روزنامه آفرینش نوشت:
عربستان و سعودي به همراه ديگر متحدان عرب خود همچنان برسر مواضع ضد قطري خود ايستادهاند و آشكارا اعلام كردهاند كه براي عادي سازي شرايط دولت دوحه ميبايست مطابق با سياستهاي تعييني آل سعود به عنوان پدر اعراب عمل كنند. دوري از ايران و حمايت از گروههاي مقاومت شيعي، قطع حمايتهاي سياسي و مالي از جريانهاي مخالف سني همچون اخوان و عدم دخالت در تحولات منطقه همچون سوريه و عراق.
طرح اين مسائل درحالي است كه مقامات قطري همچنان درحال سبك و سنگين كردن شرايط هستند. شرايطي كه به لحاظ سياسي، اقتصادي و اجتماعي هزينههاي گزافي را براين كشور تحميل خواهد كرد. رودر رو شدن با عربستاني كه اين روزها با دلارهاي نفتي و قراردادهاي نجومي و تسليحاتي آمريكا را به حمايت همه جانبه از خود واداشته است بسيار سخت ميباشد. اين فشار براي كشوري دو ميليون نفري و كوچك كه حيات سياسي و اقتصادي آن وابسته به مرزهاي همسايگان است بسيار سنگين و غيرقابل تحمل خواهد بود.
اگرچه برخي همسايگان و اعضاي اتحاديه عرب درمورد قطع همكاري با قطريها به صورت چراغ خاموش درحال حركتند و واكنشي نشان نميدهند، اما اين سكوت آنها از بابت عدم توانايي آنها در مخالفت با حكام سعودي ميباشد. لذا به نظر ميرسد عليرغم برخي جهت گيريها از سوي كشورهايي همچون تركيه درحمايت از قطر، نهايتاً دولت قطر با پذيرش شرايط به دامان اتحاديه عرب بازگردد چرا كه هزينههاي سياسي مشي فعلي براي اين كشور قابل تحمل نيست.
به لحاظ اجتماعي نيز هزينههاي سنگيني بر جامعه قطر تحميل شده است. از جو رواني حاكم بر مردم و احساس درگيري يك جنگ و كودتا، تا هجوم به فروشگاهها براي درامان ماندن از تحريمهاي مضائف آينده و حتي برخوردهاي غير اخلاقي با شهروندان قطري، باعث شده تا جامعه داخلي اين كشور نيز در تنگناهاي اجتماعي قرار گيرد. اخراج كردن قطريها از كشورهاي عربي و عدم اجازه ورود آنها براي مناسك حج، بيرون كردن و اجراج كارگران و تجار اين كشور نشان از افزايش هزينههاي اجتماعي براي قطر دارد.
همچنين در بعد اقتصادي نيزشاهد گره خوردن زلف آمريكا و عربستان در چالش اخير هستيم. رئيس جمهور كاسب كار آمريكا از آنجا كه به دنبال تحقق وعده رونق اقتصاد داخلي آمريكاست از هر طريق سعي در جذب سرمايه و ارتقاي توان مالي كشورش دارد. از آنجا كه قطر به عنوان غول گازي جهان شناخته ميشود در اين مسير آمريكا را به زحمت انداخته است. درحال حاضر هزينه استخراج گاز در آمريكا در مقابل قيمت فروش آن بيشتر بوده و صرفه اقتصادي براي شركتهاي گازي آمريكا از بين رفته بود.
تنها در همين مدت كوتاه كه اختلافات ميان اعراب بالاگرفته و به سبب عدم همكاري كشورهايي همچون مصر و امارات براي ترانزيت گاز قطر، شاهد كاهش فروش گاز در خليج فارس و افزايش قيمت آن در بازار جهاني هستيم. اين مسئله باعث رونق شركتهاي گازي آمريكا گرديده و استخراج گاز براي آنها به صرفه گرديده است. لذا ميتوان اينگونه توجيح كرد صرفه سياسي اين درگيري در خليج فارس به نفع عربستان بوده و آل سعود به دنبال حفظ جايگاه و سردمداري اعراب است تا درآينده شاهد اينگونه سركشيها از سوي كشورهاي منطقه و اعراب نباشند.
سود اقتصادي اين تنشها آن نيز براي ترامپ محفوظ مانده است. سود دهي اقتصادي شركتهاي گازي آمريكا به عنوان يك هديه ناقابل از سوي عربستان كافي بود تا وزير خارجه آمريكا قطر را به حمايت از تروريسم متهم كند و كاخ سفيد براي انجام مراودات امير قطر را به واشنگتن فرا بخواند.
اما نكته نهفته دراين حوادث بروز علني اختلافات دراتحاديه عرب ميباشد. اگرچه احتمال بازگشت قطر به جمع اعراب خليج فارس بسيار زياد است، اما بايد اذعان داشت كه ديگر نميتوان توقع داشت كه اين كشور با تمامي سياستهاي منطقهاي آل سعود همراهي داشته باشد. كما اينكه يمن،عمان، لبنان، عراق، كويت و برخي ديگر از كشورهاي منطقه همچون پاكستان و تركيه نيز نسبت به عملكرد شاه نشين عربستان انتقادات زيادي دارند.
اين مسئله نشانگر اين مسئله است كه تا مادامي كه خزانه آل سعود بتواند از پس تطميع متحدان خود همچون مصر و آمريكا برآيد ميتواند خود را به عنوان نقشه گردان اعراب خليج فارس تلقي كند، درغير اين صورت ديگر اجماع عربي براي پيروي از سياستهاي آل سعود به صورت يكپارچه ميسر نخواهد بود و بايد منتظر تحولات ديگري باشيم.