۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰:۵۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۷۰۳۸
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۸ - ۲۴-۱۰-۱۳۸۸
کد ۹۷۰۳۸
انتشار: ۱۱:۲۸ - ۲۴-۱۰-۱۳۸۸

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.

رسالت: ضرورت همراهي دولت با مجلس

«ضرورت همراهي دولت با مجلس» عنوان سرمقاله امروز روزنامه رسالت به قلم دکتر حشمت الله فلاحت پيشه است كه در آن مي خوانيد:

تصويب يک فوريت طرح الزام دولت به پيگيري و استيفاي حقوق ديپلمات ها و اتباع ايراني آسيب ديده از اقدامات اشغالگران آمريکايي ، اقدامي شايسته از سوي مجلس بود.

در تاريخ مناسبات آمريکا و ايران ظلم هاي زيادي در حق مردم ايران شکل گرفته است ، اما به رغم فريادها و شعارهاي تند و برحق، جاي خالي قوانيني که محمل حقوقي پيگيري حقوق تضييع شده باشد ، احساس مي شود. در حالي که طرف آمريکايي خصومت با ايران را از طريق کنگره نهادينه و قانونمند مي کند.

در سال 2008 ميلادي که اوج شعارهاي جنگ و اقدام بوش عليه ايران بود،24  طرح و قطعنامه در کنگره عليه جمهوري اسلامي صادر گرديد. اما سال بعد يعني 2009 در اولين سال حکومت اوباما و به رغم شعار تغيير و پيام هاي مثبت اوليه او،66  قطعنامه و طرح در کنگره عليه ايران شکل گرفت که بخش اعظم آنها به محوريت دموکرات ها تنظيم گرديد.

به عبارتي هر پنج روز يک طرح در دستور کار قرار گرفته است ، يعني حدود سه برابر عملکرد سال2008.

دفاع از حقوق بشر در ايران، تصويب بودجه براي مداخله ، حمايت ازاغتشاشات و تلاش براي تطويل اختلافات و بويژه طرح هاي تحريم ايران از تحريم بنزين يا طرح جامع تحريم، از جمله موضوعات طراحي شده در قالب قطعنامه ها و طرح هاي مصوب بوده است.

اين در حالي است که ايرانيان حقي را از مردم و حتي دولتمردان آمريکايي ضايع نکرده اند و خود قرباني سياست ها و اقداماتي هستند که ريشه در دستگاههاي اطلاعاتي سياسي و نظامي آمريکايي دارند : اشغال ، ترور ، کودتا و...

مجلس شوراي اسلامي در موارد خاصي با صدوربيانيه ها و امضاي نامه هايي موضع خود را در قبال سياست هاي آمريکا در منطقه و در قبال کشورمان اعلام کرده است . اما بايد اين اقدام با تصويب قوانين حقوقي قابل اجرا تکميل شود.

طبق کنوانسيون ژنو، مسئوليت جان و مال افرادي که در مناطق اشغالي مورد ظلم قرار مي گيرند، با اشغالگران است. آمريکايي ها در عمل تا سال2011  که طبق موافقت نامه امنيتي با دولت عراق آن را سال خروج خود مشخص کرده اند، از همه مسئوليت ها طبق کنوانسيون فوق برخوردار هستند.

هر چند که آنها تلاش کردند موافقت نامه فوق تحت عنوان موافقت نامه پايان اشغال عراق امضاء شود تا خود را از بار حقوقي شرايط آينده خلاص نمايند و در عين حال سلطه استراتژيک خويش را حفظ نمايند.

از سويي تداوم سياست اشغالگري در افغانستان و جستجوي مناطق اشغالي جديد در کشورهاي منطقه همچون يمن نشان دهنده اين است که اشغال براي آمريکايي ها به يک راهبرد تبديل شده و نبايد آن را صرفا يک تاکتيک دانست.

ريشه  اين راهبرد ،  «اصالت بحران» ، در سياست خارجي آمريکا است چون تنها در شرايط بحراني نياز به «آمريت»  شکل مي گيرد لذا در قانون اخير مجلس نيز قيد مناطق اشغالي ، گنجانده شده است تا پيگيري هاي آينده به کشورخاصي محدود نشود.

شکنجه ديپلمات هاي ايراني ، بازداشت و شکنجه شماري از اتباع ايراني در عراق، اقدامات سازمانهاي اطلاعاتي آمريکا در داخل ايران با فرماندهي از داخل مناطق اشغالي و ارتباط با گروههاي تروريستي عمل کننده در داخل ايران ، از جمله مصاديق خروج آمريکايي ها از حدود اختيارات خود در مناطق اشغالي و نقض کنوانسيون هاي بين المللي مرتبط است.

آيا کميته خاصي براي پيگيري اين حقوق تضييع شده در محاکم داخلي و خارجي شکل گرفته است؟آسيب ديدگان از ميان اتباع ايراني که به رسانه ها دسترسي ندارند با مراجعه به کدام ارگان به بلاتکليفي خود ادامه دهند؟ کدام نامه از سوي مراجع رسمي کشور در هشدار به نقض حقوق ايرانيان به محافل حقوقي و مراجع بين المللي ارسال شده است؟

طبق طرح اخير کميسيون امنيت ملي، که فوريت آن به تصويب رسيد، دولت موظف است که ظرف3  ماه دستگاه يا دستگاههاي مسئول استيفاي حقوق ايران توسط اشغالگران آمريکايي را مشخص نمايد.

دوم اينکه يک بانک اطلاعاتي جهت شناسايي و راهنمايي آسيب ديدگان از اقدامات اشغالگري مشخص شود. و اقدامات لازم جهت طرح دعاوي در محاکم داخلي و خارجي فراهم شود و سرانجام اينکه دولت موظف است هر شش ماه يک بار گزارش عملکرد اين قانون را به کميسيون امنيت ملي ارائه دهد.

انتظار مي رود با تصويب نهايي طرح پيگيري حقوق ايرانيان در مناطق اشغالي ، هم زمينه براي احقاق حقوق ديپلمات ها و اتباع ايراني فراهم آيد و هم اينکه اين طرح تبديل به يک رويه حقوقي و قضائي در منطقه شود. چرا که معتقديم اشغالگران که منافع خود را تنها در اشغال جستجو مي کنند ،  بايد پاسخگوي تبعات حقوقي و سياسي استراتژي اشغالگري خود نيز باشند.

در واقع با افزايش هزينه هاي مختلف ميلتياريسم مي توان نقشي پيشگيرانه را در اين رابطه اعمال نمود البته اميدواريم دستگاههاي متولي و موظف به اجراي قانون نيز در امر اجرا جدي تر عمل نمايند.

به عنوان نمونه سال پيش طرح الزام دولت به پيگيري حقوق جانبازان شيميايي در محاکم داخلي و خارجي در مجلس تصويب شد.

چند ماه بعد نيز در کميسيون تلفيق وسپس در صحن علني مجلس يک رديف ده ميليارد ريالي براي اجراي اين قانون گنجانده شد ولي متاسفانه هنوز هيچ اقدام عملياتي در اين رابطه صورت نگرفته و 80 هزار جانباز شيميايي در انتظار احقاق حق خود هستند.

مردمسالاري:  تروريست هاي کوردل راه به جايي نخواهند برد

«تروريست هاي کوردل راه به جايي نخواهند برد» عنوان يادداشت روز امروز روزنامه مردمسالاري به قلم مهدي قوامي پور است كه در آن مي خوانيد:

از آغازين روزهاي شکل گيري جنبش اصلاح طلبي در ايران همواره اصلاح طلبان به دوري و بيزاري از خشونت در همه ابعاد آن تاکيد داشته و تساهل و تسامح را سرلوحه کارهاي خويش قرار دادند و اتفاقا به همين خاطر مورد حمله و شماتت طالبان خشونت قرار گرفتند ليکن آنان نه تنها در شعار که در عمل نيز در طي اين سال ها با به جان خريدن تهديدها و تهمت ها اعتقاد و ايمان راسخ خود را به پرهيز از خشونت نشان دادند تا جايي که سعيد حجاريان حاضر نشد عليه ضارب خود شکايت کند.

اما به راستي چرا اصلاح طلبان تا اين پايه از خشونت و خشونت ورزي بيزاري مي جويند؟ آيا اين نشان از ترس و جبن آنان دارد؟ آيا اين نشان مي دهد که آنان فاقد هرگونه پايگاه اجتماعي بوده و قادر به دفاع از خود نبوده فلذا وانمود مي کنند که از خشونت بيزارند و في المثل اگر روزي قدرت يابند دست به اقدامات خشونت طلبانه خواهند زد؟ با نگاهي هر چند گذرا به مباني انديشه اصلاح طلبان و مطالبات اجتماعي که اصلاح طلبان آن را در عرصه سياست و قدرت نمايندگي مي کنند به خوبي نشان مي دهد که اولا اصلاح طلبان مطالبات تاريخي بخش عمده اي از جامعه را نمايندگي مي کنند لذا آنان را فاقد پايگاه اجتماعي دانستن يا انکار واقعيت است يا يک خطاي استراتژيک و اين هر دو به معناي نشناختن جامعه و تاريخ اين مرز و بوم است.

في الواقع اصلاح طلبان در ايران پيگير مطالباتي هستند که برآمده از دل جريان مشروطه خواهي مردم اين ديار است يعني داشتن ايراني آباد و آزاد.

ثانيا آنان خود به عنوان سربازان و سرهنگان امام راحل و فرزندان انقلاب بر اين باورند که قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و انديشه هاي مترقيانه  امام راحل از اسلام قادر به پاسخ گويي به تمامي نيازهاي جامعه ايراني خواهد بود فلذا هر گونه خشونت و خشونت ورزي را مغاير با انديشه ها و آرمان هاي خود و ملت خويش مي دانند.

اصلاح طلبان بر اين باورند که زماني همه  ظرفيت هاي قانون اساسي محقق خواهد شد که خشونت از عرصه  کشمکش هاي سياسي خارج شده و هزينه فعاليت هاي سياسي در چارچوب قانون اساسي کاهش يابد.

آنان معتقدند که حتي پيشرفت و توسعه اقتصادي کشور نيز نمي تواند بدون دوري و پرهيز از خشونت رخ دهد و اتفاقا اين يکي از مواردي بوده و هست که مخالفان اصلاحات را به خشم مي آورد چرا که آنان دوست تر مي دارند که اصلاح طلبان با توسل به خشونت بهانه براي سرکوب و از ميدان به در کردن خود را به دست خود از اين منظر ترور ناجوانمردانه استاد فيزيک  دانشگاه تهران در روز سه شنبه با هرانگيزه و هدفي و از سوي هر فرد يا گروهي نه تنها به شدت مورد تنفر جنبش اصلاح طلبي ايران است که همواره بر پرهيز از هرگونه خشونت و افراط و تفريط پاي فشرده است بلکه دقيقا در جهت عکس خواست ها و مطالبات اصلاح طلبانه ملت و کشور نيز است...

چرا که هر گونه اقدام ساختارشکنانه و خشونت طلبانه و ترور، فضاي سياسي کشور را به سمتي پيش خواهد برد که پاسخ به مطالبات مردمي را به تعويق انداخته و موجبات خشنودي طالبان خشونت را فراهم مي آورد  و اين همان نکته اي است که سران و نخبگان جنبش اصلاحات همواره بر آن تاکيد داشته و دارند اما آيا اين قبيل خشونت ها براي تروريست هاي کوردل و پديدآورندگانش سودي خواهد داشت؟ براي پاسخ به اين سوال کافيست نگاهي از سر عبرت آموزي و تعمق به تاريخ داشته باشند.

كيهان: رقيق سازي و قانون گريزي !

«رقيق سازي و قانون گريزي !» عنوان يادداشت روز امروز روزنامه كيهان به قلم حميد اميدي است كه در آن مي خوانيد:

مناظره هاي تلويزيوني هميشه براي مردم جذابيت خاصي داشته اند. شايد جداي از موضوع مورد مناظره، صراحت در بيان و شفافيت مواضع مناظره كنندگان يكي از دلايل اصلي اين جذابيت باشد. اين شب ها برنامه «رو به فردا» تلاش مي كند تا با دعوت از شخصيت هاي سياسي و اجتماعي، ضمن بازخواني و ريشه يابي ماجراهاي پس از انتخابات، راه هاي برون رفت از فتنه و پيشنهادهايي در اين باره را از منظر گروه هاي مختلف سياسي مطرح نمايد.

البته اين نكته را نبايد فراموش كرد كه مردم ايران با حضور گسترده و پرشور در راهپيمايي هاي متعدد- خصوصا 9 دي- و دفاع از ارزش هاي انقلاب و مباني نظام و محكوميت سران و عوامل فتنه و آشوب هاي اخير، بارها نشان داده اند كه ريشه ماجراهاي بعد و حتي قبل از انتخابات را به خوبي شناخته و تحليل دقيق و قاطعي در اين باره دارند.

برنامه هاي مناظره تلويزيوني بيش از آن كه به شفافيت اين موضوع كمك كند، امكاني را فراهم كرده تا نمايندگان فكري برخي از گروه هاي سياسي و شخصيت هاي سياسي و اجتماعي در برابر ديدگان ميليون ها نفر و با در نظر گرفتن شرايط و واقعيات موجود، بار ديگر مواضع خود را به طور شفاف بيان كرده و از آن دفاع كنند تا مرزبندي آنان نسبت به سران فتنه، آشوبگران و اهانت كنندگان روشن شود.

اما مساله اي كه اين روزها اتفاق مي افتد و نشئاتي از آن در اين برنامه نيز ظهور يافته، اجراي پروژه «رقيق سازي» تقصير و نقش سران فتنه در ماجراهاي اخير است.

اكنون كه غبار فتنه فروكش كرده و دست فتنه گران و انديشه ناپاك آنان براي مردم و نظام رو شده است، برخي از شخصيت ها و گروه هاي سياسي تلاش مي كنند تا تقصير سران فتنه را كمرنگ تر كرده و نقش آنان را در برپايي فتنه اخير تا جاي ممكن، هرچه رقيق تر نشان دهند.

در اين باره گفتني هايي است:

1- حكم همفكران و به اصطلاح آنهايي كه جايگاه و وزن سياسي شان در اردوگاه اصلاح طلبان تعريف مي شود، معلوم است. آنها تلاش مي كنند تا با «تطهير» سران فتنه راه نجاتي براي دوستانشان كه سر نخ ماجراهاي پس از انتخابات به آنان ختم مي شود و اكنون ملت خواستار محاكمه و مجازات آنان شده اند، بيابند و در پوشش پروژه «رقيق سازي» جلوي مرگ سياسي جناح و تفكر خود را نيز بگيرند. اما ديگراني كه سابقه و تفكر سياسي آنان نشان مي دهد، سنخيتي با اين گروه ندارند، چرا در اين پروژه سهيم شده اند؟!

مي خواهيم به پاسخ اين سؤال خوش بينانه نگاه كنيم؛ شايد اين دوستان به زعم خود تلاش مي كنند تا براي برون رفت از فتنه اخير كه بخشي از فرصت هاي خدمتگزاري را سوزانده، باعث اخلال در چرخه فعاليت ها و پيشرفت كشور شده و دشمن را جري تر نموده با كاهش تقصير فتنه گران، تا حد ممكن دو طرف ماجرا را به هم نزديك كرده تا شعله دعوا فروكش كرده و ماجرا ختم به خير شود!

واقعاً اينكه آقايان موسوي، كروبي و خاتمي «سران فتنه» خوانده نشوند، بلكه لقب! «نخبگان به خطا رفته زياده خواه قدرت طلب» به آنان اعطا شود كه نيازي به محاكمه و كيفر نداشته و مجازات «انزواي» آنان در بين مردم برايشان كافي باشد!! و يا رفتار ساختارشكنانه آنان و ضديت آشكارشان با مباني انقلاب، نظام، امام و رهبري تنها يك «لغزش سياسي»! قلمداد شود و يا رقيق سازي هايي از اين دست، چاره درستي براي كار است؟

چرا بعضي ها اصرار دارند سفره خود را از بصيرت و دشمن شناسي مردم جدا كنند؟! جريانات اخير به گونه اي رقم خورد كه با وجود فضاي غبارآلود، خداوند نشانه ها را طوري شفاف و روشن قرار داد كه ديگر ذره اي ابهام باقي نمانده و هيچ عذر و بهانه اي از هيچ كس پذيرفته نيست.

ممكن است در اين ميان عده اي فريب خورده هنوز راه را كج بروند ولي اين دليل نمي شود كه مردم خداجو و عاشق اسلام و انقلاب حقايق آشكار را نفهميده باشند.

مردم در راهپيمايي 9 دي نشان دادند كه در «بصيرت» از بسياري نخبگان و خواص جامعه جلوترند. شناسايي دشمني كه تابلوي دشمني بالاي سرش گرفته بصيرت نمي خواهد. آنجايي كه دشمن دروني، حق و باطل را با هم مي آميزد و غبار فتنه برپا مي كند، بصيرت لازم است و مردم در اين ميدان برنده و سرافراز بيرون آمدند.

رهبر معظم انقلاب حماسه بزرگ 9 دي را نتيجه هوشياري مردم و درك و بصيرت بالاي آنان دانسته و فرمودند: اگر صدها بار براي نعمت هوشياري اين ملت، سجده شكر بجا آورده شود باز هم كم است.

2- فتنه اي كه به پا شد، دعواي بين دو جناح سياسي نبود تا بتوان آن را با ريش سفيدي و كدخدامنشي و يا شيوه هايي چون «لويي جرگه»!! حل و فصل كرد. تقليل تقصيرهاي فتنه گران و يا حتي سهيم كردن جناح مقابل در تقصيرهاي پيش آمده، دردي را دوا نخواهد كرد.

مردم در راهپيمايي 9 دي اتمام حجت كرده و خواسته خود را فرياد زدند. حال وظيفه مسئولان امر است تا وظايف خود را در قبال اغتشاشگران و سران فتنه به انجام رسانند.

مردم و نظام هر كدام وظيفه اي دارند. سعه صدر نظام و البته مماشات برخي مسئولان سبب شد تا مردم بعد از 7 ماه، خود سران فتنه را محكوم كرده و علناً خواستار محاكمه و مجازات آنان شوند.

مسئولان نظام - خصوصاً قوه قضاييه- نيز بايد به وظيفه خود عمل كرده و قانون و عدالت را درباره سران فتنه به اجرا گذارند. اگر اين اتفاق نيفتد و استخوان لاي زخم بماند و آتش زيرخاكستر، بايد در آينده به هر بهانه اي شاهد بروز ناآرامي و اغتشاش و توهين و ضديت با اسلام و انقلاب باشيم. مطمئناً در فرصت هاي بعدي گستاخي فتنه گران بيش از اين دوره خواهد بود. كما اينكه در طول اين 7 ماه نيز هرچه به عاشوراي 88 نزديك شدند وقاحت بيشتري به خرج دادند.

3- از سوي ديگر بيانيه ها و موضع گيري هاي سران فتنه كه همچنان در حمايت از آشوبگران، نظام را محكوم مي كنند و بر آن مي تازند، نشانگر آن است كه روياي بازگشت كساني كه روزي «يار امام» خوانده مي شدند، تعبير نخواهد شد. آنان به دست خود سابقه انقلابي شان را در بازار مكاره اي كه سالهاست دشمن براي شكست و براندازي حكومت اسلامي برپا كرده، به حراج گذاشتند و متأسفانه نمي توان گفت كه اين كار را هم از سر ناآگاهي انجام داده اند.

«ذخيره انقلاب» همين مردمي هستند كه براي حفظ نظام و دفاع از آرمانهاي انقلاب خميني(ره) و در تاييد رهبري انقلاب بارها در ميدان حاضر شده و دشمن را نااميد كرده اند، نه كساني كه با زير پا گذاشتن سوابق انقلابي خود، نقش مهره و پياده نظام دشمن را ايفا كردند.

ولي نعمتان نظام و كشور و دلسوزان واقعي انقلاب تنها راه خروج از فتنه و تمام شدن فتنه گريها را «عمل به مر قانون» و اجراي عدالت درباره سران فتنه و عوامل آنان مي دانند.

جمهوري اسلامي: تحليل سياسي هفته

«تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقاله امروز روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي خوانيد:

بسم الله الرحمن الرحيم
در روزهاي اخير سه عنصر آرامش پايدار بينش فعال و بصيرت نقاد به عنوان نيازهاي جامعه خودنمايي مي كنند زيرا همانگونه كه رهبر معظم انقلاب در ديدار با مردم قم اشاره كردند دشمن درصدد است با حوادث ماههاي اخير روند توسعه و حضور قدرتمندانه جمهوري اسلامي در عرصه هاي بين المللي را تخريب كند و لذا مسئولان بايد با مديريت مدبرانه اين هدف را ناكام بگذارند.

ايشان به مسئولان توصيه كردند در شرايط غبارآلود كنوني با احتياط و تدبير بيشتري عمل كنند تا دشمن در فتنه انگيزي ناكام بماند. حضرت آيت الله خامنه اي ضمن برشمردن ويژگيهايي همچون بصيرت موقعيت سنجي و دشمن شناسي آنرا لازمه حركتهاي سعادتمندانه و حق مدارانه خوانده و تشخيص راه را از چاه در شرايط غبارآلود منوط به آن دانستند.

ايشان به همه آحاد مردم بويژه جوانان توصيه فرمودند مراقب باشند كه با حركتهاي خودسرانه و بي رويه به عاملي براي خروج از مسير قانون و وسيله اي براي فتنه انگيزي دشمنان تبديل نشوند.

براين اساس هيچكس نبايد ذره اي ترديد به خود راه دهد كه عمل به اين توصيه هاي مدبرانه راه را براي رسيدن به آرامش وحدت و تفاهم و عبور از شرايط حساس كنوني فراهم خواهد كرد.

امروز هرگونه حركت خودسرانه افراط گرايي ناديده گرفتن بخش هايي از بدنه جامعه كه ممكن است اختلاف سليقه هايي با دولت و دستگاه اجرايي داشته باشند حركتي برخلاف خط رهبري است.

قطعا هنر در اين نيست كه عده اي با رفتارهاي خود منتقدين به برخي عملكردهاي نظام اجرايي را به صف مخالفين نظام و دشمنان انقلاب ملحق كنند و در جهت صف آرايي ميان مردم و پيچيده كردن اوضاع تلاش نمايند.

امروز خدمت به نظام در گرو عمل به توصيه هاي راهگشاي رهبري در زمينه تقويت وحدت و انسجام جامعه از طريق «جذب حداكثري و دفع حداقلي» و ميدان دادن به افراد دلسوز در ايجاد پيوند ميان نيروهاي انقلاب است و هرگونه حركت تند و افراطي كه فاقد پايگاه بصيرت آميز بوده و صرفا به پشتوانه هواهاي نفساني و گروهي عمل مي كنند ضربه به نظام و در راستاي اهداف دشمن خواهد بود.

هفته جاري سرانجام پس از 7 ماه تاخير در برنامه ريزي و تدوين برنامه پنجم توسعه كه مي بايست در خرداد ماه از سوي دولت براي بررسي و تصويب به مجلس ارائه مي شد روي ميز كار نمايندگان قرار گرفت ولي با توجه به فرصت كوتاهي كه تا پايان سال باقي مانده مجلس بايد وجهه همت خود را صرف بررسي و تصويب لايحه بودجه سال 89 كند كه آنهم تاكنون تقديم مجلس نشده و دولت وعده كرده ماه آينده و با تاخير دو ماهه ارائه نمايد.

قطعا هرگونه تاخير و تعلل در برنامه ريزيهاي كلان و عدم هماهنگي با مجلس نتيجه اي جز ضايع كردن فرصت كارشناسي و محروم شدن از نظرات نمايندگان ملت در برطرف كردن نقايص احتمالي دربر ندارد و عملا فايده اي از اين فرصت سوزي براي دولت متصور نيست بنابراين دولت بايد با انجام به موقع تكاليف خود در ارائه لوايح و صرف وقت و دقت كارشناسانه از نظرات عموم صاحبنظران بويژه نمايندگان مردم بهره مند شود.

در هفته جاري ارائه گزارش كميته ويژه مجلس كه براي بررسي حوادث پس از انتخابات تشكيل شده بود بازتاب گسترده اي در افكار عمومي داشت.

اين گزارش كه پس از بازبيني هاي متعدد و جرح و تعديل هاي مختلف و صرف زمان طولاني قابليت انتشار يافت به گونه اي تنظيم شده كه ملاحظات لازم در آن رعايت گرديده ولي در عين حال حاوي تصريحاتي مبني بر نقض حقوق شهروندي از سوي برخي عناصر منتسب به دستگاههاي انتظامي و قضايي بوده كه بايد حامي حقوق مردم باشند.

در اين گزارش تصريح شده كه فرد يا افرادي اصرار داشتند عليرغم وجود ظرفيت براي پذيرش دستگير شدگان حوادث پس از انتخابات در زندان اوين متهمين را به بازداشتگاه كهريزك منتقل كرده و تحت شرايط غيرقانوني مورد بازجويي و شكنجه قرار دهند به گونه اي كه حتي پس از كشته شدن تعدادي از بازداشت شدگان با صحنه سازي و تنظيم گزارشهاي كذب مبني بر مرگ متهمين به علت بيماري مننژيت سعي در گمراه كردن افكار عمومي داشتند.

به همين دليل در گزارش كميته ويژه مجلس از قوه قضائيه خواسته شده هرچه سريعتر نسبت به برخورد با عوامل اصلي فجايع بازداشتگاه كهريزك اقدام كرده و نتايج آنرا به مردم اعلام كند. از اين رو مردم اكنون از قوه قضائيه انتظار دارند با بررسي اين گزارش و صدور حكم عادلانه نسبت به استيفاي حقوق خانواده هاي قربانيان و فروكش كردن التهاب و ناآرامي در جامعه همت گمارند.

هفته جاري در صحنه بين المللي نيز رويدادهاي مختلفي را شاهد بوديم. تشديد بحران يمن و افزايش مداخلات خارجي دور تازه حملات رژيم صهيونيستي به غزه و افزايش مخالفت با احداث ديوار فولادي در مرز غزه توسط رژيم مصر از جمله رخدادهاي مهم خبري يك هفته گذشته در صحنه خارجي بودند.

در يمن همزمان با ورود آمريكا و انگليس به عنوان بازيگران جديد به بحران اين كشور سعودي ها نيز بر شدت حملات خود عليه شيعيان «حوثي» افزوده اند و طي هفته جاري نيروي هوايي عربستان دهها مورد حمله هوايي به استان « صعده » پايگاه مبارزان «حوثي» صورت دادند.

رژيم عربستان كه پيشتر نيز از سياست دولت يمن در سركوب شيعيان حوثي حمايت مي كرد از دو ماه قبل به دعوت صنعا مستقيما وارد عمل شده و به قلع و قمع حوثي ها پرداخته است.

با اينحال اخبار رسيده از مناطق درگيري حكايت از آن دارد كه حتي ورود ارتش عربستان به بحران يمن در سركوب شيعيان طرفدار گروه «حوثي» نتوانسته است اعتراض آنها را خاموش كند و حوثي ها همچنان به مقاومت ادامه مي دهند. در اين زمينه برخي اخباري كه اخيرا منتشر شده از تصرف چند پادگان دولتي توسط حوثي ها خبر داده است.

گزارش هاي ديگر همچنين حاكي است اوضاع انساني در اين منطقه براثر حملات گسترده زميني و هوائي ارتش يمن و عربستان به شدت وخيم است و براساس گزارش منابع مستقل علاوه بر كشته شدن شمار زيادي از ساكنان حدود 200 هزار نفر نيز آواره شده اند.

سعودي ها بهانه مداخله خود در يمن را نفوذ طرفداران حوثي به خاك اين كشور قلمداد كرده اند ادعايي كه پذيرش آن براي ناظران مسائل منطقه دشوار است.

