عصرایران ؛ مازیار آقازاده - زمینه اجرای هر طرح اقتصادی- اجتماعی یا سیاسی و فرهنگی و...در گام نخست آگاهی شهروندان از طرح مزبور و در گام دوم همکاری و همراهی آنان در انجام صحیح آن طرح است.
بدون آگاهی ، همراهی و همکاری شهروندان ،نمی توان به موفقیت هیچ طرحی امید داشت .از سوی دیگر باید به این نکته نیز توجه داشت که تنها ممکن است درصدی بسیار ناچیز از شهروندان به دنبال کسب دانش و آگاهی درباره مسایل مبتلابه جامعه و طرح های در دست اقدام دولت بروند و درصد کثیری از مردم بنا به دلایل مختلف به دنبال کسب آگاهی از موضوعات مبتلابه اجتماعی و اقتصادی و...نمی روند مگر اینکه خود به طور مستقیم دخیل در موضوع باشند.
از این رو ضرورت آگاهی رسانی صحیح از موضوعات و طرح های مهم در دست اجرای دولت از شروط بسیار مهم در پیشرفت و موفقیت در اجرای هر طرح بزرگ و کوچک در دست اجرای دولت است.
از سوی دیگر این نکته نیز واجد اهمیت است که بنا به ویژگی های خاص جامعه ایرانی از جمله علاقه اندک مردم ایران به مطالعه (ضعف فرهنگ مکتوب و تفوق فرهنگ شفاهی) بسیاری از مردم اطلاعات صحیح و جامعی از امور جاری در کشور ندارند و دانسته ها و اطلاعات عموما سطحی و کلیشه ای است که البته در برخی موارد رگه هایی از حقیقت در آن دیده می شود و متاسفانه در برخی دیگر از موارد نیز اطلاعات مردم درباره امور جاری در کشور بسیار سطحی و نازل و بعضا اشتباه است.
از این رو مردم ما مشکل و درد را احساس می کنند ( با تمام وجود ) اما به هنگام ارایه راه حل و یا پیگیری ریشه مشکلات، نظرات مختلف و گاه متعارضی وجود دارد که گاه بسیاری از آنها ( با توجه به همان ویژگی ضعف مطالعه و آگاهی عمیق ) اشتباه و فاقد زمینه های منطقی است.
موضوع طرح تحول اقتصادی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
نخست اینکه بعید به نظر می رسد که به جز اقتصاد دانان و برخی دیگر از علاقه مندان به مباحث اقتصادی ،کسی به درستی طرح مزبور را مطالعه کرده باشد.( البته در این زمینه دولت بیشتر مقصر است چرا که به غیر از تبلیغات جهت دار کمتر به آگاهی بخشی اصولی پرداخته است )و دوم اینکه متاسفانه دولت نهم تلاش کرده است تا زاویه نگاه مردم به این طرح را به سویی جهت دهد که مراد و مطلوب دولت است،و آن زاویه در واقع صرفا پرداخت ماهانه مبالغی نقدی به مردم است که آن هم بر اساس برخی اطلاعات جسته و گریخته ، از حدود 90 یا 100 هزار تومان ماهانه در اوایل به 19 هزار تومان تقلیل یافته است.(البته این رقم در شهرها است و بر اساس اعلام نهادهای دولتی در روستاها این رقم بیش از 40 هزار تومان است ).
بنابراین بسیاری از مردم (به ویژه هموطنان ساکن در مناطق روستایی و شهرهای کوچک تر) از دیگر نکات این طرح اطلاع و آگاهی چندانی ندارند.
مثلا موضوع قطع یارانه های انرژی مهم ترین تحولی است که در چارچوب این طرح به اجرا در خواهد آمد ،در حالی که بسیاری از مردم به درستی لااقل تا هفته های اخیر از آن اطلاع درستی نداشتند.
این موضوع به قدری مهم و حیاتی است که هنگامی که شهروندان درباره آن مورد پرسش قرار می گیرند نگران و مضطرب می شوند و ترجیح می دهند عطای دریافت یارانه ناچیز نقدی را به لقای پرداخت قبوض سنگین برق (در تابستان ) و گاز ( در زمستان ) ببخشند.
در زمینه عدم آمادگی جامعه برای مصرف صحیح انرژی و پرداخت قبوض بدون یارانه و برخی دیگر از ابعاد و زوایای طرح تحول اقتصادی نکات و پرسش هایی چند قابل طرح است:
1- دولت محترم باید قبل از اجرای این طرح توضیح دهد که به چه میزان بسترهای لازم و ضروری برای اجرای این طرح را آماده سازی کرده است.
یکی از این بسترها که به نظر می رسد می بایست قبل از قطع یارانه های انرژی آماده شود،مدیریت بهینه انرژی است.در غیر این صورت و در حالی که اکثریت قریب به اتفاق ساختمان ها و بناهای موجود در کشور ما با معضل هدر رفت انرژی مواجه اند و تکنولوژی های نوین در زمینه صرفه جویی در مصرف انرژی هنوز نادر و گران است،قطع یارانه انرژی به این معناست که دولت،جریمه هدر رفت و مدیریت نابسامان انرژی ( که متهم ردیف اول آن خود دولت است ) را از مردم می گیرد.
در حالی که به نظر می رسد می بایست قبل از اجرای چنین طرحی موضوع مدیریت مصرف انرژی را جدی گرفت و طرح هایی زمان بندی شده برای هدایت صحیح مصارف انرژی خانگی و صنعتی را به مورد اجرا در آورد.
2- دولتمردان باید پاسخ دهند که چرا و بر اساس کدام محاسبه منطقی یارانه پرداختی نقدی شهروندان ساکن در شهرها را نصف میزان هموطنان ساکن در مناطق روستایی در نظر گرفته اند؟
تا جایی که حافظه نگارنده یاری می دهد در تمامی مطالعات اجتماعی_اقتصادی درباره هزینه های خانوار در حدود 50 سال گذشته در کشور بیشتر بودن هزینه زندگی در شهرها در مقام مقایسه با روستاها فرضیه ای بدیهی و غیر قابل تردید است.
حال بر این اساس و با توجه به تبعات تورمی شدید اجرای این طرح، دولت محترم بر چه اساسی یارانه نقدی پرداختی به ساکنان شهرها را حدود 40 درصد ساکنان مناطق روستایی کشور در نظر گرفته است؟ البته نگارنده نمی خواهد دولت را به سیاسی بودن این طرح و اهداف انتخاباتی آن ( که این روزها سوژه خاص و عام است ) متهم کنم ،اما آیا پرداخت دوبرابری به ساکنان روستاها در مقام مقایسه با شهرها علاوه بر تبعیض آشکار این ذهنیت را تقویت نمی کند که دولت محترم بیشتر به دنبال جذب آرای ساکنان مناطق روستایی کشور است؟ چرا که در غیر این صورت پرداخت دو برابر به ساکنان مناطق روستایی در کشور هیچ توجیه دیگری ندارد.
3- آیا دولت محترم در بودجه سال آینده حقوق و دستمزدها ی کارگران و کارمندان را متناسب با اثرات تورمی اجرای طرح تحول اقتصادی بالا خواهد برد ؟ و یا اینکه همان گونه که از اظهارات جسته و گریخته برخی مسئولان پیداست قرار است تمامی بار گرانی و افزایش قیمت ها را این بار نیز مردم به تنهایی به دوش بکشند؟
از اين بحثها خيلي شده ولي كسي دلش به حاله من و شما نسوخته!