حجتالاسلام جعفری ، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در یادداشتی به نقد خاطره میرحسیم موسوی پرداخت.
موسوی ، در انتقاد از سفر احمدی نژاد به ژنو ، گفته بود زمانی که قرار بود یکی از مسوولان ایرانی به نیویورک برود ، حضرت امام (ره) فرموده بودند آیا بررسی کرده اید که ممکن است در آنجا مشکلی برای شما در حین سخنرانی پیش بیاورند؟(نقل به مضمون)
در همین راستا ، جعفری ، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در یادداشتی در سایت رجا نوشت:
آقای مير حسين موسوی در پاسخ به سؤالی در بارهی اجلاس ژنو و برخی اهانتهای صورت گرفته علیه رئیسجمهور، با بيان خاطرهای مبهم و نارسا از امام راحل عظیمالشأن - که هرچه تلاش کردم، نتوانستم نسبتی بین آن خاطره و اتفاقات ژنو بیابم- به تخطئهی حرکت مدبرانه و الهی دکتر احمدینژاد پرداخته است.
این، البته بسیار جالب است که آقای مهندس موسوی به تقلید از دوستان مشارکتی و مجاهد خود در مقام تخطئهی منش، رفتار و عملکرد انقلابی دولتمردان که در ایران یا جهان اسلام و یا عرصههای بینالمللی ظهور میکنند، به صورتی عجیب و البته ناجوانمردانه به امام عزیز ما ظلم میکنند. بگذریم از اینکه عکسالعملهای ناشيانه اینچنین، ظلم بیّن و به تعبیر رهبر انقلاب گناهی نابخشودنی به همهی دولتمردان و مجاهدان انقلاب اسلامی در مواجهه با دشمنان ملت و مذهب نیز هست.
قطعاً احمدینژادها انتظار ندارند که در ازای دفاع مردانه از کیان ملی و اسلامی، از سوی عدهای ایرانی، ناجوانمردانه از پشت خنجر بخورند و مورد هجمه قرار گیرند؛ این حداقل رسم جوانمردی و جوانمردان نیست. انسان واقعاً درمیماند که در قبال موضع مشترک رهبران صهیونیسم و عدهای از مدعیان خط امام در حمله ی همگرا به احمدی نژاد چه گونه بیاندیشد. داستان غم بار و عبرت برانگیزی است!
بگذاریم و بگذریم... فقط میخواستم به مهندس سابقاً انقلابی و خیلی سابقاً خط امامی بگویم که برادر عزیز برای رجوع و بازخوانی اندیشه شفاف، نورانی و هدایتگر امام، احتیاجی به کنکاش پرزحمت و بیفایده در گوشههای تاریک ذهن پریشان و بیرون کشیدن خاطرات خاک گرفته- که جزء در مواقع سوء استفاده و فرصتطلبی، سخنی از آنها نمیگویید- نیست. فقط کافی است یکی از مجلدات صحیفهی نور را به دست بگیرید و به صورت اتفاقی صحفهای را باز کنید.
شاید بارها از آخرین آیین صحیفهخوانی شما گذشته باشد، اجازه بدهید کمکتان کنم. جلد پانزدهم صحیفهی نور را از گوشهی کتاب خانهاتان بردارید، خاکهای روی آن را بتکانید، آن را ببوسید و صفحهی 29 الی 30 را بیاورید. بیانات امام خمینی(ره) را در جمع اعضای هیئت دولت و نخستوزیر به تاریخ 16/6/60 ملاحظه میکنید. راستی شما در آن دولت - کابینهی آیتالله مهدویکنی- وزیر امور خارجه بودهاید. چنانچه خود در نقل خاطرهی منجر به تخطئهی دکتر احمدینژاد، به مسئولیت وزارت خارجه تان در آن تاريخ اشاره کردهاید. این فراز از فرمایشات امام را که احتمالاً تازه به خاطر میآورید، بلندتر بخوانید تا همهی مردم ایران بشنوند:
«در هر صورت، اين مسائل براى انقلابات هست كه آنهايى كه خارج و داخل ضرر ديدهاند، بايد البته بد بگويند. ما نبايد متوقع باشيم كه اينهايى كه شكست خوردند و رفتند، براى ما خوب بنويسند. يا ما نبايد متوقع باشيم كه روزنامههاى امريكا و كسان ديگر براى ما چيزهاى خوب بنويسند. خوب، آنها رفتهاند از بين، منافعشان از دستشان رفته است... نبايد ما متوقع باشيم كه اينها براى ما مقالهی خوب بنويسند. البته آنها بايد به ما فحش بدهند. اگر يك روزى اينها براى ما خوب نوشتند، آن وقت است كه ما مصيبت داريم...
من يك وقتى اين كلمه را گفتم كه اينها نمىفهمند، اگر مىفهميدند، مىآمدند تعريف از فلان آدمى كه- مثلًا- پيش مردم يك ارزشى دارد، هى شروع مىكردند تعريف كردن. همين اسباب اين مىشد كه ارزشش از بين مىرفت. اگر بگين(نخست وزير وقت اسراييل) به ما فحش بدهد، ما ارزشمان شايد پيش مردم- اگر باشد- زيادتر بشود. به دولت ما بد بگويد بگين يا صدام يا ديگران كه در اين طريق هستند، آنها اگر به ما بد بگويند، من مىگويم خوب حق دارند.»