محمدباقر محسنی ساروی
برای موحّدان و کسانی که اساطیر و داستانهای پیشاتاریخی را میخوانند موضوعاتی چون «نمرود»، «بهشت شداد» و ماجرای «فرعون» که برخی در قرآن آمده و بعضی نیز در تورات و انجیل به اجمال یا به تفصیل، ناظر بر توهم کسب قدرت لایزالی است که برای پادشاهان ایجاد شد.
همان پادشاهان اما، که یادمان عظمت برخی از آنان هنوز هم پابرجاست، در مواجهه با یک «پشه» درماندند و با چنان سرعتی، تسلیم مرگ شدند که گویا هرگز از مادر زاده نشده بودند و تنها داستانی از آنان قرنهاست مایۀ عبرت نسلهای بشری است.
بهرغم نگاه واقعگرایانهای که این روزها ماجرای «کروناویروس»، از ما طلب میکند این گفتار به این بیماری از یک زاویه دیگر نیز مینگردو میخواهد بگوید: گاهی به آسمان نگاه کن!
در آستانه دهه سوم از هزاره سوم و در شرایطی که بشر به تصور خود بر روی زمین، امر مجهولی ندارد و در کُراتِ دوردست، به دنبال کشفیات جدید است و اتفاقاً در این مسیر بسیار احساس قدرت میکند و به بیان عامیانه «هیچ خدایی را بنده نیست»، سر وکلۀ یک ویروس بسیار ریز، در کشور «چین» پیدا میشود.
در سایر کشورها مدتی او را مانند «سارس» و «مرس» چندان جدی نمیگیرند ولی او کشتار میکند و ناگهان در کمتر از 15 روز در تمام دنیا منتشر و به بزرگترین «پندمیک» تاریخ تبدیل میشود و بیش از 160 کشور را آلوده میکند و زنگهای خطر را برای همه به صدا در میآورد.
تمام دانشمندان، بیولوژیستها و لابراتوآرهای پزشکی دنیا از درمان آن عاجز میمانند و صراحتاً میگویند درمانی برای آن نمیشناسیم و به توصیههای پیشگیرانۀ غیردارویی از قبیل درخانه ماندن روی میآورند تا سرعت شیوع را کم کنند و زمان بخرند بلکه موفق به شکستن پوسته این غول ریزنقش با دارویی خاص شوند.
کرونا تنها سلامت دنیایی را که انسان بر آن خدایی میکند را تهدید نکرده بلکه اقتصاد و حتی مناسبات اجتماعی این دنیا را برهم ریخته و آسیب سنگینی بر نظم نوین، آوار کرده و زمینهساز شرایطی در جهان شده که بشر نه مانند آن را دیده و نه میتوانست تصور کند به سادگی مقهور و بازیچه ویروسی عجیب شود.
«رامسس دوم» در اوج قدرت و در روزهایی که تمام نوباوگان پسر را میکشت تا قصاص پیش از جنایت کند و خطر را در نطفه خفه سازد، هرگز تصور این را نداشت که روزگاری توسط همان کودک خردسالی که «آسیه» چندروز پیشتر، از نیل گرفته بود- نابود خواهد شد یا «نمرود» با آن قدرت فائقهاش هرگز فکر نمیکرد که با ورود پشهای به مجرای بینی، مضحکه خاص و عام در تمام تاریخ شود و با تحقیر کنندهترین نوعِ مرگ، بمیرد.
نمیخواهم بگویم خدای بزرگ که رحمان و رحیم است، برای بشر غافل در قرن بیست و یکم، عذابی فرستاد اما میخواهم بگویم بشریت غافل و مغرور، که حرمت بندگی از یاد بُرد، باید رویکرد و جهانبینی خود را تغییر دهد و این عجزی که دامنگیرش شده را به کلاس درس خداشناسی ارتقا دهد و همانطوری که توصیههای پزشکی را رعایت میکند، در خانه میماند و در آزمایشگاهها به دنبال راهی برای برونرفتن از این بحران و کشف دارو برای درمان کرونا است.
به موازات آن باید قدری تأمل کند و به این حقیقت ایمان بیاورد که هر که باشد و به هر جایی که برسد، «درمقایسه با قدرت فائقه خداوند، توانی ندارد».
کروناویروس با همه دردسرهایش، درس بزرگی هم برای انسان دارد، در دورانی که برخی آشکارا نوشتند و گفتند «خدا مرده است». در دورانی که بشر با تکیه بر دانش خود، احساس میکند نیازی به خدا ندارد و برای همه مشکلاتش، نسخه آماده دارد.
تفرعن هزاره سوم از تفرعن دوران باستان خطرناکتر است و تعداد فرعونها و نمرودها در این هزاره از دوران باستان بیشتر است.
ما امیدواریم بشر، این روزها که عجز خود را دید، به موازات تلاشی که برای یافتن درمان قطعی برای این بیماری میکند، اندکی هم با خود فکر کند شاید به این نکته برسد که باید گاهی به آسمان نگاه کرد چون نه تنها، پس از مرگ بلکه در تمام دوران زندگی نیز ما به توجه خدا نیاز داریم.
---------------------------------------------------------
* بخش دوم تیتر (گاهی به آسمان نگاه کن) برگرفته از نام فیلمی ساختۀ کمال تبریزی. (نام فیلم البته برگرفته از یک شعر است).