۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۹۷۴۸
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۱ - ۱۱-۰۵-۱۳۸۸
کد ۷۹۷۴۸
انتشار: ۱۵:۵۱ - ۱۱-۰۵-۱۳۸۸

ماجراي مک فارلين در تهران

«جريان مك‌فارلين پس از انتشار كتاب خاطرات ‌هاشمي‌رفسنجاني در اين خصوص ديگر مساله و فضاي مبهمي را باقي نمي‌گذارد».

ميرحسين موسوي در اولين مصاحبه مطبوعاتي پس از اعلام کانديداتوري خود در پاسخ به سوالي پيرامون قضيه مک فارلين در دوران نخست‌وزيري‌اش، اينچنين خاطرات ‌هاشمي‌رفسنجاني را مرجع مستند اين رويداد دانست.

خاطرات سال 65 ‌هاشمي‌رفسنجاني البته شرح مفصلي از ماجرايي که در کشورمان با عنوان رسوايي مک فارلين و در ايالات‌متحده با عنوان ايران‌گيت ناميده مي‌شود، دارد. به روايت ‌هاشمي، دولت ريگان به دنبال به گروگان گرفته شدن اتباع خود در لبنان تلاش مي‌کند تا از طريق معامله تسليحاتي با ايران و با توجه به نفوذ ايران بر حزب‌الله شهروندان خود را آزاد سازد. در اين ميان اما نقش يک دلال اسلحه به نام قرباني‌فر پررنگ مي‌شود

به گفته ‌هاشمي:«ماموران ايراني تهيه سلاح در روابط خود با دلالان بين‌المللي فروش سلاح، با فردي به نام آقاي منوچهر قرباني‌فر برخورد مي‌کنند و با او معاملاتي هم انجام مي‌دهند. او از فراريان ايراني بود. آقاي قرباني‌فر مي‌گويد با آمريکايي‌ها، براي تهيه سلاح ارتباط برقرار کرده و متوجه شده است که آنها دچار مشکل جدي مسائل گروگان‌هاي خود در لبنان هستند و آنها مي‌دانند که ايران در نيروهاي مقاومت لبنان نفوذ دارد و مايلند در مقابل تامين نيازهاي دفاعي ايران، نجات گروگان‌ها را به دست آوردند.»ص12 خاطرات.

در اين بين ايران هم که براي فعال نگاه داشتن رادارها و موشک‌هاي فونيکس و تاو؛‌هاگ و‌هارپون؛ نياز شديد به قطعات با خود اين تجهيزات را داشت، آمادگي خود را با هدف تامين اين نيازها و نيز اهداف انساني نجات انسان‌هاي به گروگان رفته و نيز نجات لبنان از بدنامي گروگان‌گيري، اعلان مي‌کند.

به اين شکل محسن کنگرلو مشاور ميرحسين‌موسوي نخست‌وزير، رابط گفت‌وگو با منوچهر قرباني فر و مقامات آمريکايي مي‌شود. هاشمي البته در جاي جاي خاطرات خويش در سال 65 تصريح مي‌کند که سران قوا و امام خميني از مذاکرات براي دريافت سلاح از ايالات‌متحده خصوصا سلاح‌هاي پدافندي براي محافظت از شهرها مطلع بوده‌اند. ‌

هاشمي در خاطرات خود به احتمال ورود هيات آمريکايي به تهران اشاره مي‌کند و در خصوص تصميم سران قوا و نخست‌وزير در اين خصوص مي‌گويد: «درباره پيشنهاد آمريکا مبني بر آمدن يک هيات آمريکايي به ايران براي مذاکره درباره کمک ما به آزادي گروگان‌هاي آمريکايي در لبنان و در مقابل پرداخت قطعات اسلحه‌هاي آمريکايي به ما، با آمدن هيات رسمي آمريکايي قبل از تحويل لوازم‌هاک، مخالفت شد. قرار شد بگوييم اول با ارسال 240 قطعه‌هاک، صداقت خودشان را ثابت کنند و سپس بيايند و موضوع بحث هم در محدوده فوق است، به اضافه دادن اطلاعات در مورد توطئه‌هاي روس‌ها عليه ما که آمريکايي‌ها ادعا دارند».

در ادامه کنگرلو به ‌هاشمي اطلاع مي‌دهد که هيات آمريکايي در ظاهر يک هيات آلماني به همراه موشک‌هاي درخواستي‌هاک به ايران خواهند آمد و بقيه موارد مورد توافق را پس از آزادي گروگان‌ها در لبنان مي‌آورند.

‌هاشمي‌رفسنجاني در اين خصوص از مشاور نخست‌وزير مي‌خواهد تا جهت تامين امنيت هيات آمريکايي با سردار وحيدي رئيس اطلاعات سپاه هماهنگي به عمل آيد(صفحه 95)

مک‌فارلين، مشاور امنيت ملي آمريکا و هيات همراه وي در تاريخ 4 خرداد 65 با گذرنامه‌هاي غيرآمريکايي به همراه قطعاتي از سلاح‌هاي مورد توافق به ايران سفر مي‌کنند. ‌هاشمي در اين باره مي‌نويسد: «آقايان محسن‌کنگرلو (مشاور نخست‌وزير) و احمد وحيدي مسوول اطلاعات سپاه آمدند. گزارش وضع هيات آمريکايي را دادند. يک چهارم قطعات‌هاگ را آورده‌اند. آقاي مک فارلين مشاور ويژه ريگان و شخصيت‌هاي حساس ديگر آمريکا در هيات‌اند. براي سران کشور ما کلت و شيريني، هديه آورده‌اند و خواهان ملاقات با سران‌اند. قرار شد هديه را نپذيريم و ملاقات ندهيم و مذاکره در سطح روحاني و مهدي‌نژاد و چند قلم ديگر اسلحه باشد. آنها بيشتر خواهان مذاکره در مسائل کلي و سياسي‌اند... بنا بود جايي غير از هتل اقامت کنند اما چون جاي مناسبي نبوده در هتل آزادي مانده‌اند. به ماموران اطلاعات سپاه گفته شد که آنها را حفاظت کنند».ص108

پيرو اين مذاکرات دکتر‌هادي، رئيس کميته سياست خارجي مجلس، مسوول مذاکره با مک فارلين مي‌شود. وي روز بعد نارضايتي مک فارلين را به اطلاع ‌هاشمي مي‌رساند. ‌هاشمي در اين باره مي‌نويسد: «عصر آمدند و گفتند مک فارلين ناراضي است و مدعي است به او توهين شده که چرا مقامات با او حرف نمي‌زنند و چرا هديه‌اش را نمي‌پذيريم و مي‌گويد اگر من براي خريد پوست گربه به روسيه بروم، گورباچف در روز دوبار با من ملاقات مي‌کند»ص109

با مخالفت سران سه قوه براي ديدار با هيات بلندپايه آمريکايي و آنها در تاريخ 7 خرداد 65 ايران را ترک کردند. با اين وجود تماس‌هاي واسطه‌اي ميان ايران و آمريکا ادامه مي‌يابد و به دنبال آزادي يک گروگان آمريکاي در بيروت و به فاصله کمتر از 10 روز، اولين محموله قطعات‌ هاک با موافقت ريگان وارد ايران شد. ‌هاشمي در خصوص تهيه اين موشک‌ها با خوشحالي مي‌نويسد: «آقاي ميرحسين موسوي، نخست‌وزير اطلاع داد که هواپيماي آمريکايي حامل قطعات‌هاک وارد ايران شده است. بالاخره پوزه ريگان را به خاک ماليديم و به‌‌رغم شعاري که مي‌دهد که در مورد گروگان‌گيري باج نمي‌دهد، باج مهمي داد. گرفتن مسائل پدافندي مثل ‌هاک از دشمني مثل آمريکا مهم است، اين را مرهون مجاهدات مسلمانان مجاهد لبنان هستيم. ان‌شاءالله بتوانيم قسمتي ديگر از نيازها را بگيريم.»ص202

به دنبال بالاگرفتن قضيه برخورد با سيد مهدي ‌هاشمي،ماجراي حضور مک فارلين در تهران به گفته ‌هاشمي توسط باند او علني مي‌شود. مسوولان ايراني تصميم مي‌گيرند پيش از طرف آمريکايي، ماجرا را به طور کامل تشريح کنند به اين شکل به توصيه امام، هاشمي در سخنراني در 13 آبان 65 و خطبه‌هاي نماز جمعه ماجراي معامله اسلحه در ازاي خريد سلاح را تشريح مي‌کند. يک بحران سياسي در آمريکا را فراهم مي‌آورد و مقامات ارشد آمريکايي از جمله مک فارلين براي اداي توضيحات به سنا احضار مي‌شوند.

انجيل با امضاي ريگان را علي ‌هاشمي آورد

خاطرات سال 65 ‌هاشمي‌رفسنجاني نکته ناگفته‌اي از ماجراي مک فارلين دارد،به گفته ‌هاشمي انجيل امضا شده توسط رونالد ريگان توسط علي ‌هاشمي برادرزاده او به ايران آورده شده است ‌هاشمي با اشاره به تلاش آمريکايي‌ها براي ارتباط با ايران پس از شکست حضور مک فارلين در تهران مي‌نويسد«آمريکا دست‌بردار نبود و فاز ديگري براي ارتباط و ادامه معامله به وجود آورد. اين بار از طريق سفارت ما در انگلستان و از طريق يکي از بستگان من (آقاي علي ‌هاشمي) که به خواست فرمانده سپاه پاسداران که نياز به سلاح را بيشتر از ديگران لمس مي‌کرد، شروع شد و در فاز دوم هم سلاح‌هايي را در مقابل وساطت خود به دست آورديم، ولي هدف براي هر دو طرف ناقص ماند».

به گفته ‌هاشمي، او از ديدار مجدد برادرزاده‌اش با مقامات آمريکايي بي‌اطلاع بوده و او را از اين کار نهي کرده بوده است. با اين وجود با شنيده شدن شايعه‌اي مبني بر ديدار علي ‌هاشمي و ريگان، هاشمي برادرزاده‌اش را احضار مي‌کند: «عصر علي اخوي‌زاده آمد.گزارش ديدار و مذاکره مجدد با آمريکايي‌ها را داد.قبل از اقدام او را نهي کرده بودم. به من گفته بودند به آمريکا رفته و با ريگان درباره سقوط صدام مذاکره کرده است.گفت به آمريکا نرفته، بلکه به نوعي ادامه همان رشته ارتباطات سابق بوده و با اوليور نورث عضو شوراي امنيت ملي آمريکا و پويند کستر (از طراحان رابطه ايران وآمريکا) صحبت کرده.معلوم شد انجيل با امضاي ريگان را او آورده و اين کار را با اصرار آقاي محسن رضايي کرده است.به عواقب اقدامش توجهش دادم و او را از تکرار تماس برحذر داشتم. احمد آقا آمد نگران عواقب همان ديدار بود که قبلا گفته بوديم با ريگان بوده جريان جديد را گفتم قدري مثل من خيالش راحت شد.»ص354
 
اعتمادملی
 
ارسال به دوستان
وبگردی