
هنگامي که در پنجم ماه مه امسال تعداد 6500 نفر شرکت کننده و دوست اسرائيل در کنگره امريکا و اسرائيل به سخنان «جو بايدن» معاون رئيس جمهور امريکا گوش فرا دادند، آشکارا چهره هايشان درهم رفت. اگر سخنان بايدن را به موسيقي تشبيه کنيم بايد گفت وي در مرکز همايش هاي واشنگتن ويولن سولويي را نواخت که حداقل براي شنوندگان در آن جلسه به شدت تاثر آور بود.بايدن در حالي که به آرامي صدايش را بالا مي برد، گفت؛ «در حال حاضر در سراسر امريکا از تغيير صحبت مي شود. اما در کانون بزرگ ترين تغييرات ، اصلي مطلق و هميشگي و غيرقابل تغيير قرار دارد که همان اعتقاد ما به صلح و امنيت اسرائيل است.» البته اين بخش از سخنان معاون رئيس جمهور امريکا نه تنها موجب دست زدن هاي مکرر حضار شد بلکه آنها با صداي بلند به تشويق سخنران پرداختند. اما در امريکاي باراک اوباما هيچ کس کاملاً از اين تغييرات مطمئن نيست و اين مساله يي بود که شرکت کنندگان در اين کنگره کمي بعد و پس از پخش اخبار شبانگاهي به آن پي بردند. تقريباً همزمان با سخنراني بايدن يکي ديگر از اعضاي دولت امريکا به نام «رز گات مولر» در مجمع سازمان ملل در نيويورک سخناني قابل تامل بر زبان آورد.
اين زن فردي غيرمشهور اما مهم و تاثيرگذار است. او از چند دهه پيش به عنوان يکي از کارشناسان برجسته جهاني در امور سلاح هاي هسته يي فعاليت دارد و قرار است از سوي امريکا مذاکرات خلع سلاح با روسيه را اداره کند. علاوه بر آن وي در کسوت معاون وزير در تلاش براي ايجاد تغييراتي در پيمان منع گسترش سلاح هاي اتمي است. او در همان حال گوشزد کرد قدرت هاي اتمي مانند هند، اسرائيل، پاکستان و کره شمالي در نهايت بايد به اين پيمان بپيوندند و گفت؛«اين مساله براي امريکا يک هدف بنيادين به شمار مي آيد.»
اين اظهارات گرچه بديهي به نظر مي آيد اما در واقع نوعي تابو شکني خاص محسوب مي شود زيرا سردمداران امريکا در گذشته هرگز از اسرائيل به عنوان يک قدرت اتمي ياد نمي کردند. زرادخانه هسته يي اسرائيل که در پايان دهه 60 به وجود آمد و همواره مدرن سازي و به حجم آن افزوده شده، تا به امروز از سوي همه دولت هاي امريکا حداقل در ظاهر بر آن سرپوش گذاشته شده بود. طبق تفاهمنامه يي که در سال 1969 ميان دولت هاي «ريچارد نيکسون» و «گلداماير» منعقد شد، قرار شد واشنگتن و اورشليم در مورد زرادخانه هسته يي اسرائيل سکوت اختيار کنند و از آن زمان به بعد همه روساي جمهور امريکا بر اين عقيده بودند که به اين صورت امنيت اسرائيل به بهترين نحو تامين مي شود.
اسرائيل هم تا به امروز از ارائه هرگونه اطلاعاتي در مورد سلاح هاي اتمي اش خودداري کرده و تن به هيچ نظارتي نداده است. سردمداران اين رژيم در مذاکرات خلع سلاح هم با اين منطق شرکت نمي کنند؛ چيزي را که به طور رسمي وجود ندارد نمي توان به شمارش درآورد و کنترل کرد يا کاهش داد.
به همين خاطر است که اظهارات گات مولر نه تنها در اسرائيل موجي از به اصطلاح خلع سلاح خواهي را به راه انداخت بلکه بسياري از تينک تنک هاي واشنگتن نيز از اين اظهارات به عنوان مدرکي جديد براي تغييرات و اصلاحات در سياست هاي امريکا ياد کردند. به عقيده اين نهادها کاملاً معلوم است که اوباما از گام نهادن در عرصه هاي ممنوعه سياست خارجي و گذر از خط قرمزها هراسي ندارد.
علاوه بر آن اوباما در دشوارترين عرصه يعني در خاورميانه با آن مناقشات ميان فلسطين و اسرائيل و به عبارتي ميان دنياي غرب و دنياي اسلام نيز شانس خوبي براي ايجاد تغييراتي تاريخي دارد. او کوتاه زماني پيش از آغاز رسمي کار خود سيگنال هايي مبني بر تنش زدايي براي جهان عرب ارسال کرد و اولين مصاحبه مفصل خود را با يک شبکه خبري عربي انجام داد. اوباما از همان زمان همواره از بيوگرافي و تبار غيرمسيحي خود مي گويد؛«من اقوامي مسلمان دارم و در کشورهاي مسلمان زندگي کرده ام.» هسته اصلي پيام اوباما که آخرين بار در ديدارش از ترکيه آن را بر زبان آورد اين است؛ «ما جنگي با اسلام نداريم.»
اما اين سياست تنش زدايي منجر به تنش در روابط با دولت اسرائيل شده است. اوباما از همان روز اول روشن کرد آن خط مشي دوستانه بوش در قبال دولت اورشليم ديگر ادامه نخواهد داشت. نبايد فراموش کنيم جمهوريخواهان امريکا همواره منافع اسرائيل را در نظر داشتند و از ساخت شهرک هاي يهودي نشين گرفته تا اقدامات به اصطلاح تلافي جويانه اين دولت در مقابل حملات موشکي و حمله کنندگان انتحاري فلسطين، هميشه از اسرائيل حمايت مي کردند. و از آنجايي که سوريه، ايران، فلسطين و لبنان هم هيچ ابتکاري براي حل ديپلماتيک مناقشه خاورميانه از خود نشان نمي دادند، روند صلح با شکست روبه رو شد.
و ظاهراً اوباما مي خواهد همين روند صلح را احيا کند و البته اين کار در گرو کمي فاصله گرفتن از اسرائيل است. علني کردن اسرار قدرت هسته يي اسرائيل در واقع نقطه اوج آن استراتژي بود که مي تواند بار ديگر امريکا را به دولتي اهل مذاکره تبديل کند.
کاخ سفيد چندي قبل از آن روشن کرد از طرف اسرائيلي انتظارات زيادي دارد و دولت جديد نتانياهو بايد در نهايت دستور توقف کامل ساخت شهرک هاي يهودي نشين در کرانه باختري را صادر کند. شخص پرزيدنت اوباما هم اخيراً طي ديدارش از ترکيه گفت؛ «ايالات متحده با همه توان خود از هدف تشکيل دو کشور حمايت مي کند.»و از همان زمان روابط ميان امريکا و اسرائيل به سردي گراييد. «گيلاد اردان» وزير محيط زيست و عضو حزب ليکود اسرائيل هم در بياناتي طعنه آميز گفت دولت متبوعش هيچ امر و دستوري را از سوي واشنگتن قبول نمي کند. بي ترديد روابط ميان اين دو کشور از مدت ها پيش تا به امروز به اين سردي نبوده است. از قرار معلوم اوباما به هيچ عنوان قصد انحراف از اين خط مشي جديد خود را ندارد. او در آغاز ماه ژوئن سفري به مصر خواهد داشت تا در آنجا طي يک سخنراني اصول و مباني گفت وگو با جهان اسلام را مشخص کند و به گفته سخنگوي کاخ سفيد؛«اهميت اين سخنراني به مراتب فراتر از محلي است که وي در آنجا سخنراني خواهد کرد.»از قرار معلوم به اصطلاح گيرنده و مخاطب واقعي سياست خاورميانه يي اوباما در حال حاضر نه اسرائيل بلکه ايران است. دولت اوباما مي خواهد ايران را از ساختن بمب اتمي بازدارد زيرا به ادعاي سردمداران امريکا يک ايران اتمي مي تواند موجب يک رقابت تسليحاتي خطرناک در اين منطقه شود. و به همين خاطر است که اوباما به رژيم تهران مذاکرات بدون پيش شرط را پيشنهاد داد. در حال حاضر امريکا در تلاش است با چين، روسيه و کشورهاي اروپايي موضعي مشترک را براي گفت وگو با تهران فرمول بندي کند.
اما اين خط مشي سخت در قبال اسرائيل و اغماض در مورد تهران مساله يي است که چندان توافقي بر سر آن وجود ندارد. «جفري هرف» مورخ نزديک به حزب دموکرات، تقاضاهاي امريکا از اسرائيل را «کمي ساده لوحانه» مي خواند و مي گويد؛ «طرح مساله زرادخانه هسته يي اسرائيل در نهايت فقط باعث خشنودي ايران خواهد شد.» چنانچه اسرائيل به خواسته هاي امريکا تن دهد آنگاه بيش از همه روسيه و چين از اين مساله خشنود مي شوند و در عين حال پافشاري بر مساله تشکيل دولت مستقل فلسطين موجب تنش زدايي در اردوگاه منتقدان اسرائيل خواهد شد. امريکايي ها بايد ثابت کنند نه تنها مي توانند براي اسرائيل لابي کنند بلکه قادر به ايفاي نقش واسطه و ميانجي نيز هستند. منبع اصلي قدرت در سياست خارجي امريکا همان ميراث دولت گذشته است و اوباما مي خواهد اين منبع را به نوعي تجديد و بازپروري کند. بدين ترتيب بود که جو بايدن در آن کنفرانس به دوستان اسرائيل يادآور شد امريکا به چيزي بيشتر از يک دوستي ساده نياز دارد؛ «ملتي که ادعاي رهبري دارد اما قادر نيست کسي را در پشت خود داشته باشد، نمي تواند رهبري کند.»
منبع: اعتماد
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر