عصرايران - شرايط کشور ، عادي نيست و اين را همه مي دانند و لمس کرده اند ؛ تظاهرات و زورآزمايي هايي خياباني طرفين درگير ، تنها نمود ظاهري اين اوضاع نابسامان است و اگر در لايه هاي زيرين جامعه در حوزه هاي سياسي ، اقتصادي ، امنيتي و حتي اجتماعي و خانوادگي نيز تفحص کنيم ، آثار اين نابساماني را به وضوح خواهيم ديد.
ترديدي در صحت اين گزاره وجود ندارد که با امنيتي شدن فضاي عمومي يک جامعه ، نه تنها توسعه سياسي از آن رخت بر مي بندد ، بلکه توسعه اقتصادي و حتي توسعه فضايل اخلاقي و مکارم انساني نيز با مشکل و رخوت مواجه مي شود.
در سطح بين المللي نيز ، جسارت هاي ضد ايراني قوت گرفته و به عنوان نمونه ، همين عراقي که تا ديروز چشم به دست ايران داشت ، شاخ و شانه مي کشد که "بايد توافقنامه الجزاير را اصلاح کنيم و فلان چاه نفت مال ماست و ... " چرا؟ چون احساس کرده اند که ايران در شرايط ضعف قرار گرفته و مي توان باج ستاند!
حرمت ها نيز شکسته شده و حتي احترام مراجع تقليد نيز از سوي هر دو طرف خدشه دار شده است و تو خود حديث مفصل بخوان كه وقتي حرمت مراجع نيز پاس داشته نمي شود ، ديگر چه حرمتي دراين مملكت باقي مانده است؟!
منازعات سياسي ،اکنون ، حتي به خانواده ها نيز کشيده شده و به اختلافات گاه حتي عميق و دامنه دار خانوادگي و دعواها و قطع ارتباط نيز انجاميده است.
به راستي چرا اين گونه شده است؟ آيا اين بود هدف مردم ايران از انقلاب اسلامي و سال ها مجاهدت و تحمل انواع مرارت ها و مشقت ها و تنگناها؟ و آيا اين بود نتيجه حضور بي نظير مردم در انتخابات 22 خرداد؟!
و سوال مهم تر اين که آخر و عاقبت اين وضعيت به کجا مي انجامد؟ آيا قرار است هر روز شاهد درگيري و دستگيري و راهپيمايي اين گروه و آن گروه باشيم و کارهاي مملکت را تعطيل کنيم و زنده باد و مرده باد پيشه کنيم و به يک دعواي بي پايان دچار شويم؟
از اين رو ، شاهد آن هستيم که تقريباً همه درگيري ها و تنازعات فيزيکي ، ابتدا از منازعات سياسي و رسانه اي شروع مي شود که در آن ، انواع اتهامات و تحقيرها متوجه همديگر مي شود و در نهايت ، درگيري فيزيكي رخ مي دهد و عده اي حتي به قصد قربت ، با چوب و چماق بر سر گروهي ديگر از هموطنان شان مي کوبند و متوهم مي شوند که با اين کار دارند به کشورشان خدمت مي کنند!
وجه مشترک همه طرف هاي درگير نيز اين است که فکر مي کنند خودشان غالب مطلق اند و طرف مقابل ، گروهي اندک شمار و حقير بيش نيستند كه اين تصور را نيز زعماي فرقه تحقيريه با بهره گيري از توان رسانه اي و تبليغي خود به وجود آورده اند.
البته در اين ميان ، بايد تصريح داشت که صدا و سيما و نيز رسانه هاي رسمي که از رانت هاي عمومي برخوردارند ، بيشترين سهم را در گسترش تحقيرها در کشور و تحريک کساني که تحقير شدند ، داشته است.
بنابراين ، بياييد از اين منازعات بي پايان عبور كنيم و با اعدادي سخن بگوييم كه طرفين پيشتر بر صحت آن اذعان كرده اند.
طبق آمار رسمي انتخابات ، محمود احمدي نژاد قريب به 25 و ميرحسين موسوي نيز تقريباً 14 ميليون رأي داشته اند. حاميان دولت ،اين اعداد را به عنوان آمار مورد تاييد منابع رسمي ،قبول دارند .
اما سبزهاي معترض ، معتقدند كه جاي اعداد عوض شده است و اين ميرحسين بوده كه 25 ميليون راي داشته و احمدي نژاد 14 ميليون.
البته بعضي ها اعداد ديگري نيز مي گويند كه اشاره به اعداد مختلف ادعايي ، در اصل بحث و مبناي استدلالي آن چندان تاثيري ندارد و لذا همين اعداد و ادعاها را مبناي تحليل قرار مي دهيم.
صحبت بر سر آن است كه افراطيون گروه هاي متخاصم ، ماه هاست كه بر طبل تحقير و اندك شماري طرف مقابل مي كوبند و البته هر دو ، ارقام ميليوني آراي دو كانديداي اصلي را فراموش مي كنند.
مثلاً مگر حاميان دولت نمي گويند كه ميرحسيني ها 14 ميليون نفرند؟ پس با كدامين منطق اين انبوه ميليوني مردم ايران را اندك مي شمارند و اصرار دارندكه تحقيرشان كنند و با هر لقب زشتي كه هواي نفس شان بطلبد ، صدايشان كنند؟!
اگر منصف باشيم ، همين استدلال درباره طرف مقابل نيز صادق است و مگر مدعيان تقلب نمي گويند كه جاي رأي ها عوض شده است؟ حتي به فرض صحت چنين موضوعي ، آيا به اعتراف آنان ،احمدي نژاد 14 ميليون حامي ندارد؟ و آيا 14 ميليون عددكمي است كه بتوان با ديده تحقير وخاري بدان نگريست؟!
البته سردمداران فرقه تحقيريه ،براي اين سوالات ، پاسخ هايي نيز در آستين دارند:" طرفداران طيف مقابل ريزش داشته اند." ولي همه مي دانيم كه اين ، فقط ادعايي اثبات ناشده است كه تا انتخاباتي آزاد برگزار نشود ، هيچ كس نمي تواند قاطعانه ادعايش را ثابت يا آن را رد كند و چنين ادعايي همواره محل مناقشه خواهد بود.
حتي اگر در عالم واقع نيز ادعاي ريزش صحيح باشد ،باز هم قابل كتمان نيست كه طرفين در همين كشور خودمان ، ميليون ها طرفدار دارند كه به هر دليلي از تعقل گرفته تا احساسات و از منافع شخصي و گروهي گرفته تا حب وطن ، حامي يكي از دو جريان هستند و البته وقتي صحبت از ميليون ها انسان مي شود كه از قلب تهران تا دور افتاده ترين روستاهاي كشور پراكنده اند ، هر انسان عاقلي كه "شمارش" مي داند ،متوجه عظمت (ونه حقارت) اين خيل انبوه از انسان ها مي شود و نمي تواند براي آنها ،فارغ از گرايش هاي سياسي شان ،احترام انساني قائل نشود.
بنابراين ،در شرايط كنوي ،فارغ از احصاي تعداد دقيق طرفداران دو جبهه و جدال بر سر اين كه كدام يك حاميان بيشتري دارند ،بايد واقع گرايانه و مدبرانه گفت كه هم اينك در هر دو اردوگاه سياسي اصلي موجود در كشور ،ميليونها ايراني وجود دارند كه بسياري از آنها نيز در باورهاي خود مستحكم و بعضاً دوآتشه اند و در دفاع از آنچه بدان باور دارند ،حتي حاضرند جان بگيرند و جان دهند.
البته آن سوي قضيه را نيز نبايد ناديده گرفت كه انبوهي از رأي دهندگان به هر كدام از كانديداها ،پس از دادن راي به كار و بار خويش گرم اند و چندان وارد دعواهاي بعد از انتخاباتب نمي شوند ولي حتي اگر بخشي از نيروهاي هر دو طرف با يكديگر گلاويز شوند ،آن بخش خاموش نيز متأثر از اين دعواها خواهند بود .
مخلض كلام آن كه برغم تلاش افراطيون هر دو اردوگاه براي براي تحقير و كم شمار جلوه دادن طرف مقابل،واقعيت اين است كه هر اردوگاه ميليون ها نيرو دارد كه اگر قرار به ادامه نزاع و بالا گرفتن روز افزون آن به فرماندهي افراطيون و احساساتي هاي طرفين باشد ، بروز يك جنگ داخلي دور از انتظار نخواهد بود به ويژه آن كه هر كدام از دو طرف ،ديگري را حقير و ضعيف مي داند و لذا در آغاز كردن جنگ ، به تصور پيروزي قطعي ،حريص نيز هست!
اين در حالي است كه ادامه روند كنوني و خداي ناكرده بروز درگيري هايي با مختصات جديد هيچ پيروزي نخواهد داشت ولي شكست خوردگانش فراوان خواهندبود :70 ميليون نفر!
اما راه جلوگيري از بروز چنان فاجعه اي نيز كاملاًمشخص است: مهار تندروها ، توقف روند تحقيرهايي كه در 6 ماه گذشته شاهدش بوديم و ورود "محكم" ميانه رو ها به ميدان.
تاكيدبر ورود "محكم" ميانه رو ها ،از اين باب است كه تا كنون برخي از چهره هاي معقول دو طرف ،گاه وارد گود شده ، سخني گفته يا طرحي داده اند و بلافاصله پس از مواجهه با تندي تندروها ،بار ديگر به بيوت و دفاتر خويش بازگشته اند تا ميدانداري ، همچنان با افراطيون باشد.
به علاوه ،نقد ديگري كه بر چهره هاي ميانه رو وارد است اين كه تا كنون ، منفرداً وارد عرصه شده اند حال آن كه بايد در چنين شرايطي نشست هايي با يكديگر ( از طرف هاي مختلف) داشته باشند و طرح هايي اشتراكي را كه حاصل هم انديشي و گذشت و مداراي شان نسبت به همديگر باشد ،ارائه كنند و با سرمايه حيثيتي خود ، بر اجراي ان افشاري كنند و الا اين كه بيايند و ولو بهترين حرف ها و طرح ها در يك مصاحبه يا سخنراني بگويند و بعد هم در برابر جسارت هاي افراطيون عقب نشيني كنند ، دردي را دوا نخواهد كرد.
اينك هر كس كه خود را چهره اي منطقي و معتدل در هر كدام از جناح ها كه مي داند و بر آن است كه حرفش مي تواند خريدار داشته باشد ، وظيفه اي تاريخي دارد كه بسم الله بگويد ، از جاي برخيزد ،در به روي عقلاي ديگر بگشايد يا بر در آنها كوبه زند تا شايد از رهگذر تعقل و خيرخواهي انان ، گشايشي حاصل شود و تندروها و احساساتي ها ، از ميانه ميدان به در شوند.
اين تنهاراه عاقلانه است و اگر چنين اتفاقي رخ ندهد ،در تحليل آن نخواهند گفت كه عقلاي دو طرف ، سكوت كردند ، بلكه تاريخ چنين قضاوت خواهد كرد كه اساساً عقلا و ميانه روهايي در ايران 88 وجود نداشته اند.
اما ای کاش ای کاش این بصیرت
و دید اون موقعی بوجود می آمد که
تجمعات مسالمت آمیز و میلیونی
فرداهای انتخابات با کشتار و کهریزک و ... روبرو نمی شد
کاش فردای انتخابات آقای احمدی نژاد
از تعبير خس و خاشاک استفاده نمي كرد
کسی که جو میکاره جو درو میکنه
نکته بسیار مهم که بایدبا مرور وقایع گذشته و بازبینی فیلمها مد نظر قرار گیرد و پاسخ داده شود این است که چرا تجمعات ساسر سکوت به آشوب کشیده شد؟؟واحد محاسبه نشریاتی مثل کیهان چیست؟چرا گروهی از همه امکانات نشریه ای و اطلاع رسانی برخوردارند و گروه مقابل محکوم به سرکوب؟؟
تنها راه حل, مجازات شخصی است که توهم تقلب را به جان مردم انداخت .
با مجازات این شخص هم قانون رعایت می شود و هم کسی دیگر جرات قانون شکنی پیدا نمی کند.
هر راهی غیر از این, فقط دور زدن قانون است .
حال به بالا ترین و کیهان و صدا سیما بگویید خواهشا چند ماهی تعطیل کنید!
البته هنوز هم افرادی هستند که این منطق را قبول ندارند!
تو نظرات مشهوده!
بدون اغراق مي گويم مطلب شما پس از شش ماه، اندكي از خشم و ناراحتي بنده را كم كرد.
بنظر می رسد حضرتعالی نبش قبر میکنی قبری را که مرده اش اشتباهی دفن شده است. در یاداشت نسبتا بلندتان راه به اشتباه رفته ای .اردوگاه دشمن معلوم است و می شود با کمی دقت در حامیان هر طرف به ماهیت آن پی برد اتفاقات دوران انتخابات و حضور مردم در صحنه بر حقی که فکر می کردند از آن محروم شده اند( البته جریانات و آگاهی های هفت ماه اخیر شائبه ها را از بین برده است ) و حضور چند میلیونی روز چهارشنبه ربطی به گزافه گویی های شما ندارد زیرا اصلا این دو از هم جدا نبودند که بخواهیم آنها را ازهم جدابدانیم وبر حقانیت این یکی و یا آن یکی مهر تایید بزنیم . نکته ای که شما فراموش کرده اید اینست که مردم به حضور سرچشمه های فرقه نفاق در جریانات اخیر واکنش دندان شکن نشان داده اند و به همه ثابت کردند که هر جریانی بجز خط رهبری محکوم به نابودی است واصلا حرکت های مذبوحانه و انحرافی تعداد انگشت شماری از فریب خوردگان که ماهیت آنها از اول هم معلوم بود نمی تواند خللی در اراده این ملت در حمایت از آرمانهای بلند امام راحل و خلف برحق ایشان حضرت آیه ا.. خامنه ای بوجود آورد و این جریانات گوشه ای از امتحان الهی است که الحمدا.. مردم شهید پرور ما از آن رو سفید بیرون آمدند . بنظر می رسد فرقه تحقیری که شما نام می برید بجز خارج شدن از مسیر اصلی فتنه و فرار به جلو چیز دیگری نیست و خود شما هم می دانید که قیاس این خروش بلند مردمی با عده ای از خدا بی خبر قیاس مع الفارق است و راه به اشتباه برده ای.
دانستن حق مردم است پس بگذارید این حرف ها هم توسط مردم شنیده شود.
ايراني كه تركيه از اختلافات داخلي موجود در آن سوء استفاده نكند و رقمهاي ميلياردي به جيب نزند.
ايراني كه مردم آن رسانه هاي آزاد و مستقل داخلي را به رسانه هاي بي انصاف خارجي ترجيح دهند .
ايراني كه ... ايراني كه ... ايراني كه ...
بياييد تندروها را كنار بذاريم...
بياييد عقلا را به ميدان بياوريم...
بياييد به نظر همه مراجع احترام بگذاريم...
بياييد ضمن نامگذاري جنبش سبز به "حزب سبز" در چارچوب قانون اساسي آن را به رسميت بشناسيم.
و
آخرين پيشنهاد اينكه :
"ضمن فشردن دست دوستي يك بار ديگر همه با هم در صفوف فشرده و متحد نشان دهيم كه جمعيت دوستدار ايران و نظام در تهران نه فقط 25 خرداد بود و نه فقط 9 دي ماه بلكه خيلي بيشتر از اينها بود و چنين اتفاقي را در روزي تحت عنوان روز اتحاد با مراسمي تحت عنوان جشن اتحاد جشن بگيريم"
اولا طبق چه معیاری چنانچه بین دو گروه اختلاف افتاد، حتما کسی که میانه را می گیرد و هر دو طرف را کمی درست و کمی غلط می داند، راه صحیحی می رود. می توانید به اعمال جهال عرب در مقابله با حضرت رسول ، رودررویی امویان با امام علی وخاندان مطهرش و همچنین در یک صد سال اخیر ، تقابل انگلیس و استکبار با حرکات روشنگرانه انقلابیون راستین جهان اسلام نگریست. نکند قرار است کسی بین منافقین کوردل تروریست و خانواده شهدای انقلاب اسلامی هم آستین بالا بزند تا به زعم شما آشتی کنان راه بیندازد.
ثانیا تعداد جمعیت طرفدار جز برای آنانی که پایه تفکراتشان انسان محوری است، مبنای مشروعیت و حقانیت نیست. البته اگرچه درگیری خسارت آور است و حتی الامکان باید از آن دوری کرد ولی نباید از ترس مردن خودکشی کرد.
1-اولا شما يك سايت بي طرف نيستيد بلكه يك سايت پوششي و رند حامي سبز هستيد
2-مقايسه تظاهرات 25خرداد و 9دي صرفنظر از كميت (كه قابل قياس نبودند)چند اشكال اساسي دارد.-تظاهرات 25 خرداد ناشي از هيجانات دو ماهه قبل از انتخابات و اطمينان دادن نظام به مردم با تاييد نامزد ها توسط شوراي نگهبان از يك طرف واز طرف ديگر دادن نسبت دروغ تقلب وتحريف سخنان رييس جمهور و سوء استفاده از برتري نسبي در پايتخت بود كه مردمي به خيابان ها كشاند و از انجاييكه دميدن هيجانات كاذب والقاء دروغ اثار كوتاه مدت دارد بنابراين تكيه بر چنين جماعتي به جهت تكرار بيشتر به سراب مي ماند چون حقايق براي بسياري از جماعت اشكار شده و يا حداقل به ملعبه شدن توسط گروهي اگاه شدند
3_در مورد ميدان داري ميانه رو ها ياد اور ميشوم تفاوتي فاحشي بين بعضي از تندرويهاي هاي جزيي و زير سئوال بردن اركان اصلي نظام و قانون اساسي وجود دارد و ميانه روها را بايد با اين ملاك ديد
4_در پاسخ شبهه داشتن ازادي مردم انقلابي در تجمات ياد ميشود كشاندن توده هاي مليوني مردم بطور هميشگي حتي اگر پاي مصائب سنگين در كار باشد كار ولايت و مراجع عظام مي باشد نه كار بعضي گمرا هان داخلي وشيپورهاي ماهوارهاي
"نامزد معترض به او تبریک میگویدو در عین حال به مبارزه سیاسی بصورت قانونی ادامه میدهد"
نکته همین است که یک نفر گفته یعنی وقتی مسیر قانونی طبق اصول قانون اساسی طی و نتیجه تأیید شد و حکم توسط رهبری معظم تنفیذ گشت باید روند مبارزات سیاسی تغییر و معطوف به میدان های بعدی شود. خوب اشتباه از هر دو طرف بود. یک طرف قبل از شمارش و تأیید آراء خود را برنده اعلام می کند و خلاف ان را تقاب گسترده می داند و طرف دیگر قبل از تأیید آراء جشن پیروزی راه می اندازد و رقیب را تحقیر و تحریک می کند.
فكر مي كنم كه موضوع را اشتباه برداشت كرديددعوا بر سر موسوي و احمدي نژاد نيست بلكه بين احمدي نژاد و كساني است كه در چهار سال گذشته دست آنها از قدرت و .... كوتاه شده است
ما قبل از آنکه جزء هر گروه یا حزبی باشیم ایرانی هستیم چرا باید از تحقیر شدن یک ایرانی خوشحال شویم (صدای توطئه استعمارگران و قربانی شدن یک کشور جهان سومی به گوش می رسد تا کی بدبختی تا کی دوباره کاری تاکی برگشت به عقب مگر ما گناه کردیم وارث یک کشور ثروتمند هستیم که جزء بدبختی بیچارگی جنگ هیچ سودی برای ما ندارد در عوض مردمان سایر ملل با ثروت ما برای خود زندگی میسازند که هر ایرنی آروزی آن زندگی را دارد بیدار شوید خواب تا کی ؟؟؟؟؟؟؟ خواب تا کی !!!!!!!!!!
من طرف دار هیچ حزب یا گروهی نیستم فقط ایرانی هستم
شرم بر اونها
پس حرفه اضافه ممنوع
چه انشايي نوشته اين تحليلگر با حال !!
چه سوگنامه تهديد آميزي !! چه آه و حسرتي در اين مثلأ تحليل و انذار ديده ميشود كه از يكسو مو به تن آدم سيخ ميشود و از طرفي آدم را به زار زار گريه كردن همراه با مقداري طنز ! وا ميدارد !! تحليلگر محترم ! كه حتمأ احساس خلق شاهكار تحليلي هم بهت دست داده و خيلي خوش به حلت شده و برخي به به و چه چه ها هم ........؟!
استاد !! بدون تأييد هيچگونه تحقيري نسبت به هيچكس ، حتي دشمن ! از جنابتان ميپرسم آيا تاريخ و زمان تولد فرقه تحقيريه را ميداني ؟ اگر نميداني كه برايت باز گو ميكنم و اگر ميداني و تعافل و تجاهل ميكني كه ...........!! اين فرقه منحرف و خطر ناك دقيقأ مولود ناميمون 2 خرداد 76 است كه دوستان و هم فكران و هم حزبي هاي شما رأي مردم را با سنگ وزن خود تفسير و تحليل كردند و طرف مقابل خود را نه تنها از تمامي صحنه ها راندند بلكه با صراحت در روزنامه سلام نوشتند اين اقليت حقير را بايد تا آنجا تعقيب و تحقير كرد كه ، يا پيام 2 خرداد را بگيرد و يا از صحنه روزگار محو شود ! باور نميكني ؟ به آرشيو مراجعه كن ! حتي سعيد حجاريان به عنوان نظريه پرداز آن قوم گفت ، بد هاي جناح شكست خورده در انتخابات بايد به زباله داني ريخته شوند و اگر افراد خوبي هم داشته باشند ، فقط به در داخل ويترين ميخورند !! قبول نداري ؟! باز هم ميگويم به آرشيو سلام مراجعه كن . هيچكس در ميان اين قوم فاتح پيدا نشد كه بگويد اينهمه تحقير چرا ؟ 8 ميليون رأي انطزف وجود دارد ! مگر ميشود آنها را تسليم محض و يا از صحنه روزگار برداشت ؟ دلت به مراجع ميسوزد ؟! باز هم تو را به آرشيو مطبوعات 2 خردادي آن زمان اجاع ميدهم كه ، صراحتأ و با وقاحت و بي ادبي تمام ميگفتند ،مراجع نبايد در كار سياسي دخالت كنند !! البته چناچه گفتم ،من هيچ نوع رفتار و گفتار تحقير آميزي را تأييد نكرده و نميكنم ، چون در عالم جنگ هم ميگويند دشمن را نبايد حقير شمرد ! اما تحليلگر محترم كه به اين قشنگي عوام فريبانه ، حرف ميزني !! شايد اينها ثمره ناميمون آن بذر هاي شوم است ! اما آنوقت شكست خوردگان انتخابات جر زني نكردند ! شبهه تقلب را رواج ندادند ! پذيرفتند و چه فشارهايي را كه تحمل نكردند ! اما به جاي اين كارها و آشوبگري و دشمن شاد كردن ، به تحليل علتهاي شكست خود پرداختند و به باز سازي فكري و ساز و كار اجرايي آن پرداختند ! آنها همان سرمايه 8 ميليوني را خوب بكار بستند و نتيجه هم گرفتند ! شما امروز حسرت اعداد و ارقام را ميخوريد ! 22 ميليون ! 14 ميليون ! راهپيمايي چند نفره بعد از انتخابات اخير !! مثل تاجري ور شكسته ، و چي بوديم و چي شديم و چه فكر ميكرديم و چه شد ؟! امروز صحبت كردن از 14 ميليون ، بسيار مضحك و مسخره به نظر ميرسد ! چرا ؟ چون شما اين سرمايه قابل توحه را در قماري شوم و بي فرجام باختيد ! بيخودي هم خط و نشان نكشيد و سعي نكنيد كسي را بترسانيد كه چه چه ميشود و 14 ميليون !! شما هميشه ثابت كرده ايد كه اهل مماشات و عدم ولخرجيهاي سياسي نبوده ايد !اگر قرار بوده حركت و عملي را انجام دهيد ، هرچه در چنته داشته رو كرده و با تمامي قواي خود به ميدان آمده ايد ! كل سرمايه شما اكنون همان تعدادي است كه فاجعه روز عاشورا را آفريدند ! نميبيني مير حسين چه دلي براي آنها مسوزاند و چه جلز و ولزي راه انداخته و آقاي كروبي چه نوحه سرايي براي سركوب آنها راه انداخته است ، البته BBC و كاخ سفيد راهم فعلأ داريد !! چقدر عوامانه و غير حرفه اي و البته از سر كينه ،به مقايسه راه پيمايي مرم در دفاع از مقدسات و حريم ولايت پرداخته ايد و چه راحت خود را لو داده ايد كه منبع خبر سخيف رسانه هاي معاند و مزخرفات (سانديس) ساخته و پرداخته دست شما ،عصر ايرانيها بوده است .
دوست عزيز ،كفگير به ته ديگ خورده اصت !! خيالت از اين بابت راحت باشد ! هرچه توانسته ايد تا بحال انجام داده ايد ! كدام وضعيت بد تر از اينها ؟! جنگ مسلحانه ؟! اينكه آخرين ميخ بر تابوت شما و شركاي ضد انقلابيتان خواهد بود ! اگر نه ، ديگر چه ؟ پس بهتر است از واقعيات فرار نكنيد ! بيانيه مير حسين را بهانه قرار ندهيد ! مير حسين هنوز به حداقل خواسته هاي مردم و مقام رهبري عمل نكرده است . لطفأ ژست نگراني براي موقعيت بينالمللي ايران را هم بخود نگيريد !! اين مزخرفات به اندازه كافي توسط موسوي ، كروبي ، ورضايي ،در مناظره هاي تلويزيوني مصرف شد ، زياد مصرف كردن هم كه چيز خوبي نيست !! مردم را هم نميخواهد از عراقيها بتر سانيد ! اين احمقانه ترين تصور است كه عراق براي ايران شاخ و شانه بكشد ! واما آخر كلام ،دست از نفاق و فتنه بر داريد ، عوام فريبي را كنار بگذاريد و تهديد هم نكنيد ، چون در اين فقره چيزي گيرتان نميايد ، چون دستتان خالي تر از هميشه است و در مقابل هنوز انبار امكانات بي بديل انساني و ......... هنوز باز نشده است ! تو خواه پند گير !خواه ملال !
تحلیل شما را مطالعه کردم ... با وجود بعضی ایرادات تفسیری در مجموع خوب بود ... اما مشکل اصلی فرقه های موجود نیست، مشکل وقتی است که دو طرف دعوا وجود دارد اما مهم این است که زمانیکه اختلاف میان دو نفر هست و هر دو خویش را ذیحق می دانند نمی شود برای اعاده حق به یک طرف مراجعه کرد بلکه نفر سومی در این میان باید باشد مورد تایید طرفین، بدون منافع، حکیم و عادل دوستان برای حکمیت نزد وی بروند ... سوال بعد اگر این فرد نبود دو طرف می بایست پیش قاضی عادل و بیطرف بروند آیا دستگاه قضایی ما علایمی به منظور بیطرفی برای جناحها ارسال کرده است یا اینکه فقط حرمت شکنان و ناقضان قانون متعلق به یک جبهه بوده اند ؟!؟!؟ عکس امام پاره شد چه مصیبتهایی که واقع نشد ،اما حمله به جماران چه ! سکوت دستگاه قضایی و... را چگونه باید توجیه کرد ...
بنابراین دو طرف دعوا هست اما حکم موجود نیست ... متاسفانه حادثه ای که از آن می ترسیدیم در شرف وقوع است " چنگهای داخلی لبنان " و صد افسوس آنها از قومیتها و قبایل گوناگون و ما درگیری و جنگ داخلی و بعضی افراد نیز بر طبل جنگ می کوبند ...
خیلی منطقی بود و زیبا ما اگر به عقاید هم دیگر احترام بگذاریم که اصلا به اینجا نمی رسه اون هم با آزادی بیان و رسانه ایجاد می شود که همه حرفها زده شود و مردم بهترین را انتخاب کنند. مشکلات از جایی شروع می شود که آقایان خدایی کرده بقیه را مرتد و ملحد نامیده و محالفت با خود را مخالفت با خدا می دانند. صدا و سیما فقط یک حرف از توش در میاد مخالفت با یک موضوعی هتک حرمت نامیده می شود دروغ سکه رایج می شود من فکر می کنم راه کارهای آقایان هاشمی و موسوی کار را آسان تر کرد.ما باید یاد بگیریم این سکه آمریکای و آسراییلی به مردم گفتن از رده خارج شده و فقط طرف مقابل راتحریک می کند. آلان زمان فکر کردن به توسعه است نه موضوعاتی که 100 سال نبود آزادی بیان نگذاشته حل بشوند.
باید یاد بگیریم که کار رو به متخصص بدیم نه اینکه هر کسی زا هر جا در اومد بگیم تو با مایی یا نه اگه نیستی برو کنار و اگه هستی بی سواد هم که باشی قبولت داریم. یه مشت آدم بیسواد ریختن وسط گود. تا وضعیت اینجوری باشه آب از آب تکون نیمخوره و وضعیت بدتر هم می شه.
با توجه به نهادینه شدن دروغگویی بین مسولان (انکار حقایق) و بویژه دامن زدن ّبه این مقوله توسط صدا و سیما با استفاده ار همه امکانات در وارونه نشان دادن حقایق و حمایت یکطرفه از دولت، جامعه و فضای سیاسی کشور احتیاج به بازنگری در روند اطلاع رسانی و شفاف سازی اوضاع و وقایع و در میان گذاشتن حقایق با مردم را دارد.
با تشکر از نقد منصفانه سردبیر محترم
گمان میکنم این موضوع برای مقایسه دو طرف فاکتوری بسیار مهم است!
آیا تندروترین حامیان موسوی هم در خرداد ماه شعارهای ساختار شکنانه سر می دادند یا با بی تدبیری و تحریک نابخردانه مسئولین امر اینگونه سطح مطالباتشان فرا رفت؟
چه کسانی جنبش آرام اعتراضی به نتیجه انتخابات را به سوی زد و خورد های عاشورا سوق داد؟
چطور جنبش سبز رو با حامیان افراطی دولت مقایسه می کنید که از امکانات وسیع برخوردارند؟
ما هم ایران و اعتلای اون رو دوست داریم ولی از عصرایرانی ها خواهشمندم در عین بی طرفی رعایت انصاف را بکنند.
هر چند که مطمئنن یه طرفکاملا مطمئن هست که زنده میمونه ! ولی تا کی ؟؟
به نظر من ارزشش رو نداره.
در نهایت این فتنه عظیم ، به ظهور ختم می شود. پس هی حالا خودتو بزن به بالا و پایین.
شما به گونه ای رندانه می خواهید مسؤولیت این اغتشاشات را بین دو جناح تقسیم کنید.
مسؤولیت این اغتشاشات کلا بر عهده سبزهای ناراحت از شکست و نامتعادل و فریب خورده است و بقیه دلایلی که آورده اید ربطی به اغتشاشات ندارند.
ذروغ دیگری که می خواهید آن را به صورت واقعیت القاء کنید آرام بودن تظاهرات های انجام شده است که همه می دانند این تظاهرات در روز شنبه 23 خرداد ساعت 15 بعد از اعلام پیروزی آقای احمدی نژاد و قبل از هر گونه حضور نیروهای ضداغتشاش در خیابانها به صورت اغتشاش و آتش زدن اتوبوسها و سطلهای آشغال و راه بندان و ... شروع شد.
تحلیلهای شما علی رغم داشتن برخی حقایق دارای شیطنت و فریبکاریست.
موسوی قانونشکنی و خیانت کرد. کروبی هم بر آن افزود. رضایی هم همراه شد.
ادبیات یکی از مخالفان 14 ملیون را ببینید
ایشان بنا به کدام آیه و روایت مجوز چنین صحبت کردنی را دارد؟حتی اگر کافر و مرتد باشند
یک مقدار منصف باشید
اما هر چیزی که هست برای مردم فال نیک است که بدانند و بشناسند چه کسانی بر مردم حکومت میکردند و حکومت میکنند.بدانند کسانی که یک عمر مردم را به دین و دین مداری هدایت میکنند وقتی صبحت از ثروت و قدرت که به میان میاد همه چیز را فراموش میکنند و برای منافعشان به هر کثافت کاری دست میزنند.