روزنامه آفرینش نوشت:
جنگ در سوريه روزهاي حساسي را تجربه ميكند. جنگي كه دامنه آتش ديپلماسي آن كم از درگيريهاي نظامي و آتش گلوله و موشك نيست. اين موضوع را ميتوان در برخورد و واكنشهاي آمريكا و روسيه به عينه مشاهده كرد. اختلاف نظر دو ابرقدرت در برخورد با بحران سوريه باعث شده هريك به طريقي ديگري را مقصر جلوه دهد و با خط و نشان كشيدن براي هم، مانع از حضور و نفوذ در مناطق مختلف سوريه شوند.
آمريكا به همراهي متحدانش و از طريق تبليغات گسترده در رسانهها، به دنبال نشان دادن وقوع جنايت جنگي در سوريه توسط ارتش اين كشور روسيه ميباشد. از سوي ديگر روسيه نيز با اتكا برحملات سنگين هوايي خود قصد گامي بلند در جبهه نبرد سوريه دارد. اما اين وضعيت براي هردو ابرقدرت غيرقابل تحمل است و آمريكا را براي تصميمي جديد در مورد بحران سوريه به تكاپو انداخته است.
امروز در ميان هزارتكه پازل سوريه، حلب بيش از همه مورد توجه قرار گرفته و طرفهاي درگير و حاميانشان تمام تمركز خود را بر روي آن قرار دادهاند. آمريكا، تركيه و اعراب، به دنبال حفظ آن بوده و روسيه و ايران درپي آزادسازي آن هستند. در مورد اهميت حلب همين قدر بايد گفت كه مرکز اقتصاد سوريه و داراي موقعيت ممتاز است و همه شاهراه هاي تجاري در سوريه به آن ختم مي شود. همچنين هر طرفي که بر حلب مسلط شود بر شمال سوريه و راه هاي منتهي به مرزهاي ترکيه و عراق سيطره پيدا خواهد كرد.
اهميت اين شهر براي ارتش سوريه به اين سبب است كه تسلط بر حلب موجب سيطره نظامي بر همه شهرهاي سوريه خواهد شد.حلب براي مخالفان بشار اسد نيزاز اهميت زيادي برخوردار است و از دست رفتن حلب به منزله از دست رفتن يکي از مهمترين مراکز باقيمانده در دست مخالفان است.
ازآنجا كه مخالفان براي پشتوانه امدادي خود از ترکيه استفاده مي کنند، در صورت سقوط حلب به دست ارتش سوريه، را ه مواصلاتي براي دريافت كمكهاي امدادي و تسليحاتي از تركيه مسدود خواهد شد. همچنين ترکيه نيز به هيچ وجه نمي خواهد حلب سقوط کند زيرا برگ برنده خود را از دست مي دهد. تركيه هرگز مجاورت با ارتش سوريه و کردها را برنميتابد وبرهمين اساس سيل كمكهاي مالي و نظامي خود را طي هفتههاي اخير به سمت مخالفان نظامي بشار اسد سرازير كرده است.
ازسوي ديگر سقوط حلب براي آمريكا نيز قابل پذيرش نيست. سقوط حلب به مثابه شکست آمريکا در برابر روسيه است و اين آسيبي جدي براي افكارعمومي داخلي و هم پيمانان خارجي آن ميباشد. آمريکا براي سالهاي متوالي از گروههاي مخالف سوري حمايت کرده و از دست رفتن حلب به منزله تضعيف موضع مخالفان مورد حمايت غرب است. سقوط حلب به منزله کاهش نفوذ آمريکا در منطقه به نفع روسيه است. آمريکا به طور حتم در انديشه طرحهايي است تا جبهه مخالفان مورد حمايت خود را تقويت کند.
اما وضعيت روسها در سوريه نيز تا حد بسياري به سرنوشت حلب گره خورده است. تاكنون حملات هوايي سنگين روسيه سبب پيشرويهاي ارتش و نيروهاي حامي اسد گرديده است، اگر در اين مرحله حساس نتوانند حلب را فتح كنند، شكست بزرگي بر وجهه نظامي خود وارد ساخته و از اقتدارشان در ساير ميادين تقابل ديپلماسي كاسته خواهد شد.
لذا شايد بتوان گفت كه تسلط برحلب بيش ازهمه براي روسها اهميت دارد، تا بتوانند دست برتر نظامي خود در سوريه حفظ كنند و با پشتوانه قوي تري به گزينههاي ديپلماسي و گفتگو با مخالفان اسد در داخل و خارج از سوريه روي آورد.
لذا دشواريهاي بسياري براي رسيدن به اين هدف وجود دارد، چرا كه قطعا حاميان مخالفان اسد از هيچ گونه حمايتي اعم از مالي و نظامي دريغ نخواهند كرد و اين مسئله هزينه روسيه و ايران را براي پيشروي در حلب افزايش خواهد داد. ضمن اينكه هزاران نفر از مردم عادي در شهر حلب حضور دارند كه اجازه خروج از اين شهر را نداشته و به عنوان سپر انساني از آنها استفاده ميشود.
كشته شدن غيرنظاميان در سوريه اگرچه مورد بي توجهي گسترده سازمانهاي بين المللي قرار گرفته است، اما در وضعيت فعلي با توجه به توان تبليغاتي آمريكا و متحدانش ميتواند ضربات سنگيني را بر وجهه روسيه، ايران و دولت سوريه وارد كند. آنچه بيش ازهمه به عنوان پيش بيني وضعيت فعلي مي توان برآن تاكيد كرد، فرسايشي شدن جنگي است كه صرفاً هزينه هاي بسياري را حاضران در ميدان سوريه تحميل خواهد كرد و با سياستي بالانس گرايانه توان مخالفان اسد و حاميان مدام كم و زياد ميشود تا هيچ يك از طرفين قادر به حذف طرف مقابل نباشند.