در این میان اما نوید برادر کوچک خانواده شاگرد اول است و در آستانه راهیابی به مدرسه تیزهوشان. پسر با استعدادی که در یک خانواده پر تنش زندگی میکند. این مهمترین حرف فیلم ابد و یک روز است. امروز بخشی از متولدین دهه 70 و 80 ایران با چنین مشکلی روبرو هستند. بچههای با استعدادی که به دلیل مشکلات خانوادگی و عدم شناخت درست از تواناییاشان نمیتوانند به جایگاه واقعی خود برسند.
نوید با استعداد فیلم ابد
و یک روز به جای اینکه وقت خود را صرف خواندن و یادگرفتن بیشتر کند مجبور است برای
برادر معتادش سیگار بخرد، مواد او را پنهان کند و یا حتی مجبور است برای نجات
برادر معتادش، ماموران نیروی انتظامی را فریب دهد. برای چنین فرزندی به راستی چه
آیندهای میتوان متصور بود؟
در این میان مدرسه نوید هم تنها وظیفه خود را مدیریت او در مدرسه میبیند بدون اینکه توجه کنند چنین استعدادی در چه موقعیتی زندگی میکنند. بیشتر مدارس در ایران تنها به بچههای با استعداد به عنوان یک امتیاز برای مدرسه خود نگاه میکنند و هیچ کاری با خانواده و وضعیت زندگی او ندارند.
در کنار نوید، نوجوان دیگری نیز در این فیلم نقش بازی میکند که درست برعکس نوید است. او فرزند یکی از یکی از خواهرهاست (با بازی ریما رامینفر) که علاقه فراوانی به " گنده لات" شدن دارد. این نوجوان نیز به دلیل نبود امکانات مناسب در جامعه و هدف گذاریهای درست، برای تبدیل شدن به یک چهره مقبول در جمع همسالان، دست به خود زنی میزند تا چهره خشن تری از خود معرفی کند.
امروز، جامعه ایران با یک مشکل اساسی روبرو است و آنهم نسل آینده کشور است. نسلی که در کمکاریها گم شده است و درگیر سنت و مدرنیسم است. امروز بخشی از بچههای با استعداد ایران به دلیل سیستم غلط آموزش و پرورش و بحرانهای خانوادگی، تبدیل به آدمهای معمولی میشوند که تنها هدفشان معمولی بودن در زندگی است.
از سوی دیگر به دلیل اینکه ناهنجار بودن در نسل آینده کشور تبدیل به هنجار شده است بخشی از این نسل سعی میکنند به هر شکل ممکن خود را نسبت به همسالان خود متمایز نشان دهند. این تمایز میتواند در ظاهر و یا رفتار تعریف شود.
بچههای ابدویک روز، درد مشترک بخشی از فرزندان امروز ایران است. فرزندان ایران در مسیر درستی قرار نمیگیرند و این باعث میشود که استعدادهای فراوانی به خاطر کمکاریهای خانواده و جامعه در مسیری اشتباه قرار بگیرد.