به واقع هر چند که مسکو با حمله به گرجستان - در پی اقدام تفلیس در باز پس گیری منطقه جدایی طلب اوستیای جنوبی- روابط خود با غرب را تیره ساخته است ، اما به نظر می رسد فعلاً کرملین در نزاع با همسایه چند قومی قفقازی خود (گرجستان) برنده بازی بوده است و اوضاع- لااقل تاکنون- بر وفق مراد کرملین به پیش می رود.
بسیاری از تحلیل گران و مقامات اوستیای شمالی (واقع در مرزهای جنوبی روسیه با قفقاز)- که یکی از 7 قومیت عمده موجود در مرزهای جنوبی روسیه هستند و بنا به دلایل تاریخی وابسته یا وفادار با مسکو مانده اند- معتقدند که اگر روسیه در بحران اوستیای جنوبی دخالت نمی کرد و وارد عمل نمی شد، این بی تفاوتی ممکن بود سیاست و نفوذ روسیه در منطقه را ناکارآمد جلوه دهد.
برخی دیگر از کارشناسان و تحلیلگران ساکن در اوستیای شمالی نیز که با آنها صحبت کردم معتقد بودند که روسیه اکنون بهتر است پس از شناسایی رسمی استقلال اوستیای جنوبی اجازه دهد تا اوستیای جنوبی و شمالی متحد شوند و یک جمهوری مستقل اوستیایی طرفدار مسکو در منتهی الیه شمالی کوه های قفقاز پا بگیرد تا بدین وسیله ثبات و صلح در تمامی منطقه قفقاز تقویت شود.
"نودار تابرتی" متخصص مسایل اقتصادی ساکن در اوستیای جنوبی در باره سیاست مسکو در اوستیای جنوبی می گوید: " این جنگ نشان داد که روسیه دولتی مقتدر است و می توان به حمایت و قدرت این کشور تکیه کرد. روسیه با اقدام نظامی خود دوستان و متحدان خود در منطقه را دلگرم کرده و به دشمنان خود هشدار داد و آنها را نگران ساخت. به واقع اقدان نظامی ماه اوت روسیه در گرجستان تاثیر آرام کننده ای بر سراسر منطقه قفقاز داشت."
در جریان جنگ ماه اوت هزاران تن از مردم اوستیای شمالی با حضور در پایگاه های نظامی خواستار اعزام به منطقه اوستیای جنوبی و نبرد علیه گرجستان بودند.
"فاسان زوتسوف" مدیر یک مرکز مطالعات اجتماعی در قفقاز شمای در این باره می گوید: "اگر دخالت نظامی روسیه نبود هزاران تن از مردان اوستیای شمالی به طور داوطلب و برای کمک به مردم اوستیای جنوبی و جنگ با گرجستان به منطقه جنگ می رفتند. به واقع پس از حادثه تروریستی گروگانگیری خونین در مدرسه ای در بسلان (پایتخت اوستیای شمالی) مردم اوستیای شمالی نسبت به حمایت به موقع روسیه از خود مردد بودند. اما با وقوع جنگ گرجستان و اقدام نظامی روسیه در حمایت از مردم اوستیای جنوبی مردم اوستیای شمالی هم دلگرم شدند و می توان ادعا کرد که بحران گرجستان لحظه ترمیم اعتماد مردم اوستیایی به روسیه بود."
اما در کنار این تعریف و تمجیدها از روسیه، برخی منتقدین معتقدند که اقدام یکجانبه روسیه در شناسایی رسمی استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا پایه گذار بدعتی خطرناک خواهد شد که در آینده ممکن است مسکو هزینه های سنگینی بابت آن بپردازد.
"نیکلای پتروف" کارشناس مرکز مطالعاتی "کارنگی" در مسکو در این باره معتقد است: "تمام دلایل و توجیهاتی که دمیتری مدودف رییس جمهور روسیه به هنگام اعلام رسمی استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا از گرجستان، بیان کرد می تواند به طور یکسان در استقال سایر مناطق و جمهوری های استقلال طلب در قفقاز شمالی از جمله چچنستان نیز مصداق یابد. وقتی روسیه به طور یکجانبه استقلال مناطق جدایی طلب اوستیای جنوبی و آبخازیا را مشروعیت می بخشد، سایر مناطق جدایی طلب در قفقاز شمالی (در محدوده حاکمیت و تمامیت ارضی روسیه) نیز می توانند این توقع را داشته باشند که با استقلال آنها هم مثل اوستیای جنوبی و آبخازیا برخورد شود".
"استانیسلاو کیزایف" معاون رییس پارلمان اوستیای شمالی در این باره معتقد است که ملت دو پارچه اوستیا حق دارد تا دوباره متحد شده و به هم بپیوندند.
وی در این باره می افزاید: "این امر ممکن است همین فردا به وقوع نپیوندد. اگر اوستیای جنوبی بتواند پس از استقلال موقعیت خود را بازیافته و مستحکم کند، این درخواست طبیعی دولت اوستیای جنوبی خواهد بود. تمام مردم ساکن در دو بخش شمالی و جنوبی اوستیا طرفدار و خواستار تحقق چنین ایده ای هستند".
"ادوارد کوکویتی" رییس جمهور اوستیای جنوبی پس از جنگ گرجستان در اظهاراتی اعلام کرد که ادغام دو بخش اوستیا به هم امری محتوم و غیر قابل اجتناب است. اما پس از مدتی کوکویتی با تغییر لحن خود گفت: "موضوع الحاق به روسیه در دستور کار فعلی رهبران اوستیا نیست. از سوی دیگر روسها نیز به صراحت اعلام کرده اند که برنامه ای برای الحاق بخش هایی از خاک دیگر کشورها به قلمروی خود ندارند".
کوکویتی افزود: "مردم اوستیای جنوبی خواستار پیوستن به اوستیای شمالی هستند و ما همین حالا هم خودمان را متحد مردم اوستیای شمالی می دانیم."
اما با این حال و با وجود اظهارات کوکویتی بسیاری از تحلیل گران معتقدند که روسیه مایل به اتحاد دو بخش اوستیا با هم نیست.
"آلکسی موخین" مدیر مرکز مستقل مطالعات سیاسی در مسکو در این باره می گوید: "برداشت دنیا از اتحاد اوستیای جنوبی و شمالی به مفهوم الحاق اوستیای جنوبی به روسیه و ملحق کردن سرزمین یک کشور همسایه به روسیه خواهد بود. روسیه خواستار استقلال اوستیای جنوبی است چرا که از نظر مسکو این عمل بی ثباتی موجود در گرجستان را تداوم خواهد بخشید. همچنین، کرملین نگران شکل گیری یک اوستیای بزرگتر (در صورت الحاق دو بخش اوستیا به هم) در قفقاز است، چرا که این عمل احساسات جدایی طلبانه سایر قومیت های ساکن در مناطق ناآرام جنوبی روسیه در قفقاز شمالی (چچن، داغستان و ...) را تحریک خواهد کرد."
وی می گوید: "بسیار سخت است که به ارتشی چون روسیه خوشامد گفت چرا که ما سابقه فاجعه بسلان را داریم که در آن خشونت نیروهای روسی فاجعه آفرید. ما از دیدن آنها در بسلان خوشحال نخواهیم شد. ما از اهداف روسها و از اینکه آنها از جان انسان ها به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند، می ترسیم."