
من در انتخابات آینده به محمود احمدی نژاد رأی خواهم داد.
اما چرا رأی من و لابد ، بسیاری دیگر چون من ، متعلق به احمدی نژاد خواهد بود؟
می خواهم بدون تکلف و بدون درافتادن در دام الفاظ و فخرفروشی های فیلسوفانه ، خیلی ساده و صمیمی ، علت این رأی را بگویم و البته ، در همین ابتدای کار ، مراتب احترام خود را به هموطنانی که مانند من نمی اندیشند و به کاندیدای دیگری رأی خواهند داد ، ابراز کنم ، چرا که بدون تعدد آرا و صد البته احترام صاحبان آرای مختلف به همدیگر ، جامعه ای ساکت و قبرستان وار ، در انتظار مان خواهد بود:
1- احمدی نژاد ، ادبیات رو به فراموشی ارزش های مردمی را بار دیگر احیا کرد.
در سال های پیش از ریاست جمهوری احمدی نژاد، سمت و سوی جامعه به مسیری معطوف بود که تفاخر سیاستمداران و خود بزرگ پنداری شان ، تبدیل به یک اصل شده بود.
احمدی نژاد که آمد، این فضا شکسته شد و بار دیگر به یادمان آمد که رئیس جمهور و وزیر و وکیل و مدیر ، همه و همه ، بخشی از همین مردم اند و و نه تافته های جدا بافته و لذا برای آنان هیچ شأنی جز خدمتگزاری نیست و اگر از این شأن ، ناخرسندند ، می توانند پیشه دیگری اختیار کنند.
این امر ، یعنی تساوی مردم و مسوولان ، نه فقط یک ارزش مردمی و اسلامی است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان نیز جاری و ساری است و رمزی از رومز ترقی آنهاست.
2- هزاران مشکل ریز و درشت ، مردم ایران را آزار می دهد. بخشی از این مشکلات ، لاجرم ،مربوط به سه - چهار سال اخیر است و بخشی دیگر ، بازمانده از سالیان گذشته.
من ، نمی خواهم به رسم معمول ، کسی یا دولتی را مسوول این مشکلات بدانم و به سنت متعارف ، تمام کاسه کوزه ها را بر سر او بشکنم.
واقعیت ان است که این مشکلات ، محصول سیستم غلط و فرایند نادرست مدیریتی و ساختار نابسامانی است که از دیر باز در این ملک وجود داشته و هیچ کس را یارای تغییر در این روند و رویه نیوده است.
هر که بر سر کار آمده ، برای دردها ، نه درمان که مسکن و آرام بخش تجویز نموده و روزگار خود را به سر برده است.
احمدی نژاد اما ، رئیس جمهوری است که نشان داده، اهل تغییر ساختارها و در این مسیر ریسک پذیر است.
همین بحث یارانه ها را بنگرید ؛ تا جایی که حافظه ام یاری می کند ، دولتمردان و کارشناسان و صاحبان نظر ، از نابسامانی یارانه ها می نالیده اند و بر "هدفمند کردن" آن تأکید داشته اند اما کدام دولت و دولتمرد ، زیر بار اصلاح اوضاع قمر در عقرب یارانه ها - که کمر اقتصاد ملی را شکسته است - رفت؟
اما احمدی نژاد در میانه مخالف کسانی که به وضع موجود عادت داشته اند ، وارد این گود شد و طرح هدفمند کردن یارانه ها را با تمام هزینه های سیاسی اش و ریسکی که برایش داشت ، ارائه داد و حتی در واپسین ماه های دوران نخست ریاست جمهوری اش ، در صدد اجرایی کردن آن است.
یا در عرصه مسکن ، طرح هایی مانند مسکن مهر و زمین های 99 ساله را عملیاتی کرد تا بلکه غول گراین سرپناه - که با مصاحبه های مسوولان سابق فراری نشد - در مقابل این طرح های عملیاتی ، گامی به عقب بنشیند.
البته ممکن است بر نحوه اجرای این طرح ها و نظایر آن ، اشکالاتی وارد باشد - طبیعی است - ولی مهم تر از جزئیات طرح ها و روش اجرای آنها ، وجود اراده ای است که در صدد تغییر در وضع موجود و شکستن ساختارهای ناکارآمد و فاسد است.
مثلاً ممکن است طرح مسکن مهر ، دوای قطعی درد مسکن نباشد ولی همین اندازه که دولتی دارای طرح و برنامه است و به روز مرگی ها و الگوی های سنتی - که حلال هیچ مشکلی نبوده اند - بسنده نمی کند و در جست و جوی راه های جدید است ، خود نعمتی مغتنم در مدیریت کلیشه گرای ایرانی است.
احمدی نژاد، در قریب به چهار سال گذشته ، نشان داده است که در ساحت مدیریت ساختار شکن و تجددگراست.
3- دیپلماسی دولت نهم ، هرچند به مذاق بعضی ، خوش نیامده است ولی به باور من ، دقیقاً منطبق با فضای بی ترحم سیاست بین الملل است.
در جهان امروز ، منفعل شدن و خود را روشنفکر جلوه دادن و لبخند بر لب داشتن و به ساز این و آن رقصیدن ، هر چند به به و چه چه صاحبان قدرت را به ارمغان خواهد آورد ولی به همان میزان ، طمع آنان را تحریک خواهد کرد.
این یک اصل تردید ناپذیر در جهان امروز است که "هرآن گونه که خود را بروز دهی ، جهان ، ناگزیر تو را به همان گونه به رسمیت خواهد شناخت."
ساده تر بگویم؛ اگر کشوری از خود ضعف نشان دهد ، سایرین در راستای منافع ملی خود ، خواهند کوشید ، از آن کشور سوء استفاده کنند و اراده های خود را بر آن تحمیل نمایند ولی اگر کشوری از خود صلابت و توانمندی به نمایش گذارد ، سایرین ،ابتدا خواهند کوشید در مقابلش مقاومت نشان دهند و مانع تثبیت آن شوند ولی در نهایت ، واقعیت ها ، ایجاب خواهد کرد که این کشور را به همان شکلی که هست ، بپذیرند و تعاملات خود را با آن ، بر مبانی جدیدش سامان دهند.
یک مثال ساده: در دولت گذشته ، که سعی می شد باب میل غربی ها باشیم ، اروپا ، بدون دادن کوچکترین امتیازی ، توانست اراده خود مبنی بر تعلیق غنی سازی را بر ایران تحمیل کند ولی در دولت کنونی ، که صلابت تصمیم گیری در مناسبات بین المللی درآن وجود دارد ، اروپا به علاوه آمریکا ، برای رسیدن به همان تعلیق ،که قبلاً مفت به دست آورده بودند، حاضرند امتیازات زیادی بدهند و اکنون در میان سیاستمداران آنها ، حتی سخن از پذیرش ایران هسته ای است.
در اینجا ، عده ای حتماً به قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران استنادخواهند کرد تا دیپلماسی ایران در دولت کنونی را ضعیف جلوه دهند.
در پاسخ به این مساله باید گفت که اولاً ، شورای امنیت ، چیزی جز جمع همان قدرت های بین المللی که خواستار ضعیف بودن ایران هستند، نیست.
ثانیاً ، اگر در دولت قبلی قطعنامه ای صادر نشد ، علتش این بود که غربی ها ، بدون قطعنامه ، توانسته بودند به هدف خود که تعطیلی مراکز هسته ای ایران بود ، برسند و اگر امروز ، دست به دامن قطعنامه می شوند ، نشان از پیشرفت ایران دارد و الا دلیلی برای دستپاچگی آنها و تمسک به صدور قطعنامه ها ندارند.
ثالثاً ، انصاف این نیست که در جنگ قطعنامه ها ، پشت دولت خودمان را - ولو آن که از جناحی غیر از جناح مطلوب ما باشد - خالی کنیم و طرف صادرکنندگان قطعنامه باشیم و با محکوم کردن دولت خودمان ، به محقق شدن اهداف صادرکنندگان قطعنامه ها ، کمک کنیم .
فراموش نکنیم که در این وادی ، پای منافع ملی و ایرانیت ما در میان است و نه صرفاً منافع جناحی.
بدترین ستم به کشور آن است که در تصفیه حساب های جناحی ، پای سیاست خارجی و منافع ملی را به میان آوریم.
قطعنامه ها ، نشان از ضعف یا عملکرد نادرست ما نیست ، نشانه ای از بی عدالتی و ستم ورزی حاکم بر مناسبات جهانی است.
