عصر ایران - مشکلات پرشمار ایران امروز بر هیچ کس پوشیده نیست و در این میان، بسیاری از مردم چشم به نظام جمهوری اسلامی ایران دارند تا ببینند چه می کند و سرانجام اش چه می شود؟ این در حالی است که قدرت های متعددی در منطقه و جهان، برای نابودی جمهوری اسلامی طرح و نقشه دارند و هر روز علیه آن اقدامی جدید می کنند؛ این اعترافی است که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در آستانه سفر به لهستان جهت شرکت در کنفرانس ورشو بیان داشت و گفت: آخرین اقدام ضد ایرانی ام نیز همین دیروز بود.
واقعاً سرانجام جمهوری اسلامی چه می شود؟ عده ای از مخالفان نظام منتظر مداخله خارجی حتی در حد حمله نظامی اند تا کار نظام یکسره شود. گروهی اما بر آنند که باید انقلابی در درون رخ دهد تا حکومت کنونی ساقط شود و نظام دلخواه ایشان بر سر کار آید.
واقعیت اما پیچیده تر از این حرف هاست. این ساده انگاری محض است که فکر کنیم جمهوری اسلامی با حمله خارجی سرنگون می شود یا با یک انقلاب درونی، جای خود را به مخالفان می دهد. هر دو گزینه، به معنای ورود ایران به یک دوران طولانی جنگ داخلی با آینده ای مه آلود و مبهم خواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران حامیان وفاداری دارد که حاضرند برای حفظ اش از جان شان هم بگذرند. آنها در برابر هر گونه هجمه ای - چه داخلی و چه خارجی - دست به سلاح خواهند برد و از نظام شان دفاع خواهند کرد.
حتی در فرض موفقیت پروژه اسقاط نظام، هواداران مذهبی جمهوری اسلامی همچنان به مبارزه خود ادامه خواهند داد.
بنابر این، توسل به هر رویکرد خشونت آمیزی برای سرنگونی نظام، ایران را در تنور جنگ داخلی خواهد سوزاند و منابع موجودش برای سالیان متمادی، صرف درگیری های خونین خواهد شد. در چنان ایرانی، بمب هایی که هر روز در شهرها منفجر می شوند پدیده ای عادی خواهد بود و هیچکدام از ما، مطمئن نخواهیم بود صبح که فرزندمان را به مدرسه می فرستیم، ظهر او را زنده خواهیم دید؟!
حتی اگر جمهوری اسلامی با حمله خارجی یا جنگ داخلی هم سقوط کند، حمام خون و ناامنی دامنه دار، سرنوشت محتوم ملک و ملت ایران خواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران مخالفانی در داخل و دشمنانی در خارج دارد. عقل سلیم می گوید هزار دوست کم و یک دشمن هم زیاد است.
بنابر این، نظام جمهوری اسلامی ایران برای بقای خویش و جلوگیری از درافتادن ایران در وادی ناامنی، باید تنش زدایی در داخل و خارج را به عنوان یک راهبرد "حیاتی" در دستور کار خود قرار دهد.
تنش زدایی در داخل، به معنای اصلاحات جدی در نظام تصمیم سازی، مشارکت مردم، گسترش آزادی های سیاسی و اجتماعی، توسعه آزادی بیان، تبعیض زدایی، مدارا و انعطاف پذیری بیشتر، مقدم داشتن منافع ملی بر سایر امور و به رسمیت بیش از پیش گروه ها و عقاید متفاوت و حتی مخالف است.
همچنین باز کردن فضای اقتصادی کشور به روی مردم با رانت زدایی، مقررات زدایی، شفافیت اقتصادی و بیرون کشیدن دولت و نهادهای قدرت از اقتصاد ملی می تواند ظرفیت های اقتصاد ایران را در کوتاه زمانی شکوفا کند و رونق اقتصادی پایدار به وجود آورد.
اگر مردم ببینند که می توانند گزینه های مد نظر خود را بدون فیلترهای متعدد بر مصادر امور - مانند مجلس و ریاست جمهوری - بنشانند، اگر دریابند که سبک زندگی شان مورد احترام حکومت است، اگر آزادی فعالیت های سیاسی و آزادی بیان شان تضمین شده باشد و تفاوت هایشان به رسمیت شناخته شود و معیشت شان تأمین شود، حتماً بیش از پیش حامی حکومت شان خواهند بود و مگر یک ملت چیز بیشتری از این می خواهد؟ و مگر این ها، اهداف بلند مردم ایران در انقلاب اسلامی 57 نبود؟
قطعاً چنان روزگاری، بر مذاق کسانی که بحران زی هستند و نام و نان شان در عسرت سیاسی و اقتصادی است خوش نمی آید و آنان اولین و مهم ترین مخالفان این اصلاح حیاتی هستند ولی باید همان ها هم بدانند که اگر این رویکرد - که اتفاقاً مبتنی بر ارزش های اصیل انقلاب است - شکل نگیرد، آینده خود آنها بیش از بقیه مردم به خطر خواهد افتاد.
با اصلاحات در داخل (اصلاحات به معنای واقعی نه به معنای جناحیِ کنونی که جریانی است بر برابر اصولگرایان) تنش زدایی در خارج بسیار آسان تر و کم هزینه تر خواهد بود.
نظامی که پشتوانه مردمی اش عمیق و گسترده باشد، در مذاکره با خارجی ها با اقتدار بیشتری ظاهر می شود و کمتر امتیاز می دهد و بیشتر می گیرد.
با تنش زدایی در عرصه روابط بین الملل، از حجم دشمنی ها، سنگ اندازی ها و اصطکاک ها کاسته می شود و اقتصاد ایران و جهان به روی هم باز خواهد شد. بدین ترتیب، هم جایگاه و اقتدار بین المللی و منطقه ای جمهوری اسلامی ایران تقویت خواهد شد و هم رشد اقتصادی و ثروت آفرینی برای برای مردم ایران تسریع می شود.
با این دو گام راهبردی، هر چند مانند هر حکومتی، مخالفان یا دشمنانی هم در داخل و خارج بمانند، سرمایه اجتماعی نظام در داخل و اقتدار آن در خارج به حدی بالا خواهد رفت که حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران تضمین می شود و الّا باید منتظر تشدید نارضایتی ها در داخل و طمع ورزی دشمنان در خارج برای دست اندازی به این سرزمین باشیم و عواقبش را بپذیریم.
پالایش سیستم مدیریتی و سپردن امور به نیروهای تازه نفس مهمترین تغییری که در اولویت می باشد
دولت متبوع شما چه گلی به سر این نظام زد؟؟؟؟؟؟
شفافیت سازی کرد یا آقازاده پروری؟؟؟؟؟؟
رسیدگی به پرونده مالی حسین فریدون رو خط قرمز خودش اعلام کرد!!! این یعنی شفافیت؟؟؟
از این شعار ها همه بلدن بدن مخصوصا وقتی تو تنگنای بی تدبیری گیر می کنن!!
الان شما باید پاسخگو باشید نه شعار دهنده
بگید تو پنج سال گذشته به جز وعده های خیالی و ترسوندن مردم از سایه جنگ چه گلی زدید به سر مملکت
با این وضعیتی که متولی قانون گذاری در کشور مبهمه و صاحب مشخصی نداره ، اصلاح در قانون اساسی که مقدم بر اصلاحات داخلیه خیال خامی بیش نیست ...
شاید هم واقعا ندونند.
که در هر دو صورت وای به حال ما مردم.
صد در صد با شما شما مواقم