اين ناظران با رد اين ادعا براين عقيده هستند كه عربستان از قدرت يابي شيعيان در يمن نگران است و از آن بيم دارد كه هرگونه توفيق شيعيان در يمن بر مناطق مرزي اين كشور نيز كه داراي اكثريت شيعه هستند تاثير بگذارد.

اعلام ورود آمريكا و سپس انگليس به جنگ يمن كه خبر آن اخيرا توسط مقامات دولتي و محافل مطبوعاتي كشورهاي ذيربط انتشار يافت بيانگر آن است كه اولا غربي ها نيز از پيروزي احتمالي شيعيان در جنگ با نيروهاي دولتي وحشت دارند و دوم اينكه اوضاع به نفع نيروهاي دولتي يمن نمي باشد و در واقع آمريكا و انگليس به بهانه كمك به «مبارزه با تروريسم» و جنگ با القاعده وارد ماجراي يمن مي شوند ولي در اصل درصدد هستند در پوشش مبارزه با تروريسم و القاعده دولت يمن را از مخمصه اي كه در اثر سياست هاي تبعيض آميزش عليه شيعيان گرفتار شده است نجات دهند.

با اينحال آنچه كه مسلم است اينست كه ابعاد بحران يمن روز به روز گسترده تر و شرايط اين كشور به مرور به شرايطي نظير افغانستان و عراق نزديك مي شود.

اين هفته در سالگرد جنگ 22 روزه و يورش وحشيانه ارتش صهيونيستي به نوار غزه صهيونيستها حملات خود به غزه را تشديد كردند. بر اثر دور تازه حملات هوايي ارتش رژيم صهيونيستي به نوار غزه كه مشخصا از دو هفته قبل آغاز شده است شماري از فلسطيني ها شهيد و زخمي شده اند.

همزمان با حملات ارتش صهيونيستي به نوار غزه مقامات رژيم صهيونيستي از قصد اين رژيم براي لشكركشي جديد و گسترده تر از حمله قبلي عليه نوار غزه سخن گفته اند كه منابع فلسطيني و مقامات دولتي فلسطين در غزه اين تهديدها را جدي تلقي كرده اند.

واقعيت اين است كه تهاجم سال گذشته ارتش رژيم صهيونيستي به غزه كه به قرباني شدن بيش از 1200 فلسطيني و تبديل شهر غزه به ويرانه منجر شد با سكوت ننگين و برخورد منفعلانه جامعه جهاني همراه بود كه اين مسئله باعث شد تا صهيونيستها براي انجام حملات تازه ترغيب شوند.

صهيونيستها اكنون به اين نتيجه رسيده اند كه جهان در برابر يورش سال گذشته به غزه اقدامي عليه اين رژيم انجام نداد پس حتي اگر كشتار بسيار وسيع تري نيز عليه فلسطيني ها به خصوص عليه نوار غزه كه پايگاه جنبش حماس است انجام دهند اتفاق مهمي رخ نخواهد داد.

خشم صهيونيستها عليه غزه به اين خاطر است كه اين منطقه در اختيار دولت وابسته به جنبش حماس است و مردم اين منطقه در برابر سه سال و نيم محاصره همه جانبه اي كه توسط اين رژيم ايجاد شده مقاومت كرده و حاضر به تسليم نشده اند و اين بر حقارت صهيونيستها در انظار جهاني افزوده است.

قطعا اگر صهيونيستها به پيروزي خود در هر جنگ تازه اي عليه جنبش حماس اطمينان داشته باشند در انجام آن ترديد نخواهند كرد ولي واقعيت آن است كه صهيونيستها به پيروزي خود اطمينان ندارند و تحمل هر شكست جديدي به خصوص پس از شكست هاي خفت بار در جنگ 33 روزه عليه حزب الله لبنان و جنگ 22 روزه در غزه وضعيت بحراني و شكننده اين رژيم را بيش از پيش وخيم خواهد ساخت كه همين مسئله تصميم سردمداران رژيم صهيونيستي براي آغاز جنگ جديد در غزه را دشوار مي سازد.

اين هفته اعتراضات عليه سياست هاي خائنانه رژيم مصر در داخل و خارج اين كشور گسترش يافت و علاوه بر مخالفت گروههاي سياسي داخلي كشورهاي مختلف نيز شاهد ابراز مخالفت گروهها و شخصيت هاي سياسي و مذهبي عليه اقدام رژيم مصر در احداث ديوار فولادي در مرز غزه بودند.

رژيم مبارك كه ننگ هم پيماني با رژيم صهيونيستي را بر پيشاني خود دارد در توجيه ساخت ديوار فولادي در مرز غزه اين اقدام را در جهت تامين امنيت ملي خود عنوان كرد! اين درحالي است كه همگان مي دانند احداث اين ديوار در راستاي تكميل حلقه محاصره بر مردم غزه مي باشد و دستور آنرا رژيم صهيونيستي صادر كرده است.

تباني رژيم مصر و صهيونيستها عليه مردم غزه در جريان جنگ غزه در سال گذشته به اوج رسيد كه با وجود درخواست جهاني از رژيم مصر براي بازگشايي مرز غزه و رساندن نيازهاي حياتي به ساكنان جنگ زده غزه قاهره بي شرمانه از اين كار سرباز زد و از هرگونه مددرساني به مردم غزه كه زير آتش سنگين صهيونيستها به خاك و خون كشيده مي شدند جلوگيري نمود.

اكنون نيز قاهره به ياري رژيم صهيونيستي در توطئه ضدانساني براي نابودي فلسطيني هاي ساكن غزه از طريق ايجاد قحطي و گرسنگي شتافته است. صهيونيستها قصد نابودي و يا به تسليم كشاندن ساكنان نوار غزه را دارند و در اين مسير چشم به همراهي رژيم مبارك در رسيدن به هدف پليد خود دوخته اند متاسفانه رژيم مصر حاضر شده است با پذيرش ننگ بيشتر و همراهي با دشمنان فلسطين رژيم صهيونيستي را در رسيدن به هدفش همراهي كند.

بديهي است كه اين سياست خفت بار رژيم مصر مورد پذيرش مردم اين كشور نمي باشد و مردم مصر در انتظار روزي هستند كه با تغيير شرايط و اتحاد با ساير ملت هاي مسلمان زمينه هاي پيروزي مردم فلسطين را فراهم سازند.

دنياي اقتصاد: پيش‌بيني در دو علم

«پيش‌بيني در دو علم» عنوان سرمقاله امروز روزنامه دنياي اقتصاد به قلم پويا جبل عاملي است كه در آن مي خوانيد: شايد براي بسياري، از عجايب باشد که وقتي اروپا سردترين سال چند دهه اخير را سپري مي‌کند،رهبران کشورها در کپنهاگ نگران گرمايش زمين باشند و به دنبال چاره‌اي براي آن. پرسش اصلي‌اين عده از دانشمندان‌ اين است که وقتي شما قادر به پيش‌بيني آب و هوا در يک ماه آينده نيستيد چگونه سخن از گرمايش در چند دهه‌ آينده مي‌زنيد؟ وقتي به پاسخ دانشمندان هواشناسي رجوع کنيد، قرابت بسياري ميان کار ‌اينان و اقتصادداناني که با مدل‌هاي مختلف در کار پيش‌بيني‌ آينده اقتصاد هستند، مي‌يابيد.نکته اول، پيش‌بيني علمي ‌همراه با بيان احتمالات است.

اصولا هيچ گزاره علمي‌که به پيش‌بيني مي‌پردازد بدون ارجاع به ميزان اطميناني از وقوع حادثه نيست. بنابراين اگر شما امروز با خيال راحت به گزارش هواشناسي براي فردا گوش مي‌دهيد و گزارشگر سخن از درصد احتمال وقوع آن نمي‌گويد ‌اين به خاطر آن است که احتمال وقوع آن براي کارشناسان بسيار بالا است و البته شما عبارت «انتظار داريم» را مي‌شنويد اما فراموش نکنيم که اگر فردا آمد و پيش‌بيني درست از آب در نيامد نمي‌توان عالم و علم آن را زير سوال برد که همان چند درصد نااطميناني به وقوع پيوسته است.

در حقيقت نفس پيش‌بيني علمي‌آن است که به مخاطب معياري مي‌دهد و در عين حال بر غيريقيني بودن آن تاکيد دارد؛ حال مساله ‌اين است که داشتن ‌اين معيار خوب است يا نداشتن هيچ سنجشي؟ معياري که در بسياري از زمان‌ها به وقوع مي‌پيوندد و چه بسا زماني محقق نمي‌شود.

پيش‌بيني مدل‌هاي اقتصادي در بسياري از زمان‌ها و به خصوص براي‌ آينده نزديک محقق مي‌شود و البته زماني هم هست که اجماع آن‌ها به خطا پيش‌بيني مي‌کنند؛ همچنان که در رکود اخير شاهدش بوديم؛ اما بايد تاکيد کرد که‌اين به معناي نادرست بودن مدل پيش‌بيني کننده نيست که با آن احتمالي پيش‌بيني مي‌کند، هر چند مي‌توان پذيرفت که بايد در توسعه مدل‌هاي کنوني همتي دو چندان‌تر داشت.

بالاتر از‌اين موضوع بر خلاف علم هواشناسي که بيش از همه بر پيش‌بيني استوار است و دخل و تصرف آن‌چناني در پديده مورد مطالعه خود ندارد، علم اقتصاد بر تحولات اقتصادي تاثير دارد و‌ اي بسا عدم اعتماد به آن که ناشي از خطا در پيش‌بيني است، مي‌تواند جامعه را دچار خسران کند و تصميم گيري‌ها تهي از علم باشد. نکته ديگر آنکه عالمان هواشناسي بر ‌اين مساله پافشاري دارند که پيش‌بيني آب و هوا (weather) با مساله تغييرات جوي (climate change) متفاوت است.

در اولي به دنبال نوسانات دما هستيم که در دوره‌اي بسيار کوتاه مدت‌تر از دومي ‌رخ مي‌دهد و در عين حال در تغييرات جوي سخن از روند کلي دماي هوا مي‌شود که ‌اين روند به دليل افزايش کربن فزاينده است. در واقع شايد بتوان گفت امروز براي دانشمندان پيش‌بيني روند دماي کره زمين آسان تر از پيش‌بيني نوسانات، آن هم مثلا در مدت زماني بالاتر از يک ماه باشد. در اقتصاد نيز وضعيت مشابهي وجود دارد.

به عنوان مثال مي‌توان با اطمينان قريب به يقين از‌ آينده نامساعد اقتصادي خبر داد که دچار کمبود سرمايه، عدم وجود بنگاه‌هاي خصوصي، نبود حقوق مقتضي براي مالکيت، پايين بودن انگيزه نيروي کار، گسست با اقتصاد جهاني و‌... است؛ اما در عين حال ممکن است در يک ماه آمار نشان از رشد اقتصادي بالاتر يا تورم پايين‌تر دهد.

بي‌ترديد ‌اين آمار نمي‌تواند ناقض روندي باشد که اقتصاددانان در انتظار آن هستند؛ هر چند شايد بهانه‌اي باشد براي تصميم‌گيرندگان براي نشان دادن وضعيتي شايسته بنابراين علاوه بر تکيه بر احتمالات در پيش‌بيني‌ها، بايد بر اختلاف ميان نوسان و روند آتي نيز تاکيد داشت؛ آن چنان که زمستان سرد کنوني عزم دول جهان را براي کاهش گازهاي گلخانه‌اي کم نمي‌کند و در عين حال دولت‌ها به‌رغم عدم پيش‌بيني فراگير مدل‌هاي اقتصادي از رکود اخير هنوز از‌اين علم براي حل بحران‌هاي خود استفاده مي‌کنند. بر اقتصادهايي هم که روند آتي آنها نگران‌کننده است، لازم است تا دلخوش نوسان‌هاي روزمره نباشند.

