عصرایران - ابولقاسم رئوفيان عضو شوراي مرکزي جبهه پيروان خط امام (ره) و رهبري معتقد است اصولگرايان بايد بادو يا سه کانديدا درعرصه انتخابات حضور يابند زيرا ورود به انتخابات با يک کانديدا نمي تواند اجماع کلي در جبهه اصولگراي بوجود آورد.
رئوفيان در گفت وگو با خبرنگارعصر ايران درپاسخ به اين پرسش که اصولگرايان با يک کانديدا وارد عرصه انتخابات خواهد شد گفت:آنچه مسلم است تکثر در کانديداها موجب افزايش هر چه بيشتر شرکت کنندگان در پاي صندوقهاي راي خواهد شد و کمک به مشارکت حداکثري مردم که به عنوان مهمترين استراتژي انتخاباتي مي توان از آن نام برد.
وي اظهار داشت:از سوي ديگر تکثر کانديدا موجب تقسيم آراء بين نامزدها در يک جناح خواهد شد،اما هر چهره اي که مطرح است وپايگاه مردمي دارد وقتي وارد عرصه رقابت شود آراء بخشي را بخود اختصاص مي دهد ضمن اينکه آراء خاکستري هم به سمت خود جذب کند وممکن است برخي که در انتخابات شرکت نکنند به پاي صندوق آرا بکشد.
عضو شوراي مرکزي جبهه پيروان خط امام (ره) و رهبري افزود:امکان تحقق استراتژي تک نامزدي را در اصولگرايان نمي بينم و به تعبيري امکان تحقق اين استراتژي نيست.
رئوفيان گفت:امکان دستيابي به اجماع بر سر يک نامزد در جبهه عظيم اصولگراي به لحاظ طيفهاي متعدد در اين جبهه ميسر نيست لذا معتقدم از طرفي نبايد به سمت تکثر رفت بلکه حداکثر به 2يا3 کانديدا رضايت داد.
وي اظهار داشت:البته سعي بر اين است که به يک کانديدا واحد برسيم اما فکر مي کنم بيش از اين نبايد وقت را مصروف به يک نامزد کرد چون پيش بيني من اين است چنين اتفاقي نخواهد افتاد.
عضو شوراي مرکزي جبهه پيروان خط امام (ره) و رهبري افزود:اگر بخواهيم به اجماع نسبي برسيم آن وقت فرصتها را از دست خواهيم داد و بعد ممکن است دچار يک انتخابات چند قطبي شويم،بنابراين نبايد اجازه دهيم بيش از 2يا3 نامزد در صحنه انتخابات حضور داشته باشد.
رئوفيان در پايان گفت:اصلاح طلبان اکنون در انتخابات چند قطبي حضور يافتند ولي اصولگرايان نبايد اجازه دهند حضور آنها چند قطبي شود.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
از حدود هفت هشت ماه پیش تیتر مورد نظر کلید خورد و اصلاح طلبان بازی بسیار پررمزو رازی را اغاز کردند که البته دلیل ان هم نبود رهبری قوی و چهره های تازه نفس و دست نخورده بود که اصلاح طلبان را وادار به این شعبده بازی کرد این بازی قهر و اشتی و میام و نمیام کنار می کشم و نمی کشم در اصل پاسکاری این جریان بوده که البته دو هدف اصلی دارد که عبارت اند از 1- گیج کردن رقیب 2-جلب نظر جامعه به سوی اصلاح طلبان ولی ایا موفق بوده اند یا نه قراین و شواهد نشان از عدم توفیق یا به عبارت بهتر نشان از شکست این پروسه طولانی ان هم در میانه راه دارد که البته دلایل متعددی دارد که به چند مورد ان اشاره می شود 1-عدم استقبال چشمگیر از نامزدی اقای خاتمی {که البته این استقبال به مخالفت در لایه های مختلف جامعه تبدیل شد} 2-سیر صعودی محبوبیت رییس جمهور حتی در مقر دوم خردادی ها یعنی یزد{البته به قول خودشان ولی برای ما یزد همان دارالمومنین است} 3-جدی گرفتن بازی از سوی یاران و اطرافیان میرحسین موسوی4-عدم مقبولیت میر حسین از سوی اطرافیان افراطی خاتمی 5-اختلاف در میان احزاب طرفدار خاتمی مانند کارگزاران