در خیابانی شلوغ پیدات کردم
مثل سکه ای میان جووی.
گاهی عشق،
به همین ساده گی اتفاق می افتد!
****************
این بار هم دیر رسیدی.
ببین!
دراز کشیده ام میان تابوت
و لب خندِ انتظار
ماسیده است رووی لب هام.
تو، همیشه دیر می رسی!
****************
عاشق شو
و شعرهای ناتمامِ مرا
تمام کن!
****************
پرنده ای میان چشم هات بود؛
حالا نیست.
دیگر چه گونه بنویسمت؟!
****************
هرجا برسم
روی زمین می خوابم،
کولی وار.
شاید از آن جا گذشته باشی!
****************
تو را در آغوش می گیرم،
آفتاب
می میرد از حسرت.
****************
ریگی اگر به کفشَ ت نبود
این همه شن زار
پیش پایم چه می کند؟!
این بار اگر آمدی
کفش هایت را بتکان!
****************
همیشه سیاه پوشیده ام.
عشق؛
مُصیبت سنگینی ست!
****************
خودت را پهن کن روی بند رخت؛
آفتابت می شوم.
****************
این جا همیشه آسمان گرگ و میش است.
زیاد دور نشو،
گُمَت می کنم.