فيلمبردار تبعيد شده حقايق 11 سپتامبر را بازگو مي‌كند

 
 

خبرگزاري فارس: فيلمبردار رسمي سابق دولت آمريكا كه براي "آژانس مديريت اضطراري فدرال " كار مي‌كرده، تنها فيلمبرداري بوده كه اجازه فيلمبرداري از "گراند زرو " (محوطه صفر)، مقري در مركز تجارت جهاني كه در حملات 11 سپتامبر تخريب شد، را داشته است؛ وي كه هم‌اكنون در آرژانتين و در تبعيد به سر مي‌برد، اخيرا با انتشار كتابي كوشيده برخي از حقايق پشت پرده حملات 11 سپتامبر را افشا كند.

به گزارش فارس، "كورت سانين‌فلد " (Kurt Sonnenfeld)، فيلمبردار رسمي سابق دولت آمريكا كه براي "آژانس مديريت اضطراري فدرال " كار مي‌كرده، تنها فيلمبرداري بوده كه اجازه فيلمبرداري از "گراند زرو " (محوطه صفر)، مقري در مركز تجارت جهاني كه در حملات 11 سپتامبر تخريب شد، را داشته است. سانين‌فلد با صرف يك ماه زمان در اين محل توانست 29 نوار فيلم تهيه كند كه البته هيچ گاه اين فيلم‌ها را به مسئولين آمريكايي تحويل نداد و به همين خاطر نيز مورد آزار و اذيت‌هاي بسياري قرار گرفت. كورت از سال 2003 در تبعيد به سر مي‌برد و در آرژانتين زندگي مي‌كند، جايي كه كتاب "ستمديده " را نوشت كه اخيرا در جريان سي و پنجمين نمايشگاه سالانه "بوينس آيرس " در آرژانتين، منتشر شد.

سانين‌فلد در اين كتاب به بيان آزار و اذيت‌هايي كه به دست مسئولين آمريكايي و طي بيش از هفت سال از زمان اتمام ماموريتش در محوطه صفر، متحمل شده مي‌پردازد.
پايگاه اينترنتي "ولترنت " اخيرا اقدام به انتشار بيانيه سانين‌فلد در معرفي كتاب جديدش، "ستمديده " پرداخته است.

فيلمبردار تبعيدي آمريكايي در اين بيانيه مي‌گويد: هيچ‌گاه كميسيون مستقلي كه بطور رسمي مسئول تحقيق در رابطه با رويدادهاي وحشتناكي كه در 11 سپتامبر 2001 رخ داد، وجود نداشته است. بنابراين تمام كميسيون‌هاي مستقلي كه براي حوادث غم‌انگيز 11 سپتامبر تشكيل شده‌اند، عادي بوده و اقدام خاصي در اين زمينه صورت نگرفته است.

اين نويسنده آمريكايي مي‌افزايد: از همان ابتدا، تحقيقات مربوط به حمله به مركز تجارت جهاني، بطور مستقيم و به سختي از سوي كاخ سفيد كنترل مي‌شد و هم‌اكنون نيز تقريبا تمامي شواهد و مدارك اين تحقيقات نابود شده است.

اين محقق با بيان اين مطلب كه هيچ كس آنچه را كه دولت آمريكا در رابطه با حوادث 11 سپتامبر بيان كرده، باور نمي‌كند، اظهار داشت: افراد بسياري هستند كه مي‌گويند بدترين و ديوانه‌وارترين تئوري توطئه‌اي كه ارايه شده، همان تئوري است كه دولت ايالات متحده ارايه كرده است.
وي مي‌افزايد: آيا مي‌دانستيد كه در تعطيلات آخر هفته قبل از حملات صورت گرفته به مركز تجارت جهاني، برق تمامي اين مركز به بهانه انجام عمليات تعميراتي، تقريبا به مدت 36 ساعت قطع شد؟ بطوريكه در اين برنامه تعميراتي غيرمعمول، حتي دوربين‌ها و سيستم‌هاي كنترلي نيز از كار افتاده بودند.

آيا مي‌دانيد كه هفته‌ها پيش از وقوع حملات، چند تخليه‌ غيرمعمول از دو برج تخريب شده، صورت گرفته بود؟ آيا مي‌دانيد كه شركتي كه امنيت مركز تجارت جهاني را تامين مي‌كرد تحت مديريت "ماروين بوش "، برادر كوچكتر جورج بوش، و "ويرت واكر سوم " (Wirt Walker III)، پسردايي وي، اداره مي‌شده است؟ آيا مي‌دانيد كه همين شركت امنيتي، براي "ارتش امريكا، نيروي دريايي آمريكا، نيروي هوايي آمريكا و وزارت دادگستري آمريكا " نيز كار مي‌كند و تامين امنيت ساختمان‌هاي سري و حساس دولتي را به عهده دارد؟

آيا مي‌دانيد كه صدها نفر از پرسنل دولتي روز ده سپتامبر در نيويورك سيتي استقرار داده شدند تا روز 12 سپتامبر يك حمله تروريستي در مقياس وسيع روي داده باشد؟ همچنين مقامات آژانس مديريت اضطراري فدرال، پست فرماندهي خود را يك روز پيش از وقوع حملات، در نزديكي مركز تجارت جهاني، برپا كردند.

آيا مي‌دانيد كه ساختمان 47 طبقه "سالومون اسميت بارني " كه بطور رسمي به عنوان "مركز تجارت جهان هفت " شناخته مي‌شود، ساعت 5:20 دقيقه بعدازظهر روز 11 سپتامبر در حالي از درون منفجر شد كه 9 ساعت از زمان اصابت هواپيماي مهاجم به "برج شمالي " مي‌گذشت؟ شدت انفجار دروني اين ساختمان به حدي بود كه كل ساختمان در عرض 6.5 ثانيه بطور مستقيم فروريخت. همچنين فروپاشي ساختمان هفت بطور عجيبي آوار كم و تميزي به جاي گذاشت و ساختمان‌هاي اطراف اين ساختمان نيز آسيبي نديدند؛ هيچ هواپيمايي به ساختمان هفت اصابت نكرد و زماني كه برج‌هاي دوقلو فروريخت، ساختمان هفت آسيب‌هاي كمي ديده بود.

سانين‌فلد در ادامه اظهارات خود تصريح كرد: سرويس مخفي، وزارت دفاع، اداره تحقيقات فدرال، سرويس منافع داخلي، كميسيون تبادل و اوراق بهادار، دفتر مديريت اضطراري "مركز بحران " و ديگر آژانس‌هاي فدرال دفاتري را در ساختمان شماره هفت دفتر داشتند كه حجم زيادي از فضاي اين ساختمان را اشغال كرده بود. بعد از 11سپتامبر معلوم شد چيزي كه در درون ساختمان هفت پنهان بود،بزرگترين ايستگاه زيرزميني داخلي "آژانس مركزي اطلاعات " در خارج از واشنگتن‌دي‌سي، است كه به عنوان پايگاه عملياتي براي جاسوسي از ديپلمات‌هاي سازمان ملل و هدايت ماموريت‌هاي ضداطلاعاتي و ضدتروريسم استفاده مي‌شد.

اين در حالي است كه گزارش كميسيون 11 سپتامبر كه با هدف تحقيق و بررسي تمامي جوانب و نتايج حملات 11 سپتامبر و ارايه پيشنهاداتي براي ايجاد امنيت ملي و ايمني عمومي، شكل گرفته بود، حتي اشاره‌اي به ساختمان هفت و فروپاشي غيرمعمول آن نيز نكرد. همچنين "بنياد ملي استاندارد و تكنولوژي " نيز كه از سوي دولت مسئول تحقيق بر روي فروپاشي برج‌هاي دوقلو شده بود، مثل كميسيون 11 سپتامبر بطور كامل مشكوك بودن فروپاشي ساختمان هفت را رد كرد و زمان ارايه عمومي گزارش خود را نيز به تعويق انداخت.

نويسنده كتاب "ستمديده "، در ادامه بيانيه خود اظهار داشت: آيا مي‌دانيد كه يكي از مسئولين بلند مرتبه كابينه بوش، بعدها راجع به جنگ عراق گفت كه فتح كردن عراق از زمان اولين دور رياست‌جمهوري بوش برنامه‌ريزي شده بود و حتي مسئله تهاجم به عراق در اولين ديدار شوراي امنيت ملي، مورد بحث قرار گرفته بود؟ البته در آن زمان هنوز توجيهات كافي براي حمله به عراق وجود نداشت تا اينكه حملات 11 سپتامبر و حمله به مركزي تجارت، توجيهي را كه آنها براي حمله به عراق، به دنبالش بودند فراهم كرد.

كورت با اشاره به اين حقيقت كه اولين قرباني همه جنگ‌ها راستي و صداقت است، تصريح كرد: دلايلي كه براي حمله به عراق ارايه شد بطور عمدي دروغ و فريبكارانه بود. اسناد اطلاعاتي كه به عنوان مدرك ارايه شد، جعلي بود و مقامات آمريكايي از اين مطلب هم آگاه بودند. در واقع هيچ گونه سلاح كشتار جمعي وجود نداشت و عراق نيز هيچ ارتباطي با القاعده نداشت. همه ما نيز مي‌دانيم كه مسئولين ايالات متحده كوشيدند تا ما را در رابطه با وجود زندان‌هاي مخفي در سراسر جهان و شكنجه‌هاي زندانيان، بفريبند؛ دولت آمريكا دروغ گفت و قوانين بين‌المللي نيز نقض شدند.

وي با اشاره به نقش رسانه‌ها در فريب افكار عمومي مي‌نويسد: بار ديگر رسانه‌ها نيز جهت‌دهي شدند و برخي از آنها با ميل خود نقش همدست و شريك مسئولين آمريكايي را بازي كردند. كاركنان خبري آمريكا قراردادهايي را با ارتش امضا كردند كه مواردي را كه اجازه گزارش كردن آنها را داشتند، محدود مي‌ساخت. همچنين تعداد كمي از خبرنگاران نيز از دولت پول دريافت كردند تا مقالاتي را در تمجيد دولت بنويسند.

نويسنده كتاب افشاگرانه در رابطه با حملات 11 سپتامبر تاكيد مي‌كند: كتاب من در رابطه با تئوري‌هاي توطئه نيست و من تئوري خودم را ارايه دادم؛ تئوري من اين است كه توطئه‌اي در كار بوده و رويكرد من نيز بر اساس تجربه و نقطه نظر خودم بوده است. اما بخش زيادي از كتاب در رابطه با رويدادهاي عجيب و غريبي است كه براي من پس از انجام وظايفم در محوطه صفر، اتفاق افتاد. ( و همچنان اتفاق مي‌افتد)
در واقع من در مركز تجارت جهاني بودم و به عنوان بخشي از تحقيقات رسمي محسوب مي‌شدم. پيش از آن من فيلمبردار رسمي دولت آمريكا در وضعيت‌هاي بحراني يا فاجعه‌‌آميز بودم و كارهايي را انجام دادم كه محرمانه بوده و در بسياري از مكان‌هاي سري و شديدا امنيتي كه مربوط به ذخيره، توسعه و حمل و نقل تسليحات هسته‌اي، بيولوژيكي و شيميايي بوده، انجام مي‌شد.

كورت مي‌افزايد: بلافاصله پس از وقوع حملات به مركز تجارت جهاني، كل منطقه "لوور مانهاتان " براي مردم و رسانه‌هاي خبري ممنوع‌الورود شد. ورود دوربين به داخل منطقه محافظت شده ممنوع شد و هر دوربين "غيرمجاز "ي بلافاصله توقيف مي‌شد. اما من دسترسي كامل و مطلق به اين منطقه داشتم و به من دستور داده شده بود تا اسنادي را براي تحقيقات فراهم كنم و يكسري تصاوير "اصلاح شده " ( تغيير اسامي محل‌ها و يا علايم مشخصه) را براي ارايه به شبكه‌هاي خبري جهاني آماده كنم. اما من هيچ‌گاه نوارهاي خود را به مسئولين آمريكايي تحويل ندادم.

به همين خاطر از آن زمان تاكنون و طي هفت سال گذشته من به ناحق متهم شدم، دو بار و در دو كشور مختلف زنداني شدم، شكنجه شده و در بازداشت‌گاه انفرادي زنداني شدم. كه همه اين اقدامات با بي‌رحمي هرچه تمام‌تر با هدف غيرانساني نشان دادن من صورت گرفت تا ديگر كسي به شكنجه من اعتراض نكند و به سخنان من گوش ندهد.

