری را بر آقای منتظری مقدم بدارم ولی من آقای منتظری را اولین نفر آوردم. بعد در مقدمه دیگرش می نویسد: چون لقب « آیت الله العظمی» را فقط سزاوارامام خمینی  وآیت الله منتظری می دانم بنابر این در این کتاب از استفاده آن بر دیگران پرهیز کردم. واین در حالی بود که در آن ایام ، آیات عظام : خوئی ، شاهرودی، مرعشی نجفی ، گلپایگانی ، میلانی ، خوانساری ،شیرازی ، روحانی ، قمی و... از مراجع به شمار می آمدند و آقای منتظری در ردیف دوم و سوم قرار داشت.

وقتی عزل آقای منتظری از قائم مقامی پیش آمد، که درست بود، همین جریان به اندازه یک طلبه مقدمات خوان حرمت ایشان را نگه نداشتند وهرچه خواستند علیه اش نوشتند. بر خلاف نظر امام و رهبری و برخلاف مصوبه « شورای تامین استان قم» به بیت وحسینیه اش هجوم بردند و غارت کردند.

یکی از دست اندرکاران این  ماجرا  به نگارنده می گفت : چون می دانستیم اگر رهبری با خبر شوند مانع خواهند شد لذا به مخابرات گفتیم ارتباط بین قم – تهران را قطع کنند. آن ایام گوشی همراه و موبایل هم نبود، بعد از ظهر کار را تمام کردیم.

وقتی به او گفتم پس مساله اطاعت از ولی فقیه چه می شود؟ گفت: به نظر من آدم باید در یک جاهایی به تشخیص خود عمل بکند.
حال تو حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

نتیجه کارهای غیر متعارف این جریان، بد بینی مردم به مرجعیت شد. اینها از سر جهالت به خاطر دفاع از امام و رهبری  و نظام به بیت مرجعیت حمله ور شدند و آن بزرگان را هتک حرمت کردند و ناخواسته مراجع را در مقابل رهبری قرار دادند. یعنی دوستی این جریان شبیه دوستی خاله خرسه شد.

 دربخشی از توصیه های مستعمرات انگلیس به مستر همفر می خوانیم: « لازم است به وسیله متهم ساختن علما و داخل نمودن جاسوسانی در لباس آنان کاری کنیم که رابطه مسلمین با علمائشان قطع شود و باید جاسوسان ما در لباس علماء جنایات بسیاری مرتکب شوند تا مردم هر عالمی را که می بینند شک داشته باشند که آیا این هم عالم است یا جاسوس است؟ وبسیار تاکید می شود که از اینگونه جاسوسان ملبس را باید میان علمای ازهر، آستانه، نجف وکربلا وارد کرد.» (همان ، ص 107)

 متاسفانه نفوذ این جریان هنوز هم دامه دارد ، بدون نیاز به سرمایه گذاری مستعمرات انگلیس به توصیه آنها عمل نفع  می کنند و هیچ کسی هم پاسخگو نیست.

نمونه سوم: بعد از انتخابات دوم خرداد، عده ای تندرو ، زمینه را برای افراطی گری های خود مناسب دیدند. بعضی از اینها با کمال پر رویی حتی مساله عقلی و روشن مثل «تقلید جاهل از عالم» را هم منکر شدند و در مقدسات دیگر ایجاد تشکیک کردند. اما با همه تلاش چون عمقی نداشتند خیلی زود ازهم پاشیدند.

نمونه چهارم:  این نفوذ، معجون و التقاطی از رسوبات فکری انجمن حجتیه و سایر گروه های سیاسی اوائل  انقلاب بود. این ها گر چه با شعارهای ارزشی و انقلابی وارد میدان شدند  و هشت سال مدیریت اجرائی کشور را به دست گرفتند ولی در عمل نشان دادند که راهی دیگر در پیش دارند.
یکی از تئورسین های پشت پرده این جریان در چند جلسه بحت که جزوات آن موجود است طی حملات شدید به فقهای عظام مثل شیخ صدوق ، شیخ مفید ،علامه مجلسی و...تاکید می کند لازم نیست نماینده امام زمان از فقها باشد وبعد تصریح می کند که ، حضرت حجت (عج) بعد از آیت الله خامنه ای ، نائب خود را از میان افراد غیر روحانی انتخاب خواهند کرد.
اینها با کارهای جاهلانه جوانان کشور را به دین بدبین ساختند. در دوران حاکمیت این جریان حتی بسیج هم از تعرض وآسیب در امان نماند. در یک مورد اینها به جوانان نخبه دانش آموزی توصیه کردند که « بروید راهیان نور ، عکس با چفیه بگیرید، زمانی به دردتان می خورد» یعنی به جای اخلاص ، ریاکاری و معامله گری  را در میان آنان ترویج نمودند.

