قادر باستانی*- شرق
این روزها فکر و خیال مردم آسوده نیست. مشکلات معیشتی به کنار، حاشیههای ریز و درشت، روح و روان آنها را آزرده میکند.
مسئولان در تلاشاند آرامش حکمفرما باشد تا کشور را از این شرايط بینالمللی به سلامت عبور دهد، اما انگار عدهای راه خود را میروند و کار خود را میکنند و کاری به عواقب امور ندارند.
آنها یک روز با ماجرای راننده اسنپ، روز دیگر ماجرای مجری خندوانه و دگر روز ماجرای حجاب فلان بازیگر، پشت سر هم جامعه را ملتهب میکنند.
جامعه وقتی قطبی شود، یعنی گروهی خود را خیر مطلق بدانند و مخالفانشان را شر مطلق تصور کنند، آن جامعه روی خوشی نمیبیند.
حکمرانی خوب ایجاب میکند جامعه به خیر و شر تقسیم نشود. قانون حکمفرما باشد و دولتمردان سعی کنند دلها را به هم نزدیک کنند.
رسانههای بزرگ و رادیو و تلویزیون، سعه صدر را تبلیغ کنند و بر طبل قطبیشدن جامعه نکوبند؛ کاری که رسانه ملی، دقیقا خلاف آن را انجام میدهد.
این قطبیسازی، شاید در کوتاهمدت به نفع جریان سیاسی خاصی شود، اما در بلندمدت باعث سرخوردگی عمومی و بیتفاوتی مردم نسبت به مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی میشود و نتیجهای جز افتراق نخواهد داشت.
واقعیت آن است که در سالهاي اخیر، برخی فرهنگسازیها درباره پوشش مردم، اندیشه آنها و سبک زندگیشان، آنگونه که بايد پیش نرفته، بلکه گاهي خلاف آن حاصل شده است.
این امر دلایل متعددی داشته که همه بر آن واقف هستیم. هیچ جامعهای هم تاکنون نتوانسته نوع خاصی از سبک زندگی را تحمیل کند.
در تاریخ خودمان هم از این موارد کم نداشتیم. داشتن ماهواره جرم و این قانون است، اما وقتی 70درصد مردم آن را زیر پا میگذارند، مگر میشود آن قانون را اجرا کرد.
مثل آن است که 70درصد مردم از چراغ قرمز عبور کنند؛ مگر مجریان قانون توان مقابله با این حجم از قانونشکنی را دارند؟ پس باید در قانون تجدیدنظر کنند یا دلایل سرپیچی مردم را دریابند.
دوقطبیسازی در جامعه، امری غیرعقلانی است و اتخاذ چنین رویکردی، تقوای جمعی را از میان میبرد.
در یک جامعه خوب، افراد میتوانند مخالف هم باشند، اما با احترام به یکدیگر، توانافزایی کنند و جامعه را به سمت پیشرفت ببرند، نه آنکه تحمل همدیگر را نداشته باشند و انرژی خود را صرف مقابله با طرف مقابل کرده و جامعه را ایستا و عصبی کنند.
دستگاههایی که در ماجرای راننده اسنپ که دختر بیحجاب را در میانه راه پیاده کرد دخیل بودند، کلاه خود را قاضی و به نتیجه کارشان نگاه کنند. آیا واقعا این کار رسانهای، زنان بیحجاب را دچار تحول کرد یا برعکس بر تنفر آنها شدت بخشید؟
آنهایی که به کشورهای مسلمان مثل مالزی، ترکیه و پاکستان رفتهاند، حتما دیدهاند چطور زنان محجبه، در عین آزادی انتخاب پوشش، کاملا حدود اسلامی را با افتخار رعایت میکنند.
وقتی در خیابانهای استانبول قدم میزنید، زنانی را مشاهده میکنید که با جان و دل پوشش حجاب خود را انتخاب کردهاند و کاری هم با افراد دیگر ندارند.
امروز مردم ما احساس میکنند برایند جریان های سیاسی موجود مضر است و سیاستمداران دچار دوقطبیگرایی افراطی هستند و همدیگر را خنثی میکنند.
به همین دلیل، جریان های اجتماعی که موتور محرکه جامعه هستند، دچار نوعی یأس و ناامیدی شده اند. این روحیه یأس و ناامیدی، ویرانگر است و در شرایط ناپایدار کشور که مطامع برخی در تجزیه ایران عزیز و فروپاشی اجتماعی و سیاسی آن است، جامعه را به جای همبستگی، دچار گسستگی كرده و زیانهای جبرانناپذیری بر کشور وارد میکند.
افراد کارهایی می کنند و نتیجه محتوم آن تشدید قطبی شدن جامعه است؛ پس متولیان امر بههوش باشند و رسانه های بزرگ، بهویژه متولیان صداوسیما، با اتخاذ مواضع متین، معقول، نتیجه بخش و بهروزشده، انس و الفت و رواداری را تبلیغ کنند و نگاه و رفتارهاي فرصتسوز را کنار بگذارند.
روا نیست این نظام که پای آن خون دهها هزار شهید ریخته شده است، قربانی مظلوم افکار پرخطر شود.
* پژوهشگر علوم ارتباطات