فائزه طاهري -روزنامه شرق
در دنياي امروز مفهوم مرز جغرافيايي به حداقل خود رسيده است چراکه ديگر هيچ خبري در هيچ مرزي محصور نميماند. جريان اطلاعات به لطف رسانههاي جديد هيچ مرزي را باقي نگذاشته است؛ اگر روزي همه چيز را همگان ميدانستند، امروز هر فردي به اندازه همگان ميداند و کافي است با فشردن يا حتي لمس دکمهاي از چيزي باخبر شود که روزي آگاهي از آن امري محال بود.
امروز «ديپلماسي» بيش از هر چيز قلمرو خود را از دست داده است. «ديپلماسي قرنها مخصوص نخبگان متعصب بود و اين نخبگان به عنوان بازيگران اصلي ديپلماسي کارشان را در سکوت و اغلب به صورت محرمانه و پشت درهاي بسته انجام ميدادند». حال رسانههاي جديد اين درها را گشودهاند و فضاي امن و راحت ديپلماتها را بيهيچ پردهاي در برابر چشم افکار عمومي قرار دادهاند.
سرعت رخداد اين تحولات چنان بود که دگرديسي ديپلماسي سنتي به نوع جديد بيش از يک تحول، به شکل شوکي سياسي دريافت و احساس شد. افکار عمومي ذوقزده از دانستن پشت پردهها از سويي و نگراني ديپلماتها از آنچه به سرعت مورد قضاوت مردم قرار ميگيرد از سوي ديگر، فضاي ديپلماسي را ملتهب کرده است. آينده ديپلماسي در سايه «توانمندسازي رسانهمحور عموم مردم» موضوعي است که «فيليپ سِيب» استاد دانشگاه کاليفرنياي جنوبي کتابي را به آن اختصاص داده است. سِيب در مطالعهاي بينارشتهاي با نگاهي به دو حوزه سياست خارجي و رسانه بر اين باور است که باشگاه بسته فعاليت ديپلماسي هنوز منسوخ نشده است اما «چنين رويکردي به ديپلماسي به طور فزايندهاي غيرمؤثر و قديمي شده است».
وي در کتاب خود در پنج فصل شامل ديپلماسي باز، ظهور ديپلماسي عمومي، دولتها و بازيگران غيردولتي، پايداري در مسير و شکلگيري آينده ديپلماسي، معتقد است آينده ديپلماسي توسط رسانههاي نوين، تودههاي جديد و نمايش تازهاي از قدرت سياسي شکل خواهد گرفت. کتاب سِيب با عنوان « رسانههاي جديد و آينده ديپلماسي» تنها يک سال پس از نگارش، به تازگي با ترجمه «مسعود ميرزايي» روزنامهنگار و مدرس دانشگاه توسط انتشارات «آگاه» منتشر شده است. ترجمه کتابي تخصصي و جديد در کشورمان به خودي خود اتفاق خوبي محسوب ميشود؛ مخصوصا اگر ترجمه را فردي مسلط به حوزه تخصصي انجام داده باشد.
کم نيستند افرادي که با دانش اندک زباني دست به ترجمه آن هم در زمينههاي تخصصي علوم انساني زدهاند و اطلاعات ناکافي آنها از حوزه تخصصي «سبب رواج کژانديشيهاي حيرتانگيزي از واقعيتهاي انديشه علمي يا فلسفي غرب» شده است؛ چيزي که ميتوان از آن با عنوان فاجعه ترجمه در ايران نام برد. در اين دنياي بينظم و انضباط علمي که هر کس با هر ميزان مهارت و تجربه در رشتههاي علوم سياسي به خود اجازه ميدهد بيپروا وارد بحثهاي تخصصي شود، انتشار ترجمهاي به قلم خبرنگار باتجربهاي با تحصيلات آکادميک علوم سياسي اتفاقي مهم و اميدوارکننده است.
امروز بيش از هر زمان ديگري رشتههاي دانشگاهي و بهويژه رشتههاي علوم انساني به يکديگر مرتبط شدهاند و به قول فيلسوف فرانسوي «دوني دو روژمون» علوم دنياي امروز علوم بينارشتهاي است. کتاب فيليپ سِيب خود گواه همين مدعاست؛ علم رسانه از جامعهشناسي، سياست خارجي، ديپلماسي عمومي حقوق و تکنولوژي جدا نيست. نميتوان انتظار داشت کسي کتاب سِيب را ترجمه کند که به همه اين علوم آگاه باشد، اما ميتوان از ترجمه اين کتاب به دست مترجمي با سابقه روزنامهنويسي و مسلط به دانش علوم سياسي خرسند بود.