۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۲
کد خبر ۸۶۱۰۹۳
تعداد نظرات: ۳۹ نظر
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۱ - ۱۶-۰۷-۱۴۰۱
کد ۸۶۱۰۹۳
انتشار: ۱۶:۰۱ - ۱۶-۰۷-۱۴۰۱

ریشه اصلی درگیری‌ها چیست؟ نبرد دامنه‌‍‌دار سنت و مدرنیته در ایران

ریشه اصلی درگیری‌ها چیست؟ نبرد دامنه‌‍‌دار سنت و مدرنیته در ایران
اصلاً تصادفی نیست که جرقۀ بحران اخیر سر مسئلۀ زنان و گشت ارشاد زده شد. آیا گشت ارشاد و مناقشۀ حجاب یکی از نقاط اصلیِ درگیری سنت و مدرنیته نبود؟ اینک باید پذیرفت که این مناقشه بزرگ‌ترین صورت‌مسئلۀ ایران است.

مهدی تدینی*

درست چهار سال پیش متنی نوشتم با عنوان «جامعۀ بحران» و در آن شرح دادم «بحران» به سرشت جامعۀ ایران تبدیل شده است. در واقع حرفم این بود که جامعۀ ایران «دچار» بحران نیست، بلکه «خود بحران» است. دلیل این ادعا را مختصر شرح می‌دهم تا سپس، و در امتداد همان نگرش، به این روزها و به این «بحران در بحران» برسم.


مهدی تدینی،  مترجم و پژوهشگر در حوزهٔ تاریخ و اندیشهٔ سیاسی
ریشه اصلی درگیری‌ها چیست؟ نبرد دامنه‌‍دار سنت و مدرنیته در ایران

در هر جامعه‌ای انواع شکاف‌ها و تضاد وجود دارد که برخی پُرشدنی و التیام‌پذیر و برخی حل‌ناشدنی‌ است. اما «رویکردها» از ماهیتِ شکاف‌ها مهم‌تر است و عامل تعیین‌کننده‌تری است؛ یعنی ممکن است مناقشه‌ای ساده، سطحی و حل‌شدنی به دلیل «رادیکالیسم» و «آشتی‌ناپذیریِ» طرف‌های درگیر به شکافی حل‌ناشدنی تبدیل شود (که طبعاً این نوع شکاف مصنوعی است و با تعدیل رویکرد بازیگران حل می‌شود)، و ممکن است حادترین تضادها به دلیل رویکرد میانه‌روانۀ طرف‌های درگیر کمرنگ و کم‌خطر شود؛ مانند آتشفشانی که با همۀ عظمتش سرد و خاموش می‌شود ــ اهمیت «فرهنگ سیاسی» دقیقاً همین‌جاست و تعیین می‌کند، مردم در یک واحد سیاسی (یعنی کشور) تضادهایشان را با چه رویکرد و ابزاری حل می‌کنند: میانه‌روی و وزن‌کشی دموکراتیک یا ترور و خشونت سیاسی؟
 
در جامعۀ ایرانی هم انواع شکاف‌ها و تضادهای اجتماعی‌، فرهنگی و قومیتی وجود داشته است. اما عام‌ترین مناقشه در ایرانِ عصر جدید، مناقشه میان «سنت» و «مدرنیته» بوده است که در نهایت در دو جبهۀ «مدرنیته‌ستیزی» و «مدرنیته‌گرایی» روبروی هم صف‌آرایی کرده‌اند. این دوگانۀ اساسی در هر بحران و تحولی خود را نشان داده است؛ برای مثال یکی از معروف‌ترین نمودهای آن همان دعوای «مشروطه‌خواهی» و «مشروعه‌خواهی» است که بلافاصله از دل انقلاب مشروطه سر برآورد.

اگر در ایران دموکراسیِ کارآمدی شکل می‌گرفت، نزاع میان سنت‌گرایان و نوگرایان هیچ‌گاه به گرهی کور تبدیل نمی‌شد، بلکه از طریق وزن‌کشیِ سالمِ دموکراتیک، هر یک سهم خود را از ادارۀ کشور برمی‌داشتند و رقابتی سالم میان این دو گروه شکل می‌گرفت، اما ملتی که نتواند در اسرع وقت سازوکارهای کارآمد را بر خود نصب کند، چوبش را دیر یا زود می‌خورد.

نتیجه این شد که مشروطه کار نمی‌کرد... وضعیت عمومی کشور از پیش از مشروطه هم وخیم‌تر شده بود و در نتیجه یک الیت سیاسی ایدۀ «قدرت مرکزی نیرومند» را جایگزین مشروطه کردند. این رویکرد عملاً تا انقلاب ۵۷ پابرجا بود و جناح مدرنیته‌دوست در بستر آن کم‌وبیش دست برتر را داشت و بخشی از ایده‌ها و آرمان‌های مدرنیته را (منهای مدرنیتۀ سیاسی که می‌توانست برای نهاد سلطنت خطرآفرین باشد) پیاده می‌کرد. جامعۀ تازه‌شهری‌شده و سنت‌گرا به پروژه‌های حاکمیت واکنش نشان داد و نتیجۀ آن انقلابی بود که عموم نیروهای فعال در آن باوری قلبی به دموکراسی نداشتند و هر یک دلبستۀ ایدئولوژی نادموکراتیک خود بود. بدیهی‌ترین نتیجه‌ای که باید از انقلاب انتظار می‌رفت محقق شد: نیرومندترین جناح انقلاب بقیۀ نیروها را حذف یا با خود همسو کرد و در نتیجه انقلاب ۵۷ به شکل یکدست به انقلابی ضد مدرنیته تبدیل شد.

آن آمریکاستیزی که از دل انقلاب سر برآورد و سرنوشت کشور را رقم زد، اصلاً یک عنصر تحمیلی و ثانویه در انقلاب نبود، زیرا این انقلاب اصلاً و اساساً فحوا و ادعای جهانی داشت و طبیعی بود که اینک بخواهد به عنوان نوعی انقلابِ جهانیِ ضدمدرنیته با سردستۀ جناح مدرنیته ــ یعنی آمریکا ــ سرشاخ شود. از اینجا به بعد را همه می‌دانیم... تا همین امروز نیز نیروهای اصلی انقلاب ۵۷ که طبعاً در حکمرانیِ پس از انقلاب نیز تصمیم‌گیران اصلی بودند، با مفهوم «مقاومت»، به این مبارزۀ خود با جریان غالب جهان ــ که همان مدرنیته باشد ــ افتخار کرده‌اند و این چیز پنهانی نیست.

(اما یک داخل پرانتز: شاید بگویید مارکسیسم به عنوان یکی از نیروهای مهم انقلاب سنت‌گرا نبود! پاسخ روشن است: خود مارکسیسم واکنش به نیروی اصلیِ مدرنیته ــ یعنی کاپیتالیسم/لیبرالیسم یا «جامعۀ بورژوایی» ــ بود. یعنی مارکسیسم برای به زیر کشیدنِ نیروی اصلی مدرنیته پدید آمده بود و می‌خواست مدرنیته را مهار کند.)

به این ترتیب در پی انقلاب جریان مخالف مدرنیته حاکم شد. در اینجا دوگانه‌ای رخ داد که تا به امروز هم سرنوشت ما را رقم زده و هم ریشۀ رخدادهای امروز است.

وقتی مخالفان مدرنیته با یک ایدئولوژی مدرنیته‌ستیزِ روشن میراث دار انقلاب شدند، طبعاً مجاریِ ورودِ انگاره‌ها و الگوهای مدرنیته‌ به دنیای سیاست را هم می‌بستند. اصلاً هدفشان همین بود. نتیجۀ این انسداد روشن بود: سنت سیاست را قبضه کرد — با همان شعار معروفِ «سیاست ما عین دیانت ماست» (البته منظور مدرس از این جمله اینی نبود که اینان برداشت کرده بودند. منظور مدرس این بود که ما در «ملیت» و «دین» به یک اندازه رادیکال عمل می‌کنیم و اصلاً منظور او از این جمله نوعی «ملی‌گرایی» بود. مدرس در ادامۀ این جمله گفته بود: اگر کسی وارد مرز ما شود، اول او را می‌کشیم و بعد نگاه می‌کنیم ببینیم آیا ختنه شده است یا نه ــ یعنی آیا مسلمان است یا نه.)

ریشه اصلی درگیری‌ها چیست؟ نبرد دامنه‌‍‌دار سنت و مدرنیته در ایران

مخالفان مدرنیته در عین حال، می‌توانستند به جامعه‌ای اتکا کنند که از ایده‌های سنت‌گرایانه پشتیبانی می‌کرد، مدرنیته را نمی‌پسندید و از زدودن مظاهر مدرنیته که در دوران پهلوی پیاده شده بود نیز خرسند بود (و طبعاً یکی از آن مظاهر آزادی پوشش بود). بنابراین، سنت نه تنها در «سیاست» حاکم شد، بلکه اکثریت «جامعه» را هم پشتیبان خود داشت.

به این ترتیب، دست مدرنیته از سیاست کوتاه شد و تنها دیگر می‌توانست درون جامعه به بقای خود ادامه دهد. آرایشِ نهایی شکل گرفت: سنت در سیاست سنگر گرفت و مدرنیته در جامعه.

این تعیین‌کننده‌ترین و بزرگ‌ترین دوگانه‌ای بود که در نیم‌قرن اخیر در ایران شکل گرفته بود. از این پس، دو جناح بی‌اعتنا به همدیگر، هر یک کار خود را می‌کردند. سنت با ابزارهای سیاسی یکه‌تازی می‌کرد و مدرنیته هم بی‌سروصدا، جوری که تا حد امکان گرفتار خشمِ سیاست نشود و هزینۀ سنگینی برای خود نتراشد، خزنده خود را در جامعه می‌گستراند.

سنت انواع ابزارهای سیاسی را داشت، منابع کشور را هم در اختیار گرفته بود و افزون بر همۀ این‌ها، پشتوانۀ اجتماعی گسترده‌ای هم همچنان داشت.

اما مدرنیته فقط ابزارهای اجتماعی داشت و کار بسیار سختی در پیش داشت: در دو جبهه درگیر بود: هم با دولت و هم با اکثریت ملت. برای همین، به شیوه‌های چراغ‌خاموش و کم‌هزینه روی آورد. اما از آنجا که منطبق بر زمانه بود (یعنی دست روزگار همراهش بود)، گردش نسل‌ها به نفعش تمام می‌شد و نیروی انسانیِ بسیار خلاق و گسترده‌ای هم در اختیار داشت، هر روز موفق‌تر از دیروز بود و رفته‌رفته الگوهای جدیدی می‌ساخت و با هزینۀ کم به جامعه تحمیل می‌کرد.

رفته‌رفته در سطح جامعه، هر نقطه‌ای را که اراده می‌کرد، به تصرف خود درمی‌آورد. برای مثال، بی‌سروصدا با پدرسالاری و مردسالاری که از ستون‌های سنت‌گرایی بود، مبارزه می‌کرد و دستاوردهای بزرگی هم کسب کرد.
 
نتیجه این شد که در طول چند دهه، آن مدرنیتۀ ترس‌خورده و مغلوب که پس از انقلاب به پستوهای جامعه خزیده بود، رفته‌رفته به یک قدر اجتماعی نیرومند تبدیل می‌شد. جامعه را سنگر به سنگر فتح می‌کرد و وقت آن بود سهم خود را از سیاست بردارد. ناآرامی‌های ۷۸ و ۸۸ دقیقاً تلاشِ این بخش از جامعه بود تا با «مطالباتی حداقلی» سهم خود از سیاست را بردارد ــ هستۀ اصلی منازعه همین بود، و آن دعوای اصلاح‌طلب و اصول‌گرا صرفاً روکشی برای آن بود.

در واقع، بخش مدرنیته‌دوست چند صباحی با محاسبه‌ای عقلانی (که از ویژگی‌های مدرنیته است)، رأی خود را به اصلاح‌طلبان وام داد و وقتی این راه را مسدود و اینان را ناکارآمد دید، رأیش را پس گرفت. البته طبیعی بود در این میان امر بر اصلاح‌طلبان مشتبه می‌شد و فکر می‌کردند واقعاً چنین پشتوانه‌ای در جامعه دارند؛ اما آن‌ها در سه چهار سال اخیر فهمیدند کل اعتبار اجتماعی‌شان «وام و قرض و قوله» بود.

ریشه اصلی درگیری‌ها چیست؟ نبرد دامنه‌‍‌دار سنت و مدرنیته در ایران
 
اما مخالفان مدرنیته به خوبی فهمیده بود تحولاتی در جامعه رخ می‌دهد که در بلندمدت باعث خواهد شد عرصه برایش تنگ شود. دهۀ هفتاد بهترین فرصت بود تا این مناقشۀ بزرگ به شیوه‌ای معقول حل شود. کافی بود در بستری دموکراتیک مناقشۀ سنت و مدرنیته مجاری معقولی پیدا کند. اما نشد! مخالفان مدرنیته زیر بار نرفتند (دلیلشان هم این بود که حس می‌کردند این مسیر عملاً به انقلابی مخفی و بی‌سروصدا می‌انجامد).

روی دروازۀ سیاست برای مدرنیته تابلوی «ورود ممنوع» نصب کردند و ابزارهای سیاسیِ سخت و نرم هم به اندازۀ کافی در اختیار داشتند تا ورود مدرنیته را به سیاست را ناممکن کنند. در نتیجه، مناقشه به جای آنکه حل شود، به گرهی کور تبدیل شد، همراه با بغض‌ها و سرخوردگی‌های شدید. گرهی که می‌شد آن را با دست باز کرد، حالا با دندان هم باز نمی‌شد.
 
به این ترتیب مخالفان مدرنیته با ابزارهای سیاسی و کمک گرفتن از پشتوانۀ اجتماعی‌شان ــ که البته سال‌به‌سال آب می‌رفت ــ راه خود را بی‌اعتنا رفتند. مدرنیته‌دوستان هم در مقابل، رادیکال‌تر و مصمم‌تر شدند و به تصرفات اجتماعی خود شتاب بخشیدند. در اینجا به آن چیزی رسیدیم که در ابتدای بحث گفتم: «جامعۀ بحران». این تضاد دیگر یک «ویژگی» برای جامعۀ ایرانی نبود، بلکه به سرشت جامعه تبدیل شده بود و بدتر اینکه «توازن قوایی» هم میان دو طرف برقرار شده بود؛ یعنی چه؟ یعنی این :

یک: سنت دیگر نمی‌توانست جلوی پیشرویِ مدرنیتۀ ریشه‌کرده در جامعه را بگیرد، اما در عین حال هنوز آن‌قدر قدرت و ابزار داشت تا خود را حفظ کند، گرچه در برابر جامعه ناتوان‌ شده بود.

دو: مدرنیته هنوز نمی‌توانست سنت را شکست دهد و سیاست را تصرف کند، اما می‌توانست با زور اجتماعی خود، هم سنت را لای منگنه بگذارد و هم همۀ طرح‌هایش را خنثی کند.
 
نتیجۀ این اَبَرمناقشه و توازن قوا این شد که همۀ منابع انسانی، مادی و معنوی ایران فقط صرف این می‌شد که این دو نیرو همدیگر را خنثی کنند. تضاد میان سنت و مدرنیته در همۀ جوامع وجود دارد، اما تبدیل شدن آن به اَبَرمناقشه‌ای حل‌ناشدنی و به ویژه این توازن قوا باعث شد بحران به سرشت این جامعه تبدیل شود. ایران به کوره‌ای بزرگ تبدیل شد که شبانه‌روزش به «منابع‌سوزی» سپری می‌شد. البته از آنجا که این انسداد سیاسی را سنت پدید آورد، خود را در وضعیتی بحرانی قرار داد. این نتیجۀ این است که به ابزارهای سیاسی و قهریه‌اش غره شد.
 
این مناقشۀ عظیم را نمی‌شد با انتخابات‌های بی‌محتوا و ژست‌های دموکراتیک لاپوشانی کرد. مدرنیته دیگر بزرگ‌تر از آن شده که بتوان آن را پشت دروازۀ سیاست زمینگیر کرد. نیرویی که زمانی پشت قلعه زمینگیر شده بود، اینک قلعه را محاصره کرده.

اصلاً تصادفی نیست که جرقۀ بحران اخیر سر مسئلۀ زنان و گشت ارشاد زده شد. آیا گشت ارشاد و مناقشۀ حجاب یکی از نقاط اصلیِ درگیری سنت و مدرنیته نبود؟ اینک باید پذیرفت که این مناقشه بزرگ‌ترین صورت‌مسئلۀ ایران است.

گمان نکنید می‌توان با ترفندهای سیاسی و رسانه‌بازیِ چند خبرگزاری دولتی آن را دوباره به حاشیه راند؛ این مناقشه عارضی نیست، عمیقاً ماهوی است. کاملاً طبیعی و بدیهی بود «بحرانی بزرگ» در این «جامعۀ بحران» پدید خواهد آمد.

اگر هم می‌بینید قشری جوان‌تر در این مناقشه جلودار است، به این دلیل است که این جوانان دقیقاً دست‌پرودۀ همان مدرنیته‌ای هستند که در جامعه سنگر گرفته بود و چند نسل را به تصاحب خود درآورده بود. با کمی خردمندی می‌شد حدس زد چیزی مانند گشت ارشاد می‌تواند گسلِ اصلیِ «جامعۀ بحران» را فعال کند...
-------------------------------- 
پی‌نوشت: در تمام بحث طبعاً توجه دارم که سنت و مدرنیته گاهی مانند آب و روغن از هم جدا نیست و ممکن است در هر جریان مدرنی رگه‌هایی از سنت باشد و بالعکس.

منبع: کانال تاریخ اندیشی

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۳۹
در انتظار بررسی: ۱۰۷
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Romania
۱۶:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
27
16
ریشه درگیری ها از اینجا شروع شد که زنان اجازه ورود به ورزشگاه رو پیدا کردند.
یه عده فکر کردن حالا زن ها پر رو میشن، باید جای دیگه حالشون رو بگیریم.
فشار های یکی دو ماه اخیر بر سر حجاب و کشمکش ها فقط بخاطر مسئله ورزشگاه ها هست.
راستی ها فکر میکنند جامعه داره به سمت چپ میره، بزنیم تو سرشون بیان سمت خودمون.
جامعه سنتی که 2-3 ماهه نیست؟ هست؟
تو این 2-3 ماهه اتفاقات موازی رو بررسی کنید
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
3
33
بسیار عالی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
20
4
سلام وقتي اينگونه رانندگي ميكنيم كه همه مي دانيم،مدرنيته معني ندارد!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
3
27
بسیار عالی. دست مریزاد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
33
7
واقعا جای تاسف دارد قلم بدستان هم درد جامعه دا با توهم بررسی تاریخ تحلیل میکنند.‌
تحلیلگر امور مربوطه
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
6
45
بهترین، بی طرف ترین، معقولترین و روانترین متنی بود که طی سال های اخیر مطالعه کردم. دست و پنجه ی آقای مهدی تدینی درد نکنه.
متاسفانه هیچ وقت منطق در گفتار و کردار سنت وجود نداشت. می شد این آتش رو خیلی زودتر از اینها مهار کرد. اما متاسفانه همه ی فرصت ها از دست رفت. سنت وارد جاده ی یک طرفه ای وارد شد که دیگه هیچ راه بازگشتی برای آن متصور نیست.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
60
4
چقدر چرت گفتی ، همون دموکراسی و مدرنیته ای که ازش دم میزنی در سال۸۸ با مشارکت ۸۵ درصدی جامعه ۲۵ میلیون به ۱۳ میلیون علیه تفکر شما رای داد اما با کمال نامردی و دیکتاتوری و وحشی گری چون مخالف تفکر خراب شما بود به هم زدید جامعه رو ، اینقدر دروغگو و وقیح نباشید
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
6
22
خیلی عالی بود
کاش دلسوزان اسلام قبل از اینکه خیلی دیر شود به وظیفه اسلامی و حداقل انسانی خودعمل کنند میگویم انسانی به خاطر اینکه محروم کردن جامعه از اسلام مدارا گر ظلم بزرگ به جامعه است
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
2
21
نثر شیوا و جذاب
ناشناس
Finland
۱۷:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
44
2
پس اگر اینطور است باید شجریان بساطش جمع کرد زیرا آواز خان کلاسیکی قدیمی است دیگر بدرد تمدن نمی خورد وآثار باستانی ایران تخریب کرد وبه تلفن همراه وچندتا سوسولی چسپید هههههههه.
مجید
United States of America
۱۸:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
4
22
مقاله عالی بود
ناشناس
Canada
۱۹:۲۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
3
29
این مقاله بی نظیر بود.واقعا ما در این کشور افرادی مانند این آقای مهدی تدینی داریم و ازایشان و سایرین استفاده نمی‌کنیم. عجب!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
3
22
عالی بود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
40
7
این تحلیلهای آبکی را کنار بگذارید ایران در منطقه آشوب است، عامل خارجی قدرتمند مداخله گر دارد. سوتدبیر مدیریتی غوغا می کند. همین. بحث را فلسفی نکنید.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
4
44
ریشه اصلی درگیری ها:
حفظ قدرت اصوالگرا ها به هر قیمتی.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
3
25
وای چقدر لذت بردم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
2
20
ایول!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
22
4
یه جور بنویس و تحلیل کن که بقیه هم سر در بیارن
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
7
11
یکی از مفاهیم اصلی در فیزیک کوانتوم این است که اضداد مکمل یکدیگرند نه نقیض یکدیگر سنت و مدرنیته هم اینگونه اند اما وقتی هر طرف دعوا یکی را مطلق می پندارد بحران می شود علم و دین هم مکمل هم هستند اگرچه متضاد و بسیاری مفاهیم به ظاهر متضاد که باز مکمل هم هستند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
19
4
مسئله اینجاست که آقای دکتر تدینی، مخالفین سنت گرایی را اکثریت می بیند که هیچ مدلولی برای آن وجود ندارد.
رضا ن.
Germany
۲۰:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
2
20
عجب تجزیه و تحلیل خوب و درستی میباشد! نویسنده متن شناخت خوبی از جامعه متضاد ایران دارد! ریشه یابی اش از مشکلات ایران تا حدود زیادی صحیح و حتی راه حل هم ارائه میکند.اما از آنجائیکه جناح سنتگرا بخاطر خفظ منافع اقلیتی خودش حاضر نه به اصلاحات و رفرم است و نه حاضرست قدرت را با گروهی دیگر خصوصا طرفداران مدنیتت تقسیم کند، پس اوضاع ایران بعید است با این تضادهای عدیده در آینده نزدیک حل شوند.البته مردم ایران هم باید بلاخره انتخاب خودشان را بکنند که چه میخواهند؟ سنت گرائی که عقبماندگی به همرا دارد، یا مدرنیتت که بیشترین تاثیر مثبت در زندگی روزمره شان داشته و دارد از برق و ماشین گرفته تا غیره! اگر گروه خودسر سنتگرا روی پای خودش سفت و سخت بایستد عاقبت ایران را میشود بدون چشم انداز و پیشرفت و ترقی پیش بینی کرد و طرفداران مدرنیتت برای گرفتن حق خود چاره ای ندارند به رادیکالیسم سیاسی روی آورند و آنوقت دیگر حتی جنگ داخلی هم دیگر بعید نیست! سنت گرایان با دمکراسی و آزادی بیان و اندیشه همیشه مشکل داشتند و دارند و آنرا خطری برای سنت های خودشان میبینند در حالیکه نسل جوان ایران تنها راه رشد و ترقی خودش را در مدرنیتت و تعامل با جهان میبیند نه فقط در چارچوب ایران که دیواری دورش سنت گراها کشیده باشند! پس این قصه سر دراز دارد و آتش زیر خاکستر هرلحظه شعله ور ممکن است بشود که شد و میبینیم.مدرنیتت عاقبت پیروزه!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
26
3
هر چی هست اینی که این میگه نیست
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
3
27
حجاب اجباری را لغو کنید قبل از آنکه دیگه دیر شده باشه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
2
20
درسته که بعضی پاراگراف ها یکم سطح بالا بود و بیشتر به درد جامعه شناسها میخورد ولی در کل بسیار منطقی و دقیق دلیل فضای امروز ایران رو ریشه یابی کرده بود من که خیلی خوشم اومد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
2
25
دهۀ هفتاد بهترین فرصت بود تا این مناقشۀ بزرگ به شیوه‌ای معقول حل شود. کافی بود در بستری دموکراتیک مناقشۀ سنت و مدرنیته مجاری معقولی پیدا کند. اما نشد که نشد که نشد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خ
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
6
8
نفهمیدم چی شد چونکه نادون تر از اونی هستم که بتونم زندگی خودم رو مدیریت کنم چه برسه به سیاست ولی مقاله خیلی خیلی خوبی بود.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
1
7
خوب بود.
اما کامل نبود.
بدون در نظر گرفتن اینکه بازنده چه چیزهایی از دست خواهد داد،
تحلیل نبرد جامعه سنتی و مدرن ناقص هست.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
2
8
ملت چوبش را می خورد؟...
شب درازست و قلندر بیدار.
محمد سلیمانی
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
2
6
مطلب مفید و قابل اعتنایی هست اما در نظر گرفتن چندتا نکته ضروریه
از جمله اینکه اصرار بر جا دادن تمام جنبش های معاصر دنیا (از جمله مارکسیسم) در قالب این دو گانه غیر ضروریه ، برای مثال الگوی توسعه‌ی ژاپن، چین و تا حدودی مالزی در این دوگانه جا ندارن
و این واقعیت که برای دوره‌ای مهم و نسبتاً طولانی این دوگانه در ساحت سیاست خود ایران هم محلی از اعراب نداشت از جمله دوران نفوذ جبهه‌ی ملی در ایران از مصدق تا بازرگان
در مجموع شکافی که در این نوشته بهش اشاره شده و در جامعه قابل روئیته ریشه های عمیق تر و بسیار پیچیده تری از دوگانه‌ی سنت/مدرنیته داره
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
27
3
البته مشکل شما غربزده ها اینه که در آیینه غربزدگی که شما خودتان را در آن میبیند هیچ جایی برای فرهنگ کهن هفت هزار ساله ایران نیست
ناشناس
France
۲۲:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
2
17
عالی..
امیدوارم حکمرانان به خودشون بیان و واقعیت جامعه رو ببینن. هر چند چشممان آب نمیخوره. تعصب و بعضا حماقت بی پایان این جماعت سنت‌گرا باور کردنی نیست.. انگار نه انگار که بالاخره هممون یک روز میمیریم و افکارمون هم میره زیر خاک. ابدی نیستیم. به فکر آیندگان باشیم به فکر ایران آینده باشیم.
راه کنونی به نا کجا اباد میرهَ. ای کاش کسی گوش میداد و "عمل" میکرد. عمل واقعی نه حرف و شعار که دیگه حال همه مون بهم میخوره ازش

ممنون مطلب عالی بود عصر ایران و ممنون اقای تدینی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
2
9
عالی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
2
12
از اینکه تا حالا نویسنده رو نمی شناختم متاسفم ، کلمات بسیار پخته و سنجیده بودند ، مدرنیته با پایه تفکر منطقی پیروز نهایی این نبرد است.
جواد پیمانی
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
2
11
تحلیل وواکاوی جالبی بود متشکریم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۷
2
8
عالی بود.
ناشناس
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
۰۰:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۷
2
9
درست گفتید اما باید در نظر داشت چیزی که کفه ترازو را علیه سنتی ها سبکتر میکند، روشهای غیر اصیل (دلبستگی پنهانی به مصرف و ثرورت اندوزی )، فساد و ناکارآمدی و البته اعمال خشونت است که هر چه بیشتر به این بحران دامن زده است. به عبارتی در میان مخالفان سنتی ها هم وجود دارند.
شهرام
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۷
2
2
چه قلم شیوایی داره، جناب تدین!

مدرنیته را به سیاست را ناممکن کنند، نادرست
مدرنیته را به سیاست ناممکن کنند، درست
ناشناس
Spain
۰۱:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۷
1
7
دیدگاه عباس عبدی در زمینه گزینش سطحی ترین مصادیق مدرنیته (پوشش) توسط شاه دقیق تر است. در واقع نظام شاهی (جناب تدینی هم البته اشاره ای گذرا داشته اند) نماینده مناسبی برای مدرنیته نیود که پیروان راستین مدرنیته آن را سدی در برابر رشد می دیدند (چرا که عمیق ترین مصادیق سنت مثل پدرسالاری و سلطانیزم را نمایندگی می کرد).
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۲:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۷
1
11
بسیار عالی و مو شکافانه
وبگردی