انتقام گیری 2 نفر از جوان 20ساله/ چون او برادرمان را معتاد کرده لختش کردیم و از او فیلم گرفتیم

مدتی قبل مأمورانی که در محدوده کن در حال گشت‌زنی بودند، سروصدایی را در یکی از باغ‌های اطراف شنیدند و همین موضوع شک آنها را برانگیخت.

شرق نوشت: مأموران برای بررسی موضوع وارد باغ شدند که حالتی مخروبه داشت و پس از آنکه کمی جست‌وجو کردند با مردی عریان روبه‌رو شدند که در باغ رها شده بود.

مرد جوان که حدود ٢٠ سال داشت در اظهارات اولیه برادران دوستش را عامل این کار معرفی کرد و گفت: در قهوه‌خانه نشسته بودم که دو نفر از برادران یکی از دوستانم سراغ من آمدند و گفتند که برادرشان آنها را سراغ من فرستاده است تا برای تفریح به باغی برویم. من هم با توجه به شناخت قبلی‌ای که از آنها داشتم همراهشان آمدم. در راه همه‌چیز عادی بود تا وقتی که به اینجا نرسیده بودیم، من متوجه چیزی نشده بودم. وقتی به داخل این باغ آمدیم، رفتار آنها عوض شد و با تهدید و کمی خشونت من را مجبور به اطاعت از خود کردند. آنها من را مجبور کردند لباس‌هایم را دربیاورم و بعد هم کمی من را کتک زدند و دست‌آخر هم از من فیلم و عکس گرفتند. فکر می‌کنم آنها می‌خواهند با این کار از من اخاذی کنند.

با به‌دست‌آمدن این اطلاعات از مرد جوان که در وضعیت نامناسبی بود، شکایت‌نامه‌ای تنظیم و در روز بعد پرونده او برای دریافت دستور قضائی به دادسرای جنایی تهران ارسال شد. بازپرس جنایی نیز پس از شنیدن اظهارات شاکی پرونده دستور دستگیری دو برادر را که با زور و ارعاب اقدام به این کار کرده بودند، صادر کرد.

در نهایت با تلاش مأموران پلیس آگاهی دو برادر که پس از اطلاع از شکایت کمتر در اماکن عمومی حاضر می‌شدند و تقریبا زندگی مخفیانه‌ای را در پیش گرفته بودند، در مخفیگاه خود دستگیر شدند. دو برادر در بازجویی‌ها با تأیید کاری که انجام داده بودند انگیزه اخاذی را انکار کردند و گفتند: ما اصلا نمی‌خواستیم از دوست برادرمان اخاذی کنیم چون به پول او احتیاجی نداشتیم، اما ما این کار را کردیم چون می‌خواستیم از او انتقام بگیریم، او برادر ما را معتاد کرده و این کار او همیشه در ذهن ما بود تا اینکه این فکر به ذهنمان رسید و در نهایت آن شب اجرایش کردیم. با این اظهارات دو متهم پرونده، بازپرس جنایی دستور بازداشت آنها را صادر کرد و هر دو در اختیار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفتند تا تحقیقات درباره پرونده کامل شود.

حمله پهپادی جدید رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان (فیلم)

تماشاخانه

یلدا و قصه‌ی یکی شدن ما..! (فیلم)

آن روزها کنار هم بودن، خودش یک آیین بود / در ارتباط رودررو، چشم‌ها راست و دروغ را لو می‌دهند؛ چیزی که ابزارها از ما پنهان می‌کنند / ما قرار بود از ابزارها استفاده کنیم، اما حالا خودمان را در اختیارشان قراردادیم (فیلم)

فیلم های دیگر