با رفع تعليق فوتبال ايران و حضور تيم ملي در بازي هاي آسيايي دوحه اميدهاي تازه اي در كالبد فوتبال كشور دميدن گرفته است.
بي شك رفع تعليق درشرايط كنوني حاصل تلاش بي شائبه دستگاه ديپلماسي كشور،كميته ملي المپيك و مسئولان فدراسيون فوتبال و سازمان تربيت بدني بوده است تلاشي كه به صراحت بايد گفت يك دستاورد بزرگ در زمينه احياء ورزش كشور و شكل گيري يك مدل براي مهار بحران هاي احتمالي از اين دست علي رغم برخي از كارشكني هاي داخلي مي باشد.
ازديگر سو اين دستاورد در حال كمرنگ ساختن به شكل يك اقدام سطحي است.در شرايطي كه با رفع تعليق فوتبال كشور نيازمند شارژ روحي مي باشد شيطنتهايي مبني بر تضعيف شرايط كنوني به چشم مي خورد بگونه اي كه برخي از عناصر همچنان شمشير تعليق را بر فرق فوتبال كشور نگاه داشته و هراس را به بدنه و پيكره ورزش كشور تزريق مي كنند.
در رابطه با اين موضوع بايد گفت كه اولا با تدبير شرايط خطر تعليق رفع شده است. ثانيا" اين كه فيفا نيز فرصتي دوباره براي اصلاح اساسنامه به مقامات مسئول داده است ،كه اين فرصت ازمتن و بطن آن تهديدي براي رفع موقت تعليق نيست چراكه اصولا تغيير اساسنامه از ابتدامورد تاكيد مسئولان بوده است پس لذا اين مساله از موضوعيت ساقط مي شود.
حال باتوجه به اين موارد گفته شده مي بايست سوال كرد كه چرا برخي از افراد و جريان ها سعي درتحميل كردن شرايط تعليق را به فضاي ورزشي كشوردارند.؟ آيا دستاورد رفع تعليق موجبات دفع منافعي براي آنان است واين كه اين جريانات چه نفعي از تزريق هراس به پيكره عمومي دارند.؟ ما نمي گوئيم خود قضاوت كنيد .