۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۷۸۶۷۶
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۸ - ۲۴-۰۴-۱۳۹۵
کد ۴۷۸۶۷۶
انتشار: ۱۳:۱۸ - ۲۴-۰۴-۱۳۹۵

ریشه خشونت در جهان امروز

در یکی از شب ها، همسر رئیس جوزف از او پرسید: رئیس جوزف! حال که ارتش سفید این همه به اعضای قبیله حمله می کند، می کشد، آتش می زند و مزارع و دام ها را نابود می کند چرا دستور حمله تلافی جویانه نمی دهی؟!
عصر ایران؛ سعید افشار - چند سال پیش، در اوایل دهه شصت شمسی، تلوزیون ایران یک فیلم سینمایی آمریکایی به نمایش گذاشت که هنوز می تواند یادآوری آن برایمان پندآموز باشد.

داستان مربوط می شد به تداوم جنگهای داخلی ایالات متحده آمریکا میان قبایل سرخپوستان و ارتش سفیدپوستان در سالهای دور. رئیس پیر قبیله سرخپوست که فوت کرد، طبق سنت آپاچی ها، می بایست پسر بزرگش جانشین او در رهبری قبایل می شد. پسر ارشد او به نام جوزف در دانشگاه هاروارد مشغول تحصیل بود که با همسرش راهی قبیله شده و جانشین پدر شد.

طبق معمول جنگهای داخلی ادامه داشت، ارتش سفیدپوست ها و یا همان ارتش ایالتی هجوم می آورد و چادرهای قبایل را به آتش می کشید و چند روز بعد بهصورت چندباره ادامه می داد... ولی این بار خبری از واکنش قبایل سرخپوستان نبود!

در یکی از شب ها، همسر رئیس جوزف از او پرسید: رئیس جوزف! حال که ارتش سفید این همه به اعضای قبیله حمله می کند، می کشد، آتش می زند و مزارع و دام ها را نابود می کند چرا دستور حمله تلافی جویانه نمی دهی؟!

رئیس جوزف پس از سکوتی کوتاه و با چشمانی باز پاسخ داد: «اسلحه را از زمین برداشتن کار آسانی است، زمین گذاشتنش سخت است.»

***

در سه دهه اخیر، آتش نفرت، خشونت و جنگ اغلب مناطق خاورمیانه، آفریقا و بخشی از اروپا و آمریکا را فراگرفته و گویی پایانی برای آن متصور نیست و نتیجه اش آوارگی بیش از شصت میلیون انسان است، کشته و مجروح شدن میلیون ها نفر دیگر از استانبول گرفته تا کلرادو و از پاریس گرفته تا نیجریه و سومالی و همین نزدیکی ها سوریه، عراق، افغانستان و ... .

زمانی که رقابت دو بلوک سرمایه داری آزاد به رهبری آمریکا و اقتصاد و سیاست متمرکز به رهبری اتحاد جماهیر شوروی در میدان های جنگ کلاسیک بروز می کرد، جنگ های کره و ویتنام و ... از این قبیل بود ولی در حال حاضر وضعیت جدیدی بوجود آمده و آن کشتار مردم عادی به  فجیع ترین شکل ممکن است که تنها می تواند ریشه در "نفرت عمیق انسان ها از همدیگر" باشد.

انسانی که متنفر باشد هرکاری را انجام خواهد داد تا به مقصود خود که نابودی است برسد. بی جهت نیست که  عملیات انتحاری این‌گونه باب شده و اشخاص بارآمده در محیط تنفر خود را به همراه تعدادی از همنوعانش نابود می کنند.

 یکی از عوامل بوجود آمدن و گسترش تنفر و خشونت، حتی در مرکز اروپا، فاصله عمیق سطح دانش و آگاهی و فن آوری میان اقشار مختلف جامعه است. فرزندان مهاجرین نسل اول اروپا و آمریکا که حتی متولد و آموزش دیده و بزرگ شده آن کشورها هستند، در مواجهه با تناقض های موجود میان فرهنگ خانواده خود و جامعه اطراف دچار نوعی سردرگمی هستند و اگر به افسردگی دچار نشود، دنبال علل متفاوت بودن و شدن خواهند بود و خیلی راحت سر از دنیای خشونت در می آورند، حال تفاوتی نمی کند که انتقام از خود باشد یا همراه کردن دیگران در نابودی خود، از سوی دیگر

بیاییم به خاورمیانه، مردم و جوانان شوریده حال خاورمیانه ای که مانند موزائیک های متفاوت کنار هم چیده شده اند؛ در یک دست خاک گذشته را نگهداشته اند و در دست دیگر دانه های آینده را و نمی دانند باید بالاخره بر طبل مدرنیسم بکوبند یا سنن و آئین و باورهای خود را دو دستی بچسبند.

 یکی از نتایج این تناقض، ظهور انواع و اقسام گروه های آنارشیست بوده، از القاعده و طالبان گرفته تا داعش و بوکوحرام و ... و به مدد انقلاب اینترنت و ظهور موعود دهکده جهانی مارشال مک لوهان، اندیشه های ماجراجویانه آنان و القای نابودی انسانهای متفاوت با ایدئولوژی شان مانند ویروسی خطرناک سریعا گسترش یافته است.

نباید اجازه داد محرومیت ها، مظلومیت ها و تفاوت ها ادامه پیدا کند. همین الان اگر با بررسی جامع و تصمیمات درست در رابطه با رفع تبعیض ها گرفته نشود، آنگاه کفه ی ترازوی مظلومین و محرومین سنگین تر خواهد شد. اسلحه مظلومیت از هر سلاحی خطرناک تر است.

باید روانشناسان و جامعه شناسان حقیقت اندیش از پشت میزهای خطابه دانشگاهی به میان مردم آمده و تفاوت ها را دیده و راه حل تبیین و اعلام کنند.

 تا دیر نشده، روشنفکران، صاحبان صنعت و تجارت، رهبران سیاسی، رهبران دینی ومذهبی، دانشگاهیان و حتی صاحبنظران حوزه نظامی دور هم جمع شده و زیر لوای سازمان ملل متحد، فکری به حال این گسترش نفرت و خشونت در جهان بکنند.

گذشته از راه حل های کوتاه مدت و سیاسی، راه حل دراز مدت، ساختن شخصیت متفاوت تر و مهربان تر کودکان از دوران طفولیت و مدرسه است. راهش تقبیح خشونت های خانگی است. راهش آموزش های عمومی و بهره مندی همه اقشار از تکنولوژی اطلاعات است. راهش باز گذاشتن کانال های حرف زدن برای همه افکار و اندیشه هاست. راهش مهربانی است. راهش عدم ترویج نفرت و خشونت است در هر شکل و لباس. راهش بوجود آوردن فرصتهای برابر برای رشد برای همه است و بالاخره راه حل اش این است که باور کنیم همه حقیقت فقط پیش ما نیست.

پند رئیس جوزف را یک بار دیگر مرور می کنیم:
«اسلحه را از زمین برداشتن کار آسانی است، زمین گذاشتنش سخت است.»
ارسال به دوستان
وبگردی