 این جریان نیز با مدیریت  رهبری وصبر و بردباری دلسوزان نظام و هوشیاری مردم کنار زده شد و از رشد آن جلوگیری گردید.

مخاطبان رهبری در این بیانات ، قشر نخبگان ، تصمیم سازان وتصمیم گیران کشورمان هستند. این عزیزان باید با آگاهی از تاریخ نفوذ ، شیوه ها وشاخصه های نفوذ در کشورهای اسلامی خود را آماده مبارزه جدی با این پدیده شوم نمایند.

 هزینه ها و ریشه ها

 نفوذ جریان های هفت گانه  آسیب ها و هزینه های  بسیار سنگینی را بر پیکره نظام و گرده مردم وارد کردند که البته از حیت شدت وضعف باهم فرق داشتند. بعضی جریان ها که رنگ  و بوی دینی ومذهبی نداشتند، دردسرها و مشکلاتشان کمتر و مقابله با آنها راحت تر بود.

اما آنهایی که با نقاب دین ، شعارهای ارزشی وانقلابی آمدند وهر روز هاله ای از نور دیدند و خودشان را به امام زمان (عج) منتسب کرده و با زبان حال ادعای نیابت نمودند، هزینه هایشان شکننده و غیر قابل جبران شد.

نکته مهمی که نباید از آن غفلت کرد این است که سردمدارن این جریان ها اغلب آدم های جاهل و ضعیف النفس  هستند که به چند تعریف وتمجید اطرافیان ونزدیکان ، فوری منفعل ودچار توهم شده خیال می کنند واقعا یک شخصیتی شده اند.
مستر همفر درادامه خاطرات می نویسد : « روزی به محمد بن عبدالوهاب خوابی درست کردم وبه او گفتم : دیشب در خواب رسول خدا را دیدم... پیامبر روی کرسی نشسته وجمعی از علما اطرافش بودند ، ولی من هیچ کدام از آنان را نمی شناختم، ناگهان دیدم تو از درب وارد شدی در حالی که نور از صورتت می درخشید ، همین که به حضرت رسیدی پیامبر به احترام تو بلند شد وپیشانیت را بوسیده به تو فرمود: ای محمد! تو همنام من هستی و وارث علمم می باشی و در اداره دین و دنیا جانشین من هستی.
تو گفتی: یا رسول الله من می ترسم از این که علم خودم را بر مردم ظاهر کنم ، رسول خدا به تو گفت: نترس که تو برتر از همه هستی. همین که محمد بن عبدالوهاب خواب مرا شنید می خواست پر در بیاورد و چندین بار از من پرسید این خواب را که گفتی راست می گفتی؟ هر وقت می پرسید می گفتم : بله راست گفتم تا این که خاطر جمع شد و فکر می کنم از همان روز تصمیم گرفت که ادعاها ونظرهای خود را ظاهر کند.»( همان  ، ص 67) .


*در سندیت این کتاب، اختلاف نظر وجود دارد. با این حال، حتی منتقدان کتاب مذکور، بر درستی روایتی که از محمد بن عبدالوهاب در این اثر ارائه می شود، صحه می گذارند.

 
برچسب ها: نفوذ ، نفوذ جریانی
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۲۱
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Canada
۰۸:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۹/۰۸
11
2
این بیشتر نقد وهابیت بود تا تعریف نفوذ
علی
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۹/۰۸
1
19
آقای اباذری فرق است بین یک نفوذ وکاسبان نفوذ......
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۹/۰۸
3
12
بسیار زیبا، عالمانه و آموزنده بود.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۹/۰۸
3
14
درود بر استاد اباذری. بسیار متین و متقن و محکم.
وبگردی