عصر ایران؛ فهیمهسادات طباطبایی - داستان استخدام معلمان در آموزش و پرورش حکایت به شدت غم انگيزي است، قصه ای كه هر كس در طول اين سالها شاهدش باشد نه براي معلم كه براي دانش آموز ميگريد.
كل ماجرا در اين سي و چندين سال پس از انقلاب اين است: درصد قابل ملاحظه ای از نيروي انساني اين وزارتخانه از سر بيكاري و عدم پذيرش در ارگانهاي ديگر و نه از سر علاقه به آموزش و پرورش پناه ميآورند، در اين ميان عدهاي اندك راه تربيت معلم را رفته و مراحل آموزشي را سپري مي كنند اما آن بخش جامانده تحت عنوان نيروي شركتي و حق التدريس و نهضت يار و مربي مهد و با حقوق اندك و بدون بيمه و مزايا وارد سيستم ميشوند به اميد آنكه يك روزي مانند پيشينيان هم صنف خود با فشار بر آموزش و پرورش و مجلس استخدام خواهند شد.
و اين شكل استخدام سال هاست كه رويه شده و همه حق التدريسي ها و نيروهای شركتي خوب مي دانند كه اول بايد خود را وارد حفرههای خالی رده های پایین در مدارس مانند دفتردار، مربی بهداشت، نهضت يار، مربي مهد كنند تا بعد... و اين "بعد" نزديك به پنج سال ميشود تا ديگر بتوان ادعای حق كرد: اول به آموزش و پرورش فشار مي آورند و اگر راه به جايي نبرند، تجمعات خود را روبروي مجلس آغاز مي كنند تا حصول نتيجه.
در اين ميان آموزش و پرورش هميشه مقاومت مي كند، چون بدنه سنگين و فربه ای دارد كه از پس آن برنمي آيد چه برسد به نطفه جديد ناقص كه نه مدرك مرتبط دارد نه آموزش تربيت دبيری ديده و نه اين بدن پير فرتوت توانايي حمل آن را دارد؛ اما مجلس، اين نماينده هاي ادواري خوش مرام كه روزگار سپري شده بر آموزش و پرورش را نديده اند هر دوره براي خوشايند موكلان خود، مهر اجبار را بر پيشاني آموزش و پرورش مي زنند تا به اصطلاح خود فرياد هميشه مظلوم معلمان را آرام كنند.
و حالا اين سيكل معيوب بعد از سه سال دوباره تكرار مي شود چرا كه آموزش و پرورش به تازگی ملزم به استخدام و به کارگیری ۱۲۰ هزار نفر از آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی و پیش دبستانی بدون آزمون است و بر چه كسي فجاياي اين نوع استخدامها پوشيده است؟ از بحث چگونگي پرداخت حقوق و مزايا گرفته تا افت تحصيلی دانش آموزان.
سخن بر سر این نیست که حقوق این افراد نادیده گرفته شود چرا که اینان نیز خود قربانی سیستم ناکارآمد حاکم بر آموزش و پرورش هستند بلکه تأکید بر آن است که این روند، بر کیفیت آموزش اثرات مهلک دارد.
در آخر مشتی از خروار را برايتان مثال بزنم از زبان حميدرضا حاجی بابايی وزير اسبق آموزش و پرورش كه در سال تحصيلي ۸۹ می گفت: وقتی وزير پيشين با بازنشستگی پيش از موعد صد هزار معلم موافقت كرد، مدارس به يكباره از معلمان با سابقه خالي شد، مجبور شديم از نيروهاي شركتی حتی با مدرك ديپلم استفاده كنيم تا كلاس درس خالی نماند، در مازندران بيش از دو هزار نيرو به همين شكل براي مدارس ابتدايی گرفتيم و به كلاس فرستاديم. راستی اين معلمان حق التدريسی در صف استخدام همان شركتی های سال ۸۹ نيستند؟
من توی هنرستانم، یه دبیر ریاضی توی هنرستان بود می گفت شما و آقای x و آقای y فقط می خوره اینجا معلم باشید!!!!!! جالبه آقای x هم شهید رجایی درس خوونده بود!
تفاوت واضح است...........
اگر دیپلمه ها توانایی و دانش تدریس ندارند پس از اول نمی بایست بکار گرفته میشدند پس از 6-7 سال تدریس متوجه شدید؟
95 درصد دارای دانش اکادمیک هستند اینطور که میفرماید نیست - کسی که از بیرون نیز استخدام می شود نیز تجربه برای تدریس ندارد- خورمان را گول نزنیم
من دکترای (علوم پایه) دارم از بهترین دانشگاههی کشور، دهها دبیرستان غیرانتفاعی رفتم فقط یک روز در هفته به من کلاس داده اند.
با 21 سال سابقه هر وقت برای انتقالی به تهران در مقطع دبیری به آموزش و پرورش مراجعه کرده ام هر بار مخالفت شده و اعلم شده فقط در مقطع آموزگاری امکان انتقال وجود دارد!! این در حالیست به در دبیرستانهای تهران بر خلاف ادعای مسئولان آموزش و پرورش به دلیل کسر کادر از نیروهای حق التدریسی استفاده می کنند!!! امسال نیز مجددا برای انتقالی اقدام کرده ام و با اخذ نامه از نماینده مجلس و بیان تمامی مشکلات و بیماری فرزندان بنا به اذعان مدیر منابع انسانی شهر تهران امکان انتقال وجود ندارد!! البته برای ما که اشنا و یا به عبارت بهتر پارتی درست درمونی نداریم!!!با 21 سال سابقه و دانشجوی مقطع دکترای فیزیک بودن فکر کنم امسال هم موفق به انتقالی نمیشم!!!
چاره ای جز کشاندن مشکل به سایتهای خبری نیست که حداقل با بیان واقعیتها مدیریت منابع انسانی در آموزش و پرورش کمی بهبود پیدا بکند
به چه دلیلی 4 سال مرخصی بدون حقوق میدن در حالی که اینهمه کسر کادر دارن و نیروی حق التدریسی به کار می گیرن!!!
اما دلیل بدبختی آموزش و پرورش نمایندگان مجلس هستند، به عنوان مثال نماینده شهر ما، در انتخابات گروهی از جوانان بیکار اطراف خود جمع کرده بود و به همه آنها وعده استخدام در آموزش و پرورش داده بود، الان هم آنان را به عنوان حق التدریس وارد آموزش و پرورش کرده در صورتی که اینان نه مربی مهد بودند نه مربی پیش دبستانی نه نهضت یار، فقط در ستاد ایشان بودند، با فشار به روسای ادارات برایشان پرونده سازی کردند و به عنوان مربی پیش دبستانی به عنوان حق التدریس آزاد در حال کار هستند بعد هم ایشان با دوستان هم نوع خودش این قانون استخدام تصویب کرده اند تا اطرافیان خود راضی کرده باشد، دانش آموزان هم بی سواد باشند که باشند مهم نیست مهم قدرت نماینده هست که ادوار بعد هم بماند،
فقط در یک منطقه کوچک که 20 پیش دبستانی هم ندارد تا کنون بیش از 60 نفر به این روش بکارگیری شدهاند
زود قضاوت نکن
فعلا معلما حقوق می گیرند تا این نسل لجام گسیخته را فقط سر کلاس نگه دارند . آموزش جای خود داره