رفتم که نبینی پریشان شدنم را
غمناک ترین لحظه ی ویران شدنم را
در خویش فرو رفتم و در خویش شکستم
تا تو نبینی غم تنها شدنم را
******************************
تنهاییم را به گردن هیچکس نمی اندازم
گردن هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد
******************************
مثل آتیش تو صحرا
یا که طوفان تو دریا
مثل ظلمت توی شب ها
جون به لب موندم و تنها
******************************
پیش روی من تا چشم یاری میکند دریاست
چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست
در این ساحل که من افتاده ام خاموش
غمم دریا دلم تنهاست
******************************
در برهوت بی کسی
تنها تو همزاد منی
ای نازتر از خواب شبم
آیا تو هم یاد منی ؟
******************************
گر بدانم نیستی ، غمی نیست ز تنهایی
اینکه هستی و تنهایم ، غم دارم
******************************
این شعرها دیگر برای هیچکس نیست
نه ! در دلم انگار جای هیچکس نیست
آنقدر تنهایم که حتی دردهایم
دیگر شبیه دردهای هیچکس نیست
******************************
غریبانه شکستم من اینجا تک و تنها
دل خسته ترینم در این گوشه دنیا
ای بی خبر از عشق که نداری خبر از من
روزی تو آیی که نمانده اثر از من
******************************
می نویسم نامه و روزی از اینجا می روم
با خیال او ولی تنهای تنها می روم
در جوابم شاید او حتی نگوید کیستی ؟
شاید او حتی بگوید لایق من نیستی
می نویسم من که عمری با خیالت زیستم
گاهی از من یاد کن حالا که دیگر نیستم
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر