۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۵:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۳۶۵۳۱
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۵ - ۰۴-۰۲-۱۴۰۱
کد ۸۳۶۵۳۱
انتشار: ۰۸:۴۵ - ۰۴-۰۲-۱۴۰۱

پیش‌شرط گفتگو؛ به احترام هادی خانیکی/ عباس عبدی

پیش‌شرط گفتگو؛ به احترام هادی خانیکی/ عباس عبدی
چه آن زمان که گفتگوی تمدن‌ها مورد بحث بود و چه پس از آن که برخی از طرفداران گفتگو، این روش و امکان را به فراموشی سپردند. در همه این ربع قرن خانیکی به صورت مستمر و دقیق در ضرورت تن دادن به گفتگو تأکید کرده و سود آن را برشمرده است، و در این زمینه بدون تردید بی‌رقیب است.

عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:

این روزها شاهد آن هستیم که برخی از افراد، نمایندگان، مدیران و فعالان اصول‌گرا، سخنان عجیبی در باره مسایل و امور جاری و گوناگون می‌گویند که حتی مخاطبان عادی را هم عصبانی می‌کند و این تصور را ایجاد می‌نماید که آگاهانه و از روی عمد و برای اذیت کردن مخاطبان چنین سخنان بی‌پایه‌ای را می‌گویند، زیرا قابل تصور نیست که کسانی در موقعیت‌های رسمی باشند و تا این اندازه سخنان نامعقول بگویند.

این واقعیت موجب طرح این پرسش می‌شود که آیا امکان رسیدن به تفاهم با چنین مجموعه‌ای وجود دارد؟ چگونه و در چه شرایطی با چنین افرادی که از بدیهیات منطقی نیز غافل هستند، می‌توان به تفاهم رسید؟

بطور طبیعی دو راهی تقابل یا گفتگو، برجسته‌تر از هر امکان دیگری پیش‌روی ما خودنمایی می‌کند. در عوارض و بی‌فایدگی تقابل جداگانه باید نوشت ولی راه موثرتر و مدنی برای حل این مشکل، «گفتگو» است.

مناسب است که در همین زمینه یادی کنیم از دوست عزیز و صاحب‌نظرمان آقای دکتر هادی خانیکی که این روزها مشغول شیمی درمانی است، و به معنای دقیق کلمه بیش از هر کس دیگری در این سال‌ها بر مسأله گفتگو به عنوان یک شیوه و یک ضرورت برای برون‌رفت از این وضعیت تأکید کرده‌ است و این مسأله را به بهترین شکلی در ربع قرن گذشته شرح و بسط داده‌اند.

چه آن زمان که گفتگوی تمدن‌ها مورد بحث بود و چه پس از آن که برخی از طرفداران گفتگو، این روش و امکان را به فراموشی سپردند. در همه این ربع قرن خانیکی به صورت مستمر و دقیق در ضرورت تن دادن به گفتگو تأکید کرده و سود آن را برشمرده است، و در این زمینه بدون تردید بی‌رقیب است.

مهم‌تر از ترویج نظری و نوشتاری، ترویج عملی و سلوکی او است چرا که خانیکی به رویکردش در عمل نیز ملتزم بوده، و این ویژگی رفتاری و اخلاقی او نایاب‌تر است. امیدواریم و دعا می‌کنیم که سلامتی کامل خود را در جریان درمان این بیماری به دست آورد، چرا که جامعه ما مثل همیشه نیازمند وجود چنین نیروهایی است. به نظر بنده خانیکی میان مجموعه اصلاح‌طلبان یک شخصیت ویژه محسوب می‌شود. بگذریم.

آیا گفتگو به تنهایی راهگشا است؟ اکنون که رسانه‌های مجازی در دسترس همه است و هر کس می‌تواند حرف خود را بزند و حرف هر کس دیگر را بشنود و بخواند، پس چرا تفاهم شکل نمی‌گیرد؟ سهل است که از یکدیگر دورتر هم می‌شویم. آیا این به منزله امتناع و نفی کارآیی گفتگو نیست؟

به نظرم خیر. گفتگو لوازمی دارد که شرط لازم نتیجه‌بخش بودن آن است. موازنه قوای اجتماعی و سیاسی و رسیدن به نقطه‌ای که کسی نتواند دیگری را حذف کند، پیش‌شرط لازم گفتگو است. اگر بتوان دیگری را حذف کرد، چه نیازی به شنیدن نظرات او وجود دارد؟

تحولات و پیشرفت اجتماعی به گونه‌ای است که، همه نیروها اعم از حاکم و محکوم را در موقعیتی قرار می‌دهد که باید گفتگو را به عنوان یک روش برای کم کردن تنش و رسیدن به تفاهم بپذیرند.

البته ورود به فرآیند گفتگو در رسیدن ما به این نقطه نیز کمک می‌کند. ضمن اینکه گفتگو کردن یک هنر و تخصص است و باید آن را تمرین کرد و یاد گرفت تا در زمان مناسب آن را به کار برد.

در سطح بین‌المللی هم این واقعیت وجود دارد. در ماجرای اوکراین طرفین هنگامی گفتگو می‌کنند که راه را در میدان جنگ بسته می‌بینند و به موازنه قوا می‌رسند و هزینه ادامه کار برایشان بیش‌تر از تفاهم و سازش می‌شود.

البته این پیش شرط در رویکرد آقای خانیکی نسبت به گفتگو نیز مورد توجه بوده است. ولی آنچه که مورد نظر این یادداشت است، تأکید بر این نکته است که در حوزه سیاست و در سطح ملی، ما در مرحله پیشاگفتگو هستیم، زیرا نیروهای سیاسی در عین حال که به توازن قوا رسیده‌اند ولی یکدیگر را به معنای کامل به رسمیت نمی‌شناسند و گمان دارند که در مرحله موازنه قوا نیستند، حداقل ذهنیت جناح غالب چنین است.

البته در میان جناح‌های دیگر و منتقدین باید رویکرد گفتگو را برای رسیدن به تفاهم تقویت کرد. هدف چنین تفاهمی باید رسیدن به شیوه‌ای باشد که در نهایت جناح غالب را به این نتیجه رساند که ادامه این مسیر و تقسیم بر دو شدن نیروها بی‌نتیجه است و پایانی ندارد.

تنها راه برای برون رفت از این وضعیت، احترام گذاشتن و به رسمیت شناختن یکدیگر است و برای این کار چاره‌ای جز گفتگوی ملی نیست. در یادداشتی دیگر علت اجتماعی گریزناپذیری این تفاهم را توضیح خواهم داد.

ارسال به دوستان
وبگردی