4- من حامی بر قراری رابطه با آمریکا - با ملحوظ داشتن منافع ملی ایران - هستم.
احمدی نژاد ، کسی است که توانست تابوی گفت و گو با آمریکا را بشکند و مذاکرات رسمی ایران و امریکا در وزارت خارجه دولت نهم ، شکل گرفت.
شاید گفته شود که اگر خاتمی مبادرت به این کار می کرد ، کفن پوشان ، امانش را می بریدند.
من هم قبول دارم که جناح های مخالف اصلاح طلبان و لابی های آنان ، نمی گذاشتند خاتمی به سمت مذاکره با آمریکا برود.
حال بیایید واقع بین باشیم:
اگر حامی حرکت ایران و امریکا به سمت تنش زدایی نیستیم که هیچ؛ اما اگر از این رویکرد حمایت می کنیم ،اصلاح طلبان ، قادر به تحقق این امر نخواهند بود زیرا اولاً بخش بزرگی از حاکمیت به آنها و نیات شان ، به شدت بدبین است ؛ ثانیاً گروه های فشار مانع آفرینی خواهند کرد و ثالثاً آمریکایی ها نیز خوب می دانند که نمی توانند در مسائل کلان سیاست خارجی ایران ، روی امضای اصلاح طلبان ، حساب باز کنند.
اما اگر دولت اصولگرای احمدی نژاد ، وارد این گود شود - که شده است- اولاً گروه های فشار ، در برابر رفتار دولت دلخواه خویش ، رگ های گردن شان را متورم نخواهند کرد؛ ثانیا، این حرکت با حمایت کانون های قدرت در داخل همراه خواهد بود و ثالثاً آمریکایی ها نیز با درکی که از فضای داخلی سیاست ایران دارند ، با اعتماد بیشتری پای میز مذاکره با ایران خواهند نشست.
به علاوه ، از آنجا که از دولت نهم و دیپلماسی آن ، تا کنون سرسختی دیده اند ، حساب کار دست شان هست که باید بر ای امتیاز گرفتن از این دولت ، باید امتیاز بدهد و جاده یک طرف امتیازات مدت هاست که به بن بست خورده و برچیده شده است.
به بیان دیگر، مذاکرات ایران و آمریکا با گفتمان دولت نهمی ، عایدی بیشتری برای کشورمان خواهد داشت.
اجازه بدهیم ، حالا که دولتی در ایران بر سر کار آمده که فارغ از فشارهای داخلی ، می تواند قضیه آمریکا را یک بار برای همیشه حل کند، این کار را بکند و گره بزرگ سی ساله را بگشاید و الا معلوم نیست با روی کار آمدن رئیس جمهوری دیگر ، چه سرنوشتی در انتظار روابط ایران و آمریکاست.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
احمدی نژاد شجاعانه عمل کرد.
مردمي بودن ويژگي است كه هر كسي واجد آن نيست .
این چهار علتی که بر شمردید برای مردم ایران چه دستاوردی داشته است . دنیا بر علیه ما در حال اجماع است آنهم به خاطر حرفهای نسنجیده خودمان ، تورم و گرانی کمر مردم را شکسته است آنهم به خاطر بی برنامگی . برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی در دولت نهم شاهد یک وزیر با مدرک قلابی بودیم و هزاران و هزاران دلیل دیگر .
اما برای ا نتخاب شما احترام قائلیم
مهم این است که راه اصلاح شده است و احمدی نژاد باید در 4 سال آینده بر روی این جاده که خود اصلاح کرده ، ماشین کشور را پیش ببرد.
در واقع او چهار سال را صرف جاده سازی و اصلاح مسیر کرد و اینک زمان حرکت است.
- عامیانه حرف زدن و تکرار شعارهای گذشته چیزی نیست که بتوان نامش را مردمی شدن گذاشت. این امر تنها و تنها می تواند از علایم سیاست پوپولیستی باشد.
2- مشکلات در کشور همیشه بوده و هنوز هم هست. اما احمدی نزاد با برداشتهای شخصی که از سیاست و اقتصاد داشت و سوء مدیریتی که ناشی از مدیریت افراد ناکارامد بود منجر به تشدید مشکلات و افزایش تصاعدی فشار به مردم شد.
