طلا‌ق بر سر خوردن نمك!

زن جوان به دليل اينكه فرداي روز عروسي بر سر خوردن نمك با شوهرش اختلا‌ف پيدا كرده بود، به دادگاه خانواده مراجعه و مهريه خود را به اجرا گذاشت.

مقابل دادگاه خانواده شلوغ و پر سر وصدا است. از ميان جمعيت عبور كردم و وارد شعبه شدم. درون شعبه شلوغ بود. زن جوان به همراه وكيلش در گوشه‌اي نشسته و مرد جوان ديگري آن سوي دادگاه ايستاده بود. منتظر شدم كه جلسه آنها تمام شود.

در مدتي كه جلسه دادگاه ادامه داشت چيز زيادي دستگيرم نشد. زن جوان مرتب مي‌گفت كه از شوهرش بيزار است و مي‌خواهد با به اجرا گذاشتن مهريه‌اش از وي طلا‌ق بگيرد.

بعد از اينكه جلسه آنها تمام شد، رئيس شعبه 268 دادگاه خانواده دو تهران اين‌بار پرونده‌اي تازه را برايم تشريح كرد؛ پرونده‌اي كه شايد به نظر جالب توجه باشد. قاضي عموزادي در خصوص پرونده اين زن و شوهر گفت: اختلا‌ف اين زوج از همان روز عروسي ميان آنها به وجود آمده است.

اختلا‌ف بر سر موضوعي ساده و بي‌ارزش بود كه وقتي شنيدم خيلي تعجب كردم. اين زوج، روز عروسي‌شان به دليل اينكه پول شاباش‌ها را شوهر اين زن برداشته و به او نداده است، زن كينه به دل گرفته و از همان روز اول اختلا‌فات آنها آغاز شده است. ‌

قاضي دادگاه خانواده ادامه داد: اختلا‌ف اين زوج جوان فرداي روز عروسي نيز شدت يافته است، چرا كه زن جوان در اين خصوص به من گفت به دليل اينكه من دوست دارم در غذايم نمك زيادي بريزم، محسن، شوهرم فرداي روز عروسي سر ميز شام به اين كار من اعتراض كرد.

من به اعتراض او اعتنايي نكردم كه ناگهان ديدم محسن ظرف نمك را برداشت و همه نمك‌ها را داخل غذاي من ريخت. محسن لجباز است و به دليل اين كارش نمي‌توانم به زندگي كوتاهي كه با او داشتم ادامه دهم. زن جوان ادامه داد: ازدواج من و محسن از همان روز اول هم اشتباه بود و من ديگر نمي‌توانم با او زندگي كنم. ‌

قاضي عموزادي در اين خصوص ادامه داد: وقتي نحوه آشنايي اين زن و شوهر را پرسيدم، زن جوان گفت: من و محسن در همسايگي يكديگر زندگي مي‌كرديم. محسن به همراه خانواده‌اش دو سال پيش همسايه ما شدند و آشنايي ما هم از همان روز اولي كه يكديگر را ديديم، آغاز شد.

ما به هم علا‌قه‌مند شديم و پس از مدتي تصميم به ازدواج گرفتيم. من و محسن در مدتي كه با هم آشنا بوديم، هيچ اختلا‌في با يكديگر نداشتيم و تصور مي‌كرديم وقتي ازدواج كنيم خوشبخت‌ترين زوج دنيا خواهيم شد اما از همان روز اول عروسي وقتي ديدم محسن پول‌هاي مشترك‌مان را برداشته، فهميدم كه ازدواج ما اشتباه بوده است. اخلا‌ق محسن برايم غيرقابل تحمل است و قصد دارم مهريه 450 سكه‌اي خود را به اجرا بگذارم. اكنون نيز چند ماهي است كه از هم جدا زندگي مي‌كنيم.

شعبه بانک ملی ایران در سازمان ملی استاندارد افتتاح شد/ گامی مشترک برای ارتقای کیفیت و اعتماد عمومی

تماشاخانه

آن روزها کنار هم بودن، خودش یک آیین بود / در ارتباط رودررو، چشم‌ها راست و دروغ را لو می‌دهند؛ چیزی که ابزارها از ما پنهان می‌کنند / ما قرار بود از ابزارها استفاده کنیم، اما حالا خودمان را در اختیارشان قراردادیم (فیلم)

دو دقیقه روانی یکی از ترسناک‌ترین صحنه‌های تاریخ سینما (تماشا کنید)

فیلم های دیگر