عصر ایران؛ مهرداد خدیر- شورای شهر تهران در حال بررسی استعفای محمد علی نجفی شهردار تهران است.
شنیده ها حاکی از آن است که از 21 عضو شورای شهر تهران 18 نفر با استعفای او مخالفاند و رأی به ابقای او میدهند. اما اگر خود شهردار نجفی نخواهد بماند آیا اکثریت قریب به اتفاق اعضای شورای شهر که با رأی اصلاحطلبانه این نهاد را از اصولگرایان بازپس گرفتند، میتوانند او را وادار به ماندن کنند؟
شورای شهر تهران البته در یک صورت قطعا و در یک حالت احتمالا مجاب خواهد شد که با استعفای مدیر کهنهکار جمهوری اسلامی که وزارت در 30 سالگی و 6 سال عضویت در همین شورای شهر را در کارنامه دارد موافقت کند.
آن صورت قطعی این است که بیماری شهردار واقعا جدی باشد و نه از آن دست بیماریها که بسیاری از مردان به اقتضای بالارفتن سن مبتلا می شوند و خطر جانی جدی هم ندارد.
حالت احتمالی هم این که پیام مخالفت با ادامه تصدی نجفی بر بلدیه از جانب نهادهای پرقدرت بسیارجدی تر و تهدید آمیزتراز آن باشد که اعضای شورا تا کنون می پنداشته اند.
استعفای شهردار نجفی تنها از این حیث خبرساز نشده که پس از تنها نیمسال صدرات خواستار کنارهگیری شده است.
از این نظر هم جالب است که سالهاست در ایران کمتر خبری از استعفا میشنویم تا جایی که موضوع یکی از برنامههای «دورهمی» مهران مدیری در ایام نوروز همین چسبندگی به میز و منصب بود و البته مشخص است که این برنامه را قبل از استعفای شهردار ضبط کرده بودند و چه بسا اگر پس از آن بود سفارش می شد درباب ادامه ندادن به خدمت و شانه خالی کردن برنامه بسازند.
وجه قابل توجه دیگر هم این است که معمولا موافقت یا مخالفت با استعفای یک صاحب منصب توسط مقام بالاتر صورت می پذیرد و در حوزه های دیگر کمتر پیش می آید که یک نهاد دربارۀ استعفا رأی گیری کند و دربارۀ شهرداران البته چنین است.
اگر استعفای نجفی واقعا به خاطر بیماری و توصیۀ اکید پزشکی نباشد ناشی از فشارهای بیرونی یا دخالت نهادهای غیر مسؤول تلقی خواهد شد و مخالفت شورای شهر به خاطر جلوگیری ازهمین برداشت در افکار عمومی است. یا این که بخواهد تضمین و حمایت کافی را از شورا بگیرد تا تنها نباشد.
همین دو ماه قبل و در بهمن 96 بود که روزنامۀ شرق در ویژهنامۀ شورا و شهر خود مصاحبه ای از نجفی را با تیتر « اما من ایستاده ام» منتشر کرد که از حاکی از فشارها و در عین حال اعلام ایستادگی بود و طبیعی است که این پرسش مطرح شود که در دو ماه بعد چه اتفاقی افتاد که اصطلاحا بُرید؟
علت استعفای نجفی هر چه باشد از آن دست استعفاها نیست که برای اجابت خواست افکار عمومی صورت پذیرفته باشد چندان که در استیضاح وزیر راه و شهر سازی عباس آخوندی درباره استعفا نکردن خود پس از سقوط هواپیمای شرکت آسمان گفت: در دو حالت استعفا می دهند. اول این که موضوع اتفاق افتاده در زیر مجموعه به آن شخص مربوط باشد و احساس قصور یا تقصیر کند و دیگری این که حضور و ادامۀ مسرولیت مانع از رسیدگی های بعدی باشد و هیچ یک از این دو دربارۀ من صدق نمی کرد.
پس استعفای شهردار تهران دلیل دیگری دارد.
اگر بیماری چندان جدی نباشد و آن را تنها بهانه ای برای طرح موضوع کرده باشد استعفای او را می توان ناشی از فشارهای بیرونی دانست یا این که این فشارها به دولت منتقل شده و دولت هم شرط حمایت و کمک را کاهش تنش اعلام کرده باشد.
به یاد داریم محسن هاشمی رییس کنونی شورای شهر به همین خاطر از مدیریت مترو کنار رفت تا دولت احمدی نزاد بهانه ای برای کمک نکردن به شهرداری دوران قالیباف نداشته باشد. این شق اگر درست باشد اما یک نمرۀ منفی برای دولت و حتی شخص روحانی به حساب خواهد آمد.
طبیعی ترین حالت این است که همان بحث بیماری مطرح باشد و طبیعی است که هم سلامت فرد مهم است و هم این که شهرداری تهران کاری بسیار انرژیبر است و نجفی 30 ساله سال 60 که در تعطیلی دانشگاهها وزیر علوم شد حالا 67 سال دارد.
