عصرایران؛حمید عسگری-پرونده انتخابات شهرداری های ترکیه با مشخص شدن شهردار استانبول بسته شد. سه ماه پیش و پس از آنکه "اکرم امام اغلو" توانسته بود با اختلافی نزدیک(13 هزار رای)، بن علی یلیدیریم نماینده حزب حاکم عدالت و توسعه را شکست دهد، دولت اردوغان با اعلام تخلف در آرا، کمیسیون انتخابات را به باطل کردن نتیجه انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد مجاب کرد.
لذا امام اغلو تنها 18 روز شهردار استانبول بود و مجبور شد برای باردوم وارد میدان انتخابات شود، و این بار توانست با اختلافی چشمگیر رقیب خود را کنار بزند. طی یک روز گذشته پیرامون این مسئله بسیاری از نگارندگان و مفسران سیاسی به مسئله افزایش قدرت رقیب حزب حاکم و در ابعاد صرفاً سیاسی به موضوع پرداختند. برخی این اتفاق را پایانی بر شکست ناپذیری اردوغان دانستند، عده ای قدرت گرفتن احزاب مخالف را بولد کردند، بعضی تحلیل ها به پتانسیل امام اغلو و سکوی پرتاب شهرداری استانبول برای کسب کرسی نخست وزیری و... پرداختند.
اما نکته قابل توجهی که بعضاً به آن اشاره نشد و یا خیلی ساده از آن عبور کردیم، اهمیت نظرات مردم استانبول به این مسئله بود. به واسطه حضوری که در جشن پیروزی مردم در استانبول داشتم با برخی افراد جا افتاده و برخی جوانان صحبت کردم تا دلیل این همه شور و شعف را بدانم! چراکه تعجب آور بود که انتخاب یک شهردار تا این حد شهر را از احساس شور و شعف منفجر کند. فکرش را بکنید که در تهران یک شهردار برود و دیگری بیاید و یا استعفا دهد و ... هیچ اتفاق رخ نمی دهد.
پاسخ های مردم جالب بود. اغلب بدون داشتن تعصب سیاسی یک وجه مشترک در میان صحبت های خود داشتند و آن این بود : "دیگه اردوغان بسه!". در توضیح این "بس بودن اردوغان" از زبان مردم استانبول باید گفت که آنها از حضور 25 ساله یک سلیقه خاص سیاسی خسته شده اند. افراد مسن تر می گفتند امام اغلو جوان است و با انرژی می تواند کار کند. اما جوانترها نسبت به بزرگترها تجربه سیاسی کمتری داشتند و صرفاً از این بابت که توانسته اند در مقابل حزب اردوغان که تمام مجاری قدرت را دردست دارد پیروز شوند، سراز پا نمی شناختند.
هرچند که عملکرد ساختار سیاسی ترکیه به سبب فعالیت احزاب در کارزارهای مختلف با ایران متفاوت است، اما نگرش و سلیقه ملت ها از بابت حضور مستمر و مداوم برخی شخصیت ها و گروه ها در مراکز قدرت و ثروت غیر قابل تحمل است. این حس تنوع در امور و مدیریت که در مردم استانبول دیده شد، به عینه در مردم ما نیز وجود دارد و مردم از حضور برخی جریان های سیاسی که خود را صاحب کشور می دانند گلایه دارند.
این به معنای تخریب و سیاه نمایی نسبت به عملکرد دستگاه و یا گروه خاصی نیست، بلکه وجه تکثر گرایی و چرخش قدرت در میان گروه ها و سلایق مختلف مد نظر است.
مردم علاقمند حضور جوانترها و دگر اندیشان در عرصه مدیریت هستند، اما ارائه الگوهای مشخص و انتخاب های محدود به مردم موجب ارضای سلیقه آنها نمی شود.
عصر ایرانی که حداقل از زمان دولت آقای هاشمی غیر از هشت سال (دوران آقای احمدی نژاد) فقط سلیقه اونها حاکم بوده
یادتون هست در ایام انتخابات 92 و 96 یکی از شعارهاتون این بود که کار را نباید به دست کسی که تجربه ندارد داد؟ معنی حرف شما این بود که باز هم باید ما باشیم یعنی همیشه باید ما باشیم
کلا اون تعریفی که از شهردار تو ایران هست تو کشورهایی مثل ترکیه و ایالات متحده نیست، تو کشورهای مذکور شهردار و فرماندار قدرتی چندین برابر نسبت به ایران دارن.
زنده باد دموکراسی