همچنين چهار سال پيش، سفارت آمريكا نامه‌اي به مقامات آرژانتيني نوشت تا تمام دارايي‌ها و اسناد مرا توقيف كنند و به آمريكا بفرستند. تا امروز همسرم، دو دخترم و خودم در يك دنياي بسته كه با تهديد و اذيت و آزار احاطه شده، زندگي كرده‌ايم.

نويسنده كتاب ستمديده با بيان اين مطلب كه " من اين كتاب را براي نجات خانواده‌ام نوشته‌ام "، بخشي از كتاب تازه منتشر شده‌اش را نقل مي‌كند:
همين چند سال پيش بود كه رئيس جمهور بوش، بر فراز ناو "يو‌اس‌اس آبراهام لينكولن " ايستاد و خطاب به سربازاني كه تشويق‌كنان در مقابل وي ايستاده بودند، با خوشحالي فرياد زد: " ماموريت انجام شد ".

از آن زمان به بعد، رژيم صدام حسين و همچنين خودش " سربريده " و نابود شدند. بطوريكه وقتي صدام در مقابل جمعيتي كه وي را مسخره مي‌كردند، به دار آويخته شد، مهره‌هاي گردنش خرد شد و زخم بزرگي بر روي گردنش بوجود آمد. دو هفته بعد وقتي كه "بارزان ابراهيم التكريتي "، برادر ناتني صدام اعدام شد، سرش به طور كامل از بدنش جدا شد.

اما با تمام اين‌ها، نبرد همچنان ادامه دارد و منطقه بيش از پيش بي‌ثبات شده و تنفرها نيز قوي‌تر شده است؛ صدها هزار تن از مردم نيز در جنگي كه بر اساس دروغ‌ و فريب شروع شد، مردند و قطعا كشته‌ها و دروغ‌هاي بيشتري نيز در راه است.

اخيرا تصاويري را در يك مجله اينترنتي آلماني ديده‌ام كه يك پسربچه عراقي حدودا سه يا چهار ساله را نشان مي‌داد كه به شدت توسط بمب فسفري سوخته بود و پوستش ذوب شده و از بدنش جدا شده بود. مي‌شد استخوان‌هاي سفيد وي را ديد؛ پسربچه ديگر انگشتي نداشت و لب‌ها و پلك‌هاي چشمش هم از بين رفته بود. اما مسئله اين جاست كه اين پسر سه يا چهار ساله، عضو "القاعده " نبوده است. تقريبا هيچ يك از قربانيان جنگ عراق "محور شيطان " نبوده‌اند. آنها "متنفران از آزادي " نبوده‌اند. بلكه آنها بچه‌ها، مادران، پدران، مادربزرگ‌ها، پدربزرگ‌ها، خواهران و برادران بوده‌اند. مرگ اين افراد را نمي‌توان به راحتي به عنوان " آسيب‌هاي جانبي " محسوب كرده و از آن گذشت.

هزينه يك جنگ چيست؟ چه كسي آنرا پرداخت مي‌كند و چه كسي آن را دريافت مي‌كند؟ جنگ گران است اما پول نيز بايد به جايي برود. جنگ براي عده معدودي بسيار سودآورد است. كساني كه پسرانشان هميشه در واشنگتن‌دي‌سي هستند و تصميم‌گيري كرده و بودجه مي‌نويسند در حالي كه پسران افراد فقير هميشه در خطوط دشمن بوده و دستور مي‌گيرند و مي‌جنگند. بسياري از مردم اميد دارند كه تمام اين موارد در دولت كنوني پايان مي‌پذيرد. اما اين اتفاق نخواهد افتاد. اين جنگ براي مدت طولاني ادامه خواهد يافت و متوقف نمي‌شود و ميراث آن نيز باقي خواهد ماند.

اما بهترين چيزي كه من مي‌توانم اميدش را داشته باشم اين است كه خوش‌شانس باشم و اگر خدا بخواهد هيچ گاه به آمريكا برنگردم. من خانواده‌ام را دارم و اين تمام چيزي است كه به آن نياز دارم.