1 - رهبري بعد از نماز صبح در حالی كه هوا هنوز تاريك و گرگ و ميش بود، رفتند كوه آبيدر برای كوهپيمايی. بعضی از مردم كه صبح روز جمعه سحرخيز بودند و آمده بودند كوه از ديدن ايشان تعجب كردند.

2 - شقايقها همه جای سنندج بودند دامنههای آبيدر هم پر بود از اين شقايق ها

3- چراغهای شهر هنوز روشن بود. هوا كم كم داشت روشن می شدكه رهبر نصف مسير را طی كرده بودند.

4 - حاضران ناگهان رهبر را در چند قدميشان می ديدند، ذوقی میكردند بعد هم سلام و عليك. بعضی سلام خانوادهشان را هم میرساندند.

5 - مردم طبق معمول از مسيرهای كوهپيمايی بالا می آمدند و خيلیهاشان خبر از مهمان آن صبح آبيدر نداشتند.

6 - بين مردم بعضی لباس محلی كردي به تن داشتند. رهبر با همه چاق سلامتی كرد و آنها هم دستبوسی.

7 - سنندج و خيلی از سنندجیها هنوز در خواب صبحگاهی بودند.

8 - فرصت خوبی بود برای رهبر. ديدن سنندج از دامنه آبيدر در حالی كه هنوز خورشيد بالا نيامده بود. رهبر قدم می زد و تسبيح به دست ذكر صبحگاهی میگفت.

9 - كوهنوردی كفش مخصوص میخواهد و آقا هم كفش هميشگی كوهپيمايی را به پا كرده بودند

10 - نوجوانها هم از ديدن رهبر بی نصيب نبودند. يكی از اين بچههای خندان دبيرستانی بود و بقيه در مقطع راهنمايی تحصيل میكردند

11 - اواخر كوهپيمايی رهبر، مردم تازه متوجه حضور ايشان شده بودند


12 - در پايان ديگر خورشيد درآمده بود. سنندج بيدار شده بود. خاطرات و صحبت های سردار رحيم صفوی از سنندج تازه گل انداخته بود
