از زمانی که فهمیدیم باید بعد از ظهر روز یکشنبه ۳۱ شهریور و بعد از نماز ظهرو عصر حرکت کنیم می دونستیم که باید یکشنبه رو روزه بگیریم اما نمی دونستیم که چه ساعتی و به چه وقتی باید افطار کنیم که مشخص شد باید به وقت افقی که قرار داریم افطار کنیم.
حالا مشکل اینجا بود که افق ما هر چه به سمت نیویورک می رفتیم روز بود و در اون خورشید غروب نمی کرد در واقع در این مسیر هر چقدر حرکت می کردیم خورشید پشت سرمون می اومد از اقای محمدی گلپایگانی تو فرودگاه پرسیدم که اگر اینطوری بخواهیم عمل کنیم باید ۲۳ ساعت تا نیویورک روزه باشیم .
اقای گلپایگانی هم گفت ..الان چاره ای ندارید یا باید قبل از ظهر امروز از تهران خارج می شدید و روزتون رو افطار می کردین یا اینکه باید ۲۳ ساعت رو تحمل کنید و روزه بگیرید تا ۶۰ روز روزه به گردنتون نیافته !البته فقط در صورتی می تونید روزتون رو بخورید که حالتون خیلی بد بشه و مجبور بشید بخورید.
توی هواپیما برخی ها که صبح از تهران رفته بودن بیرون راحت بودن برخی از بچه های حفاظت هم نمی دونم از کجا استفتا گرفته بودن که به وقت تهران حدود هفت شب افطار کردن اما بقیه به همراه اقای رییس جمهور روزشون رو تا موقع رسیدن به نیویورک نگه داشتن یعنی حدود ۲۳ ساعت روزه .
دیگه لحظات اخر واقعا کم اورده بودیم من و کامران و اقای جوانفکر تا اونجا که تونستیم خوابیدیم تا شدت ضعف و بویژه تشنگی رو حس نکنیم اما لحظات اخر واقعا حس می کردیم که هیچی اب توی بدنمون نمونده .
حدود یک ربع مونده بود که هواپیما در نیویورک به زمین بنشینه بالاخره این خورشید خانم غروب کرد و ما هم توی همین یک ربع نفهمیدیم چه جوری افطار کردیم هر چی جلومون گذاشتن خوردیم اخه واقعا ۲۳ ساعت روزه بودن خیلی سخته...
منبع:
وبلاگ حسین رنجبران پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر