۰۶ مرداد ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۱:۳۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۵۶۹۵۸
تعداد نظرات: ۱۰ نظر
تاریخ انتشار: ۱۸:۳۹ - ۱۵-۰۶-۱۴۰۱
کد ۸۵۶۹۵۸
انتشار: ۱۸:۳۹ - ۱۵-۰۶-۱۴۰۱
در باغ ادبیات ایران – 13

ناصر خسرو؛ نو و مدرن پس از 1000 سال

ناصر خسرو؛ نو و مدرن پس از 1000 سال
توصیه به نفی کمال‌جویی یک آموزۀ مدرن است که پس از 30 سال تبلیغ موفقیت به معنی کمال‌جویی، بشر امروز دوباره به آن رسیده است: میانه‌کار باش و بس کمال مجوی!

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- وقتی از ادبیات 1000 سالۀ ایران سخن می‌گوییم برخی گمان می‌برند بر سَبیل اغراق و گزافه است مثل هزار پا که واقعا هزار پا ندارد اما آن قدر پا دارد که برای بیان بسیاری از عدد 1000 استفاده می‌شود. (چه تشبیهی!)


   نام و یاد ناصر خسرو اما نشان می‌دهد هزار سال، تمثیل و گزافه‌گویی نیست کما این‌که این روزها یادآور زادروز این حکیم فرزانه در سال 383 خورشیدی است؛ بیش از 1000 سال قبل و چون 87 سال در این جهان زیست نزدیک به هزار سال پیش هم از این دنیا رفته اما شعر و سخن او که مالامال از توصیه به دانش و خرد و قبول مسؤولیت است همچنان تر و تازه است.


   می‌دانیم که ناصر خسرو از مُبلّغان جدی فرقۀ اسماعیلیه بود و به همین سبب خلیفۀ فاطمی او را «حجت جزیرۀ خراسان» لقب داد ولی در اشعار به تبلیغ ایدیولوژی نمی‌پردازد و حتی در دایرۀ خیال محدود نمی‌شود و تجربه‌های زیسته و مشاهدات خود در سفرهای طولانی به قسمت‌های مختلف ایران، شام، آسیای صغیر، مصر و سودان و بسیاری نقاط دیگر را نقل می کند و خود نیز گفته است:


  نصیحت ز "حجت" شنو که او همی
  تو را زان چشاند که خود می‌چشد


   مراد ناصر خسرو این است که آنچه می‌گوید تنها خوانده‌ها و شنیده‌های او نیست بلکه تجربه کرده و به اصلاح امروز زندگی زیستۀ اوست؛ چشیده است و می‌چشاند.


   کسی که تا 43 سالگی تصدی دبیری داشته و مباشر امور مالی بوده و زندگی مرفهی داشته و خصوصا اهل رباب و شراب بوده ناگهان همه را ترک می‌کند و باقی عمر را یک سر صرف سفر و مشاهده و کسب معرفت های جدید می‌کند و به انسانی بدل می‌شود که یک‌جا بند نبوده هر چند به خاطر عقایدی که داشته او را در سال‌های آخر عمر عملا در درۀ یمگان بدخشان دربند می‌کنند و در همان تنگنا چشم از جهان بر می‌بندد.


   این نوشته به قصد چند یادآوری است:


    نخست این که چنان که اشاره رفت، وقتی از سابقۀ هزارساله سخن می‌گوییم یگانه شاهدان ما فردوسی و رودکی نیستند، ناصر خسرو قبادیانی هم هست.


   دوم این که ناصر خسرو یک متفکر بزرگ بوده و کارنامۀ او تنها درشعر خلاصه نمی‌شود اما وجه درخشان‌تر همین است که با شاعران دیگران کاملا متفاوت و از آنان متمایز است. چرا که حاصل دانش و تجربۀ اوست نه به قصد مدح این و آن. چندان که خود به صراحت گفته است:


  من آنم که در پای خوکان نریزم
  مر این قیمتی دُرّ لفظ دری را 


    این بیت هم برگرفته از همان قصیدۀ  مشهور است که حیف است فرزندان ما نیاموزند و از بر نداشته باشند:


  نکوهش مکن چرخ نیلوفری را
  برون کن ز سر باد خیره سری را


  بری دان ز افعال، چرخ برین را
  نشاید نکوهش ز دانش بری را


  هم امروز از پشت بارت بیفکن
  میفکن به فردا مر این داوری را


  چو تو خود کنی اختر خویش را بد
  مدار از فلک، چشم نیک اختری را


   به چهره شدن چون پری کی توانی؟
   به افعال، ماننده شو مر پری را
.....
تا به جایی می‌رسد که من آنم که بر پای خوکان نریزم....


  ناصر خسرو 1000 سال قبل درد را شناخته بود: دوری از دانش و چاپلوسی و نیز نپذیرفتن مسؤولیت و زمین و زمان را مقصر شناختن.


   وجه سوم برای این نوشته هم این است تا بدانیم او در جهان‌گردی بر مارکوپولو مقدم است چرا که مرد ایتالیایی 250 سال بعد دست به سفر زد و تازه اصالت گفته‌های او محل مناقشه است و برخی می‌گویند بعضی از روایت‌ها را از زبان دیگران در قهوه خانه می‌شنیده و خود سفر نکرده اما دربارۀ مکان‌هایی که ناصر خسرو دیده و راه‌هایی که پیموده به تازگی تحقیقی انجام شده که نشان می‌دهد در نقل ها چقدر دقیق و صادق بوده است.

ناصر خسرو؛ نو و مدرن پس از 1000 سال


   نکته چهارم هم این دریغ که در روزگاری آدمی در اندازه و آوازۀ ناصر خسرو نماد فرقۀ اسماعیلیه شناخته می‌شده که اهل شعر و خرد و دانش بوده و اندک زمانی بعدتر حسن صباح با الهام از این فرقه بر حکومت‌ها شورید و دهشت و وحشت به جان همگان انداخت.


   از هر آیین و مسلک امکان قرائت‌های گوناگون وجود دارد چندان که یک چند ناصر خسرو حجت آن است و روزگاری حسن صباح چنین مدعایی داشت. اولی اهل کلمه و استدلال بود و دومی از تبار شمشیر و ارهاب.


   از آثار ناصر خسرو سفرنامۀ او که گزارش سفر 7 سالۀ اوست یک مبنع بی بدیل از دنیای 1000 سال پیش است و در کتاب‌هایی چون زادالمسافرین و وجه دین باورهای ایدیولوژیک خود را شرح می‌دهد اما نوبت به شعر که می‌رسد او را وارسته و رها و پر از نکته‌های ناب می‌بینیم:


بترس سخت ز سختی چو کار آسان شد
که چرخ زود کند سخت، کار آسان را


ز چیزهای جهان هر چه خوار و ارزان شد
گران شده شِمُر آن چیزِ خوار و ارزان را


میانه‌کار همی باش و بس کمال مجوی
که مَه تمام نشد جز ز بهر نقصان را


   همین بیت آخر و نفی کمال‌جویی یک آموزۀ مدرن است که پس از 30 سال تبلیغ موفقیت به معنی کمال‌جویی، بشر امروز دوباره به آن رسیده است: میانه‌کار باش!

---------------------------------------------

* هر چند پارسال هم دربارۀ ناصر خسرو نوشته بودم اما آن مطلب از منظر سفرنامه بود و این یادداشت بازنشر آن نیست و به همین خاطر نکات و اشعار مشترک در هر دو نوشته اندک است. هر گاه یادداشتی بازنشر باشد به احترام مخاطب یادآوری می‌کنم. این نوشته ولو به فاصلۀ یک سال همان نیست. چرا که نوشتۀ قبلی بیشتر به بهانۀ کتاب دکتر محمد رضا توکلی صابری بود.

 

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱۰
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
علی
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۵
3
7
درود بر مهرداد خان خدیر
سپاس از اینکه بزرگان ادب پارسی را به خوبی معرفی می کنید. جناب خدیر جا داشت که در باره زنده یاد عباس معرفی هم یادداشت می نوشتی.
ناشناس
Romania
۲۰:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۵
1
4
چندان هم بیگانه با حاکمان نبود
ای پسر دین محمد به مثل چون جسدی ست
که بر آن شهره جسد، فاطمیان همچو سر اند

ولی اوجش همان است که شما گفتید. در زمانه ای که فردوسی شیعه هم به مدح محمود خونخوار می پردازد، ناصر خسرو می فرماید:
پسنده ست با زهد عمار و بوذر
کند مدح محمود، مر عنصری را؟
من آنم که در پای خوکان نریزم
مر این قیمتی در لفظ دری را

قاعدتا با این بیت باید برای سرش جایزه تعیین شده باشد.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۵
2
4
سلام و احسنت
ناشناس
Austria
۲۳:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۵
0
3
چرا باید با شنیدن نام ناصرخسرو انسان به یاد دلالان دارو بیفتد؟؟؟همین یک بیت برای شناختن اهمیت او کافیست : زی تیر نگه کرد پر خویش برو دید-گفتا «ز که نالیم؟ که از ماست که بر ماست»!
رضا
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۶
7
2
ناصر خسرو يك جاسوس دولتي حرفه اي بود كه در پوشش شاعر و عارف و ... مسير حركت سپاه بعد از خود را با اعلام جاده و رودخانه و محصولات كشاورزي و اخلاقيات مردم به پادشاه خود اعلام مينمود . خواب و توبه و ... بهانه اي بيش نبود

هر منزلگاه منتظرش بودندو هزينه سفرش را تامين مي كردند .
مظهر خلاقيت و شعور سياسي و نظامي
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۶
2
4
آقا جان بعد از معرفی کتاب دکتر صابری، نیاب شد و هرچی گشتیم پیدا نشد!
نفوذ قلم که میگن باید مثال شما رو بزنن.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۶
0
2
ناصر خسرو یک قصیده ای داره که خیلی تاثیر گذاره فقط چند بیت که پیام مهمی را می رساند مینویسم انشالله سرمشق خوبی باشد برای خوب زیستن

خلق همه یک سره نهال خدای‌اند

هیچ نه برکن تو زین نهال و نه بشکن

دست خداوند باغ و خلق دراز است

بر حسک و خار همچو بر گل و سوسن

خون بناحق نهال کندن اوی است

دل ز نهال خدای کندن برکن

گر نپسندی هم که خونت بریزند

خون دگر کس چرا کنی تو به گردن؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۶
0
3
"اندک زمانی بعدتر حسن صباح با الهام از این فرقه بر حکومت‌ها شورید و دهشت و وحشت به جان همگان انداخت."
با وجودی که آقای خدیر از فرهیختگان است احتمالا درباره حسن صباح روایت امثال مارکوپولو را خوانده اند. لطفا به تاریخ واقعی نظیر"کتاب تاریخ و عقاید اسماعیلیه" نوشته آقای دکتر فرهاد دفتری مراجعه نمایید. حسن صباح و جانشینانش یک دوره علمی استثنایی در لموت و حکومت خود به جا گذاشتند که در هیچ فرقه اسلامی دیگر نظیر ندارد. آموزش تقریبا عمومی که توسط داعیان و حجت هایش در هزار سال پیش بنیاد گذارده شد در هیچ فرقه و حکومت گذشته در ایران نظیر ندارد. نتایجش که کتابخانه لمبسر بود بخشی با درایت خواجه نصیر به مراغه منتقل و بخشی نیز با کینه توزی سوزانده شد.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۶
2
5
جا داره که از وزارت آموزش و پرورش هم تشکر کنیم که با تغییر مداوم کتاب های درسی و مخصوصا ادبیات فارسی ، باعث می شوند فرزندان ما راحت تر بتوانند از این مملکت دل بکنند و مهاجرت کنند ،
زیرا آنچه در مدرسه اتفاق می افتد دقیقا در راستای کم اهمیت جلوه دادن ایران و ایرانی است .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۶
2
1
درود بر تو خدیر جان همیشه با خواندن مطالبت روحم جلا پیدا می کنه .