
سید محمد علی ابطحی در سایت اش نوشت:
دیروز خبر شرطهائی که آقای خاتمی برای کاندیدا شدن اعلام کرده بود، با واکنشهای متفاوتی روبهرو شد. متن صحبتهای آقای خاتمی را اینجا
بخوانید. خلاصهی دو شرط، یکی تفاهم با ملت و دیگری امکان اجرای برنامهها
در صورت انتخاب بود.
بعضیها این گفتهها را دلیل پذیرش اصل کاندیداتوری
دانستند و گروهی آن را راه منطقی برای کاندیدا نشدن تحلیل کردند. اصحاب
رسانهای هوادار دولت هم که حتماً از نظرسنجیهای اخیر و میزان رأی آقای
خاتمی اطلاع دقیق دارند بسیار دستپاچه شدند و به تولید حجم بالای
خبر در مخالفت با این سخنان آقای خاتمی مشغول شدند.
به عقیده من واقعیت
این است که این حرفها نه نشانهی اعلام کاندیداتوری است و نه نشانهی رد
آن.
مهمترین پیام این حرفها این بود که آقای خاتمی مردم را و ریاست
جمهوری را در شرایط فعلی بسیار جدی تلقی میکند و برای به دست آوردن آن
حاضر نیست که به قیمت نادیده گرفتن مردم و نقش آنان و یا به قیمت دادن
شعارهائی که فردای پیروزی ابزار اجرای آن را ندارد، رئیس جمهور شود.
محتوای این دو نکته در تمام هشت سال ریاست جمهوری و این سه سال و نیمهی
بعد از ریاست جمهوری همواره در ادبیات خاتمی وجود داشته است و حکایت از آن
دارد که او هیچوقت نقش مردم را کمرنگ نمیدیده و رأیشان را تزئینی
نمیداند و دوست ندارد بدون تفاهم با مردم رئیسی شود و قدرت را برای قدرت
نمیخواهد و در هیچ شرایطی این دیدگاه را که در وجودش نهادینهی فلسفی شده
نمیتواند فراموش کند. این تأکید همیشگی بر حرمتگذاری به مردم یک ارزش
مهم و نیاز جامعهی تحقیر شدهی ما است که خاتمی کاندیدا شود و یا نشود،
پرارزش است و جای تقدیر دارد.
بسیاری از مشکلات امروزی ما در همین جا
نهفته است که کسانی حاضرند به هر شکل رأی مردم را به دست آورند و از فردای
پیروزی هم شعارهای خود را فراموش کنند و هم خود مردم را. همین واقعیت است
که استاد بزرگی مثل ملکیان که اخلاق را ملاک ارزش میداند به میدان کشانده
و دور از جنجالهای سیاسی، فقط از منظر اخلاق خواسته که خاتمی کاندیدا
شود. اگر صحبتهای ملکیان را نخواندهاید اینجا بخوانید؛ خواندنی است.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر