۱۳ خرداد ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۶۷۶۰۸
تاریخ انتشار: ۰۵:۱۳ - ۳۰-۰۲-۱۴۰۳
کد ۹۶۷۶۰۸
انتشار: ۰۵:۱۳ - ۳۰-۰۲-۱۴۰۳

سیل یا آب‌گرفتگی کوچک؟/ تغییر نام به سبک نیاکان!

سیل یا آب‌گرفتگی کوچک؟/ تغییر نام به سبک نیاکان!
اگر پایِ‌مان را بر زمین واقعیت‌ها سفت‌تر کنیم، درمی‌یابیم که نه دیروز می‌شد با فروکاستن سرطان کبد به دمل کبد آن را درمان کرد و نه امروز می‌ شود با فرو کاستن سیل به یک آب‌گرفتکی کوچک گره ای از کار فروبسته مدیریت بحران در کشور ما گشود!

عصر ایران؛ مهدی مالمیر- در اعصار گذشته، مردم نام  بیماری‌ها را تغییر می‌دادند و نامی نرم‌تر و ملایم‌تری بر روی آنها می‌نهادند با این پندار که ملایم کردن نام بیماری‌ها می‌تواند در تاب آوردن آنها موثر باشد و بیمار زودتر به سوی تن‌درستی ره‌نمون می‌شود. 

   مثلا به بیماری خطرناک سل، بیماری سُرفه می‌گفتند و اسهال‌های مرگ‌آور را که بیشتر به سبب آلودگی آب گریبان‌گیر خلایق می‌شُد شکم‌روش نام می‌دادند یا به سرطان کبد، دُمل کبد می‌گفتند و نظایر اینها.

   قدیمی‌ها به قدرت کلام باوری اغراق‌آمیز داشتند و بر این باور بودند که کلمات می‌توانند بر پدیده‌ها تأثیر بگذارند و حتی ماهیت‌شان را دگرگون سازند. مثل «اوراد» جادوگرها که کلام های نامفهوم و بی‌معنایی است و صرف خواندن و مثلا فوت کردن آنها به طرف حیوانات و انسان‌ها و سنگ و صخره می‌تواند ماهیت آنها را تغییر دهد! 

  برخی تغییر نام‌ها البته با هدف حفظ اعتبار صورت می‌پذیرد. به عنوان نمونه در ادبیات نظامی و جنگی، کمتر کسی از عبارت «عقب‌نشینی» بهره می گیرد و به جای آن « کوتاه کردن جبهه» را به کار می‌برند که عبارتی رسمی و مؤدبانه به شمار می‌رود. 

   برخی نام‌گذاری‌ها هم از روی ناخرسندی است. شاهد مثال آن هم عبارت «‌حرکات موزون» که به جای رقص به کار می‌بردند؛ این‌که تا چه حد این عبارت در زبان مردم جاگیر شد البته موضوعی است از لونی دیگر!

   برخی دست‌کاری‌ها در اسامی هم از روی شرم‌ساری است. خوانندگان این سطور احتمالا با نام «‌امیر حسین فطانت» آشنایند. همان یهودای ایرانی که دوست گرمابه و گلستان خود «‌کرامت‌الله دانشیان» را به ساواک لو داد و زمینه اعدام او را فراهم کرد. امیر حسین فطانت اما کمتر از عبارت «‌لو دادن» استفاده می‌کرد و این آخری‌ها بهتر می‌دید از تعبیر «‌تسلیم کردن» کرامت به نیروهای امنیتی استفاده کند! امری که البته در ماهیت کار او تغییر درخوری پدید نیاورد. آن چنان که فطانت ناگزیر شد به تاوان این خبط و خطا عمری همانند پاک‌باخته‌ها زندگی کند و آواره چند کشور شد و زندگی خود  را وقف توجیه آن کار کرد! 

   حالا حکایت ماست: سیلی ویران‌ساز در مشهد مزه تلخی در کام هزاران شهروند نشانده اما برخی مسوولین ترجیح می‌دهند سیل را یک «آب گرفتگی جزئی» نام دهند. 

سیل مشهد

  مثل مردم دوران کهن، برخی از مسوولین ما هم هنوز میخ‌کوب گذشته‌های دور هستند و بیش از حد از واژگان کار می‌کشند و با ژیمناستیک کلامی سعی در آرام نشان دادن اوضاع و احوال دارند. در حالی که اگر پایِ‌مان را بر زمین واقعیت‌ها سفت‌تر کنیم، درمی‌یابیم نه دیروز می‌شد با فروکاستن سرطان کبد به دمل کبد آن را درمان کرد و نه امروز می‌‌شود با فرو کاستن سیل به یک آب‌گرفتکی کوچک گرهی از کار فروبستۀ مدیریت بحران در کشور گشود!

 در طول همۀ این سال ها نخستین واکنش مسؤولینی که در کشور عهده دار مدیریت بحران‌های طبیعی‌اند شوکه شدن و غافل‌گیری بوده است. چونان دست سردی که یک باره در چلۀ زمستان با تکه یخی آشنا می‌شود و بدن را با شوک رو به رو می‌کند، حوادث طبیعی هم برای مسؤولین ما شوک‌آور بوده است. آن هم در سرزمینی که می‌شود تاریخ آن را به روایت حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله نوشت! 

  اگر تا دیروز مردم از روی ناآگاهی وترس از پیامدهای رویدادها، نام آنها را تغییر می‌دادند، امروز آگاهی و سواد به اندازه‌ای است که دگرگون کردن اسامی، نمی‌تواند بر ذهن و ضمیر تماشاگران تأثیر چندانی بگذارد.

 می‌گویند وقنی هنر عکاسی خود را از کمند چهارپایه رهانید و تکنولوژی چنان پیشرفت کرد که عکاس‌های جنگی توانستند با دوربین‌های رویِ دست از وانفسای جنگ عکس بگیرند، انسان وارد دنیای دیگری شد و تفسیر هنگامۀ جنگ به کلی زیر‌و‌رو شد. دیگر داستان‌های پهلوانی و حماسه‌های آن‌چنانی چندان خریداری پیدا نکرد زیرا مردم به لطف فناوری به کنه جنگ پی بُرده بودند!


  حالا در نظر بگیرید وقتی به یُمنِ گوشی‌های تلفن همراه می‌شود در حد حرفه‌ای فیلمی از رویدادها و جریانات روز تهیه دید، چگونه می‌توان بر ذهنیت‌ها فقط با نرم کردن نام آنها تأثیری پدید آورد؟

   این اسم‌گذاری‌ها البته با هدف نادیده و نابوده گرفتن چرخۀ حوادث طبیعی در کشور پدیدار می‌شوند. وقتی به جای سیل بخوانیم آب‌گرفتگی کوچک، دیگر نیازی به اندیشیدن و تدبیر به کار بستن و درس‌آموزی از کشورهایی نداریم که بر روی گسل‌های زلزله و مسیر‌های سیل، زندگی‌یی توأم با آرامش برای خود ساخته‌اند.

   نگاهی به تجربۀ ژاپن در کنترل زلزله و همچنین کشور شیلی می‌تواند برای مسؤولین در حوزۀ مدیریت بحران بسیار آموزنده باشد. برای گذر از تلخی حوادث طبیعی نیازبه کشف دوباره آتش و اختراع دوبارۀ چرخ نیست. تنها کمی فروتنی می‌خواهد و ارادۀ حل مشکل که شوربختانه هنوز در دورترین افق‌های مدیریتی هم دیده نمی‌شود.
  
   چندان که متاسفانه کارنامه ما در حوزه کنترل حوادث طبیعی اسباب گردن‌فرازی ما را فراهم نمی‌آورد و آنچه ما در زمینه مدیریت بحران به جهان داده‌ایم، نکتۀ دندان‌گیری در بر‌ندارد. به جز احتمالا چند شعر دل‌کش و سوزناک در باب سپنجی بودن دنیا و غم از دست دادن خان‌و‌مان و اموری از این دست!

   سیل و زلزله بیخ گوشِ ما است. با نادیده گرفتن آنها و تغییر اسامی و تقلیل مفاهیم چیزی در دنیای واقعیت تکان نمی‌خورد جز  دیوارِ اعتماد میان مردم و مسؤولینِ مدیریت بحران که می‌تواند با این نام‌گذاری‌های نه چندان بدیع، هر روز کوتاه و کوتاه‌تر شود.

ارسال به دوستان
وبگردی