۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۴
کد خبر ۶۶۸۸۶۲
تاریخ انتشار: ۱۸:۱۷ - ۲۹-۰۲-۱۳۹۸
کد ۶۶۸۸۶۲
انتشار: ۱۸:۱۷ - ۲۹-۰۲-۱۳۹۸

برنامه های نفتی ترامپ و فشار حداکثری به ایران

آمریکا خود پس از دهها حضور در صف واردکنندگان بزرگ نفت جهان هم اکنون به صف تولیدکنندگان بزرگ نفت منتقل شده است.

عصرایران؛ هادی اهوازیان - برای سیاست ترامپ در خروج از برجام و اعمال فشار حداکثری دلایل مختلفی مطرح شده است. تلاش برای براندازی نظام، جلب رضایت متحدان سنتی در موضوع رفتار منطقه ای و موشکی و در مقابل کسب قراردادهای نفتی و نظامی و تامین امنیت اسرائیل و غیره از مهمترین دلایل رویکرد ترامپ در قبال ایران عنوان شده است. البته رفتار پیچیده ترامپ باعث شده تا پیشنهاد او برای مذاکره با ایران نیز غالبا در همین راستا تعبیر شود.

اما باوجودی که در بیشتر تحلیل ها از شخصیت دلال مسلک ترامپ یاد می شود لیکن چندان به جزئیات منافعی که به طور مستقیم از خروج از توافق و اعمال فشار به ایران متوجه ترامپ است، پرداخته نمی شود.

از میان اظهار نظرهای مطرح آنچه که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است، تاثیر تحریم ها بر سیاست های اقتصادی ترامپ است. به عبارتی هرچند اثرات سلبی تحریم های اخیر به عنوان یک واقعیت بر اقتصاد کشور پذیرفته شده لیکن کارکرد آنها بر اقتصاد ایالات متحده کمتر مورد ارزیابی قرار گرفته است.

برنامه های نفتی ترامپ و فشار حداکثری به ایران

بررسی تحریم های ترامپ پس از خروج یکجانبه از توافق هسته ای برجام بیانگر آن است که تحریم نفتی و تلاش برای صفرکردن صادرات نفتی ایران از مهمترین شیوه های اعمال فشار حداکثری رئیس ایالات متحده است.

حال اگر این شاخص یعنی تولید نفت در سیاست های ایالات متحده از زمان حضور ترامپ در کاخ سفید بررسی شود، رابطه معناداری میان تحریم نفتی ایران و میزان افزایش تولید نفت ایالات متحده قابل ردیابی است.

بر اساس پژوهش های انجام شده با وجودیکه سابقه استخراج نفت از منابع نامتعارف آمریکا موسوم به نفت شیل حدودا 14 سال قبل انقلابی را در این زمینه ایجاد کرد، لیکن در طول یک دهه گذشته با پیشرفت تکنولوژیک حفاری نفت شیل و کاهش تقریبا 55 درصدی هزینه های استخراج این نوع نفت، ایالات متحده از سال های پایانی ریاست اوباما تاکنون به جهش بزرگی در تولید نفت شیل دست یافته است.

این رویداد باعث شده تا ایالات متحده از سال 2018 در جمع بزرگترین تولیدکنندگان نفت جهان قرار بگیرد و با عربستان سعودی و روسیه بر سر تولید بیشتر رقابت کند.

همچنین، این کشور به دنبال سیاست افزایش تولید سالیانه یک میلیون بشکه در روز و دستیابی به رکورد جدید تولید بیش از 13 میلیون بشکه در روز تا سال 2020 است.
این موضوع یعنی جهش افزایش تولید نفت شیل تاثیرات اقتصادی و سیاسی زیادی در عرصه داخلی و خارجی برای ایالات متحده و ترامپ داشته است.

نخست اینکه از سال 2018 ( سال خروج ترامپ از توافق هسته ای) مهمترین عامل تاثیرگذار بر بازار نفت، میزان تولید نفت از میادین شیل آمریکاست. به تبع این امر به شدت از اثرگذاری اوپک بر بازار کاسته شده است.

همچنین تبدیل امریکا به بزرگترین تولیدکننده نفت و به تبع آن رونق اقتصادی و اشتغالزایی و کاهش قابل توجه قیمت بنزین داخلی از مزایای اقتصادی افزایش تولید نفت میادین شیل آمریکاست اما علیرغم کاهش هزینه های تولید نفت شیل، حضور تولید کننده های متعدد نفت در عرصه جهانی و عدم تناسب عرضه و تقاضای بازار چالش عمده ای در برابر سیاست های افزایش تولید نفت ایالات متحده بویژه در سال های آتی به شمار می رود.

لذا استمرار تولید نفت شیل و متعاقب آن فعال نگه داشتن شرکت های فعال در حوزه نفت، حفظ حاشیه سود و نقش آفرینی نفت شیل در عرصه جهانی جهت دستیابی بیشتر به منافع اقتصادی و سیاسی ضرورت افزایش قیمت های جهانی نفت را توجیه می کند و به نظر می رسد این مهم در دولت ترامپ توسط عوامل سیاسی و با اعمال تحریم های مختلف دنبال می شود.

به عبارتی دیگر تلاش به حذف برخی تولیدکننده های نفت مانند ایران و ونزوئلا از بازار های جهانی با افزایش تنش در موضوعات اختلافی نظیر برجام یا نظام سیاسی و اعمال تحریم های نفتی از انگیزه های اصلی ترامپ برای حفظ منافع اقتصادی و سیاسی حاصل از نفت شیل است.

آمریکا خود پس از دهها حضور در صف واردکنندگان بزرگ نفت جهان هم اکنون به صف تولیدکنندگان بزرگ نفت منتقل شده است و این جابجایی تاثیرات مهمی را در مناسبات اقتصادی - سیاسی جهان خواهد داشت. یکی از مهمترین این تاثیرات، تبدیل آمریکا به رقیبی برای ایران و عربستان سعودی در زمینه تولید و صادرات نفت خام است. تحریم ها، به ابزاری در دست آمریکا برای رقابت نفتی با ایران تبدیل شده است.

در حال حاضر با اقدامات سیاسی آمریکا علیه تولید و صادرات نفت ونزوئلا و ایران ( دو عضو اصلی اوپک)، زمینه برای افزایش صادرات نفت آمریکا فراهم شده است. به عنوان مثال، کره جنوبی، مجبور شده است به دلیل تحریم های آمریکا، واردات نفت ایران را به حداقل کاهش دهد و نفت آمریکا را برای جایگزینی نفت ایران، انتخاب کرده است.

علاوه براین اعمال سایر تحریم ها نظیر ایجاد محدودیت های بانکی، صادرات فلزات و غیره نیز به دلیل اهمیت در تامین منابع مالی طرح های حوزه نفتی در چارچوب تحریم های نفتی و جلوگیری از توسعه آنها قابل ارزیابی است.

لذا باوجودی که ترامپ از ابتدا به دنبال مذاکره با ایران بوده لیکن یا توجه به پیش فرض های عنوان شده به نظر می رسد اعمال تحریم های نفتی در دراز مدت از مزیت بیشتری نسبت به سایر اهداف برخوردار است.

ایران اخیرا تهدید کرده است که ممکن است به دنبال خروج مرحله ای از توافق برجام باشد لذا اگر اروپا کماکان قادر به تامین منافع حداقلی برجام نباشد، و در کشور نیز راهبرد جامعی برای خروج از این شرایط بحرانی در کوتاه مدت ارائه نشود، به نظر می رسد تغییر رویکرد جدید برجامی چندان در تعارض با انگیزه ترامپ در اعمال فشار حداکثری نیست.

با توجه به اینکه افزایش تولید نفت شیل امریکا در تعارض با منافع عربستان و سایر متحدان سنتی ایالات متحده مانند امارات است تنش زدایی با این کشورها در موضوعات اختلافی و همکاری در افزایش تاثیر اوپک در تعیین بازار یکی از راهکارهای کاهش منافع اقتصادی ترامپ از تحریم و رویکردهای او در قبال ایران است.

برچسب ها: آمریکا ، برجام
ارسال به دوستان
وبگردی