اعتماد: چهار مرد که يک اعدامي فراري را در نزاع دسته جمعي به قتل رسانده بودند در دادگاه کيفري استان تهران محاکمه شدند.
دو سال پيش ماموران پليس باخبر شدند مردي در يک نزاع دسته جمعي در جنوب تهران به قتل رسيده است. دقايقي بعد ماموران پليس خود را به محل حادثه رساندند و با جسد غرق در خون جوان روبه رو شدند. با شناسايي هويت مقتول پرونده، مشخص شد اين جوان به دست چهار تن از دوستان خود به قتل رسيده است. ساعاتي بعد از حادثه ماموران خانه هر چهار متهم را شناسايي و آنها را دستگير کردند. متهمان در اعترافات خود به ماموران گفتند به دليل اختلافات قبلي با مقتول دعوا کرده و او را به قتل رساندند.
در ابتداي جلسه محاکمه اين متهمان که ديروز در شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران برگزار شد ابتدا محمد شادابي نماينده دادستان در توضيح کيفرخواست گفت؛ مطابق يافته هاي دادسرا مقتول خود به جرم قتل به قصاص محکوم شده و فراري بود. وي در يک نزاع خياباني در جنوب تهران به قتل رسيده و پزشکي قانوني اعلام کرده است همه چهار ضربه يي که به مقتول وارد شده کشنده بوده است. نماينده دادستان درباره پرونده اتهامي مقتول نيز گفت؛ او بعد از قتل در يک نزاع دستگير و ابتدا از سوي قضات به جرم قتل شبه عمد به پرداخت ديه محکوم شد اما بعد از اينکه ديوان عالي کشور حکم پرداخت ديه را نقض کرد و قتل را عمد دانست، پرونده دوباره براي محاکمه به دادگاه فرستاده شد اما اين بار متهم که با سپردن وثيقه آزاد شده بود متواري شد و سپس در يک محاکمه غيابي به قصاص محکوم شد. وي از آن به بعد متواري بود تا اينکه به ماموران خبر رسيد متهم فراري خودش به قتل رسيده است.
شادابي در ادامه گفت؛ به عنوان نماينده دادستان تقاضاي صدور حکم قانوني را براي چهار متهم دارم. سپس اولياي دم مقتول در جايگاه حاضر شدند و براي دو متهم تقاضاي قصاص و از دو نفر ديگر اعلام گذشت کردند. سپس همسر متهم خطاب به قضات گفت؛ من دو سال قبل از حادثه با مقتول ازدواج کردم و نمي دانستم او به جرم قتل به قصاص محکوم شده است. او و خانواده اش اين موضوع را از من مخفي کرده بودند تا اينکه بعد از مرگ شوهرم متوجه شدم وي خودش مرتکب قتل شده است.
وي ادامه داد؛ من مي دانستم شوهرم زياد دعوا مي کند اما من و خانواده ام از او قول گرفته بوديم ديگر اين کار را نکند.
در ادامه متهم رديف اول پرونده در جايگاه حاضر شد. وي گفت؛ اتهام قتل را قبول دارم. ما با هم درگير شديم و من هم مانند ديگران به او ضربه چاقو زدم. مقتول خيلي ما را اذيت مي کرد و پشت سر ما حرف مي زد. ابتدا او بود که با ما درگير شد. من باز هم مي گويم فقط يکي از ضربات چاقو را زدم و اين کارم را انکار نمي کنم. سپس متهم رديف دوم در جايگاه حاضر شد.