3- اگر دم از دیپلماسی می زنید باید اصول و زبان آن را نیز بدانید. در قرن بیست و یکم زبان دیپلماسی آن چیزی نبود که احمدی نژاد و یارانش در پیش گرفتند. برای همین بود که تمام دنیا علیه ما موضع گرفت. اگر با زبان صحیح با دنیا صحبت نشود مطمئنا درک صحیحی از مواضع کشور نشده و تنها تعداد مخالفان و دشمنان افزایش خواهد یافت. اینکه تمام دنیا را فاسد و ظالم بخوانیم و وجود واقعیتها را انکار کنیم و از بروز مشکلات اقتصادی برای سایر ملتها ابراز خوشحالی کنیم با اصول و روح دیپلماسی در تضاد است. در حال حاضر زور و قدرت است که تعیین کننده است. ما چون قدرت کافی نداریم باید وارد اتحاد و ائتلافهای بین المللی بشویم تا بتوانیم حق خودمان را احقاق کنیم. اما آیا در سه سال گذشته هیچ متحدی برای ما باقی مانده است؟
4- اگر شما فراموش کرده اید ولی بسیاری دیگر به یاد دارند که روزگاری آمریکا برای برقراری رابطه به ما التماس می کرد اما آقای احمدی نژاد در حال حاضر با نامه نگاری و پیامهای پی در پی کار را به التماس کشانده است.
در ضمن معنی التماس غربی ها را در موافقت نامه سعدآباد که غنی سازی اورانیوم توسط ایران تغلیق شد فهمیدیم!!!
محبوب هر چی دله
كه فردا جه بازي كند روزگار
خوش باشيد
1- در درایت ، نظم و سیاست آقای میرحسین شکی نیست ولی به خاطر بیاورید در دوران 8 ساله دفاع مقدس ، ایشان چندین بار تصمیم به استفاء از مسئولیت خویش گرفتند و نهایتا" با مخالفت حضرت امام (ره ) روبرو شدند تا اینکه دوران نخست وزیری ایشان به پایان رسید؟ حال آنکه ایشان غریب به دو دهه است که از سیاست دور بوده اند و اکنون که یک چنین دولتی در این چهار سال اقدامات انقلابی انجام داده است ، شاید از توان انجام این نوع کارها و با یک چنین کیفیتی برنیایند که این مسئله موجب تضعیف و خدشه وارد آمدن به زحمات این بزرگوار در آن دوران طلایی خواهد بود.
2- عزیزانی که دم از ضعف اقتصاد در ایران می زنید، هر شب و روز ، تیترهای رسانه های خبری چیزی جز بحران اقتصادی جهان را بر نمی تابانند در حالیکه به حول قوه الهی و درایت این دولت تا کنون توانسته ایم در این ورطه ، دوام بیاوریم.(( دوست عزیز نمیخواهم عنوان کنم که وضعیت اقتصادی مردم ایران زمین در این بحران ، رشد کرده ولی با نگاهی به وضعیت اقتصاد جهانی می بینید که همه آنها از وضعی که داشتند رو به افول گذاشته اند و حال آنکه ایران اسلامی با عنایت خداوند تبارک و تعالی و برنامه های دولت در این چهار سال- سهام عدالت - تا کنون از این بحران عبور کرده است. و اگر وضعیت اقتصادی بهتر نشده است ، بدتر هم نشده است - به نسبت ضربات سنگینی که بر پیکره اقتصاد جهانی وارد آمده و کارخانه های آنها مدام دم از ورشکستگی و بیکاری هزاران نفر می دهند - )
3- عزت و عظمت ایران اسلامی اکنون به جایی رسیده است که بعد از دوران رژیم طاغوت که نیروی نظامی ایران وابسته به غرب بود و از خود هیچ نداشت ، امروز قوی ترین و قدرتمند ترین نیروی نظامی در منطقه و جزء نیرومندترین قوای نظامی در جهان می باشد. تا جاییکه همگان به این امر اذعان دارند. و امریکا و اسراییل فقط در شعار توانایی حمله به ایران را دارند نه در واقعیت.
4- بودجه های علمی و تحقیقاتی کشور، دستاوردهای علمی ، ابداعات و اختراعات دانشمندان جوان ما در این دوره بسیار پر رنگ تر و درخشان تر از قبل بوده است. همچون بحث ماهواره امید ، انرژی هسته ای ، دستاوردهای پزشکی پژوهشکده رویان .
5- امنیت حاکم بر کشور در تمام دوران و مبارزاتی که با نیروهای عیادی استکبار ، مواد مخدر و ... صورت گرفته جای تحسین و تقدیر دارد.
6- عزت و قدرت ایران و نقش اصلی و اساسی آن در حل مسائل جهانی و تدبیری که این دولت برای اینگونه مسائل اندیشیده ، بی انصافی است که مطرح نگردد.
7- ایجاد حوزه هایی در قلب امریکای لاتین و به خطر انداختن منافع کشورهای سلطه طلب ، از جمله سیاست هایی بوده که این دولت به خوبی نسبت به آن اقدام نموده تا درصورت اقدام وحشیانه از سوی استکبار ، آنها را با مشکلات جدی دچار سازد ،که علاوه بر این مطلب بازارهای آنها را نیز هم اکنون در اختیار خود گرفته است .
8- فشار وارد آوردن بر مردمی که بی جهت و بی دلیل از منابع عمومی و انرژی بهره خصوصی می بردند و اسراف از اصلی ترین کارهای روزمره آنان بود (( سهمیه بنزین و ...)
9- کاهش نرخ سود بانکی و مبارزه با رانت خواری و پارتی بازی بی حدو اندازه ای که در دول قبلی به چشم می خورد.
و بسیاری از مسایل دیگر که مجال گفتن نیست از جمله دستاوردهای این دولت است که نباید آنها را با چشم بسته نظاره کرد. البته این دولت هم همچون دیگر دولتها جایزالخطاست و ایرادات و اشکالاتی بر آن وارد هست ( همچون دفاع رییس جمهور از آقای مشایی و یا دفاع از کردان که باید بیشتر بررسی شود و حقایق بازگو گردد ) ولی در مجموع کفه ترازو به نفع این دولت و خدمات آن سنگینی می کند. هر چند که فارغ از این مسائل به گفته دوست عزیز که گفت این دولت در طی 4 سال جاده ای ساخته و در 4 سال بعد باید نظاره گر حرکت سریع و پرشتابآن باشیم انشاءالله...
دولت نهم برای بسیاری از مفت خورها عرصه را تنگ کرد و تا حدودی از زد و بندها کم کرد و به همین خاطر به مزاج برخی! خوش نمی آید
شما از دل گرسنگان و فقرا و روستائیان و عوام که 70 درصد کشور را تشکیل میدهند بپرسید
مگر دولتهای گذشته برای اینها چه کردند؟
آقای احمدی نژاد با جرات در سازمان ملل و در هر کجای دیگر از حاکمیت و حیثیت جمهوری اسلامی دفاع کردند و هرکس هم که ریاست دولت را بر عهده داشته باشد نمیتواند تمام مشکلات را حل کند چون بقول نویسنده این مشکلات ریشه ای بوده و 8 سال جنگ و 10 سال هم بازسازی اثرات آن کمر ایران را پس از انقلاب شکست و تازه این انقلاب دارد جان میگیرد و همه با هم باید کمک کنیم.
میزان رای ملت است و مردم ایشان را انتخاب کرده و تصمیمات این دولت برای همه قابل احترام است
فقط یک گلایه از ایشان دارم و انهم عدم معرفی مفاسد اقتصادی است
پس اگر تسليم گروه هاي آزاديخواه وروشنفكر شويم كه بهتر است.
مشكل بزرگ ما اينه كه منافع جناحي رو
بر منافع ملي ترجيح مي دهيم
بيايد حالا كه شخصي چون احمدي نژاد
تصميم بر اصلاح وضعيت اسف بار مملكت داره همه حمايتش كنيم
فارغ از مسائل شخصي و جناحي
درود خدا بر احمدي نژاد عزيز
آیا تورم 30در صدی مملکت رو نمی بینند؟(در حالی که نفت را با بشکه ای 100 دلار به بالا فروختیم؟)
آیا نمی بییند تحریم های اقتصادی چه بلایی بر سر صنعت این مملکت آورده است؟(کافی است به عنوان نمونه یه نگاه به عسلویه بندازید)
آیا وضعیت بیکاری و فرار مغز های این مملکت رو نمی بیینند؟
و....
به نظر من مقصر اصلی اقای احمدی نژاد و همفکران ایشان هستند که همه چیز را به سادگی می گیرند