غیر طبیعی ترین حالت اما این است که پرونده هایی تشکیل شده باشد و او به توافقی خارج از ارادۀ شورا تن داده باشد.
این احتمال را هم نمی توان نادیده انگاشت که شهرداران تهران معمولا سوداهای بزرگ تری داشته و به عنوان کاندیدای بالقوۀ ریاست جمهوری مطرح بوده اند و بارزترین نمونه ها هم یکی محمود احمدی نژاد است که از شهرداری تهران به ریاست جمهوری رسید و دیگری محمد باقر قالیباف که سه بار بخت خود را آزمود و به نتیجه نرسید و ناکام ماند. نجفی اما چنین سودایی ندارد و طبعا چنین انگیزه ای.
استعفا گاه در ظاهر استعفاست و فی الواقع عزل است و چنان سنگین می نماید که شخص پس از استعفا حتی جان حود را از دست می دهد. مشهورترین مثال مربوط به دکتر منوچهر اقبال است که پس از 14 سال مدیریت شرکت ملی نفت ایران از او خواستند استعفا کند و یک ساعت بعد سکته کرد. هر چند این شایعه هم درگرفت که او در 68 سالگی خودکشی کرده و این بار دیگر مانند نخست وزیری و ریاست دانشگاه تهران نبوده که بتواند تحمل کند.
مخالفت شورای شهر با استعفای شهردار از این نظر که پیام تن ندادن به فشارهای بیرونی را به جامعه منتقل و امید را احیا و بازسازی کند قابل قبول است اما پیداست که نمی توان شهردار را اگر مطلقا نخواهد بماند به جبر وادار به ماندن کرد.
به همین خاطر پیش بینی می شود شورای شهر با استعفای شهردار تهران مخالفت کند تا بگویند زیر بار فشارها نرفته اند و لی بعد چنانچه نجفی اصرار کند زیر بار استعفا بروند.
دو گزینه برای جانشینی شهردار متصور است. اول این که این مسؤولیت را به محسن هاشمی بسپارند که گزینه مورد نظر کارگزاران است و امکان تعامل با نهادهای دیگر را هم دارد. هر چند که اکثریت اعضای شورا تا کنون مخالفت کرده و با خروج او مهدی چمران وارد شورا می شود.
گزینۀ دیگر اما انتخاب یک مدیر جوان تر و کمتر شناخته شده تر است. نام هایی چون مهدی حجت، پیروز حناچی و رحمتالله حافظی و اگر بخواهند صبغۀ سیاسی هم داشته باشد جواد اطاعت شنیده شده است.
در هر صورت مردم شورای شهر را می شناسند و مسؤولیت را متوجه این نهاد میدانند و انتظار میرود شهرداری برگزیده شود که
- پروندههای تخلفات پیشین را به دستگاه قضایی بفرستد و هر چند دست از پی گیری نمیکشد اما تصور «کند و کاو» گذشته به جای نگاه به آینده هم ایجاد نشود.
- شهرداری را سبُک و هزینههای آن را کم کند. بخشی از نیروهای این سازمان مازادند و مردم عوارض نمیدهند تا حقوق و مزایای کلان این جماعت تأمین شود.
- تراکمفروشی برای تأمین هزینهها متوقف شود ولو دولت کمک کند. وقتی زیان صندوقهای مالی – اعتباری و صندوقهای بازنشستگی را میپردازد چرا سهم خود در بودجه شهرداری را نپردازد تا شهر روز به روز به صورت عمودی توسعه نیابد؟
- خوشبختانه در دو دوره کرباسچی (از 68 تا 77) و قالیباف (از 84 تا 96) زیر ساختهای پرهزینه کافی ایجاد شده و اکنون مطالبۀ اصلی مردم بزرگراه و تونل جدید مانند آن دو دوره نیست. تسهیل آمد و شد شهری و افزایش سرانه فضای سبز و کاهش آلودگی هواست واین امر مستلزم افزایش اختیارات شورا دربارۀ زیست بهتر است و مجلس باید قوانین تازهای تصویب کند. شهر انگار در تصرف خودروها و ساختمان هاست و انسان و فرهنگ در آن غایب است.
اداره شهر تهران البته کاری دشوار است و نمی خواهیم بگوییم صرفا کار خدماتی انجام دهد اما هر قدر مردم اراده خود را در مدیریت شهری بیشتر مشاهده کنند در پرداخت عوارض شهری هم راغبتر خواهند بود. در این صورت به درآمد پایدار بیشتری دست می یابد و نیاز به کسب درآمد به طرق دیگر کمتر خواهد شد.
شهردار بعدی تهران هر قدر بیشتر به نهادهای مدنی و سازمانهای مردمنهاد متکی باشد و آنان را به بازی بگیرد امکان توفیق یا حداقل توزیع بار را خواهد داشت هر چند که مخالفان دست برنمیدارند چندان که شهردار نجفی هم گفت: «از هر کرانه تیر جفا کردند روانه...»