آفتاب يزد: سپاس و بدرود ‌!

«سپاس و بدرود ‌!» عنوان سرمقاله امروز روزنامه آفتاب يزد است كه در آن مي خوانيد:
دقيقا 3414 روز پيش (19 شهريور 79) توفيق يافتم با درج سرمقاله، نخستين روز انتشار سراسري آفتاب يزد – پس از حدود 2 سال انتشار استاني– را به اطلاع دوستاني برسانم كه اين روزنامه را براي نخستين بار برپيشخوان روزنامه فروشي‌ها در سراسر كشور مشاهده مي‌كردند.

آن روز «مجلس اصلاحات» تازه آغاز به كار كرده بود و «دولت اول اصلاحات» نيز سال آخر فعاليت خود را سپري مي‌كرد. از همان روز تا امروز، تلاش كردم كه آنچه در اين ستون و ساير بخش‌هاي روزنامه نوشته مي‌شود به معناي واقعي، «اصلاح‌طلبانه» باشد و در راستاي دفاع از حقوق ملت.

بر همين اساس، گاه گلايه دوستان اصلاح‌طلب خود در مجلس و دولت اصلاحات را به تن خريدم در مقاطع متعدد، اتهام افكني و بي‌تحملي دوستان جناح مقابل را شاهد بودم اما آنچه اين قلم را در نوشتن، استوار مي‌ساخت احساس رضايت از انجام تكليف ديني و ملي بود.

همچنين ابراز سپاس‌هاي بزرگوارانه بسياري از هموطنان به صورت تلفني و يا در ملاقات‌هاي تصادفي در محافل عمومي، خستگي كار طاقت فرساي روزنامه‌نگاري را از ميان مي‌برد.

اينجانب در بارگاه خداوند بزرگ و در پيشگاه ملت عزيز ايران، ‌ شاكر هستم كه آنچه در 9 سال و 4 ماه و 5 روز گذشته نوشته‌ام تماما مستند بوده و شايد همين استنادات بود كه گاه بعضي از «سوژه‌سازان» را «كم تحمل» مي‌ساخت زيرا نمي‌توانستند با استنادات قانوني، راه را بر اين قلم ببندند.

عدم ذوق‌زدگي از تمجيد‌ها و سرخورده نشدن از كم تحملي‌ها، عنايت ديگر خداوند به نگارنده بود و همين مسئله نيز بر افراطيون – در جناح‌هاي مختلف – گران مي‌آمد.

اما هيچ‌گاه شرايط، مانند هفته‌هاي اخير نبوده است. اينجانب از مدتي قبل براي پيگيري برخي امور شخصي از جمله تحصيل، در خارج از كشور اقامت داشته‌ام و با استفاده از فن‌آوري‌هاي پيشرفته، ارتباط لحظه به لحظه با روزنامه را حفظ كرده‌ام و لذا قاعدتا بسياري از مخاطبان، از غيبت اين دوست خود بي‌اطلاع مانده‌اند.

در اين مدت، منش نگارنده و نحوه چرخيدن قلم او بر روي كاغذ، هيچ تغييري نسبت به 9 سال قبل از آن نداشت. در اين ماهها، معيار اصلي براي من، رضايت خالق و منافع بندگانش و در مرحله بعد، التزام به ضوابطي بود كه در زمان اقامت در ايران نيز به آنها پايبندي داشتم؛ اگر چه برخي از آنها را قابل تامل مي‌دانستم.

همين پايبندي و التزام و نظارت دقيق بر همه اجزاي روزنامه باعث شد در فضايي كه دهها روزنامه در كشور با مشكل مواجه شدند، آفتاب يزد بدون هر گونه رانت دولتي يا وابستگي به هر يك از احزاب و گروهها بصورت مستمر انتشار يافت. ‌ ‌

‌اقامت اينجانب در خارج از كشور اگر چه ممكن است از چشم مخاطبان مهربان آفتاب يزد مخفي مانده باشد اما قطعا تشكيلات رسمي كشور از آن بي‌اطلاع نبودند و يقين دارم در اين مدت، مندرجات روزنامه «به ويژه سرمقاله‌ها» را با حساسيت‌ بيشتر رصد مي‌كرده‌اند لذا اقدام اخير معاون جديدالورود وزارت ارشاد، بسيار سوال‌برانگيز است.

وي در يك گفتگوي يك طرفه تلويزيوني، اتهاماتي را متوجه اينجانب نمود كه يقين دارم هدف اصلي يا نتيجه آن، تحت فشار قرار دادن روزنامه مي‌باشد البته ظاهرا در دولت جديد، اين يك رويه‌ است كه عده‌اي، خود را در مقام مدعي‌العموم، قاضي و مجري حُكم قرار دهند و با استفاده يك طرفه از تريبون‌هايي كه امانت ملت مي‌باشد به اتهام افكني بپردازند.همچنين هرگاه رئيس دفتر رئيس جمهور «دُرافشاني» جديدي مي‌نمايد كه تمام نيروهاي متدين را به واكنش وا مي‌دارد، عده‌اي ماموريت مي‌يابند سوژه جديدي درست كنند تا اذهان را منحرف نمايند.

‌آقاي معاون، مدعي شده است كه «سردبير روزنامه در لندن اقامت دارد و لحظه به لحظه، آن چه رسانه‌هاي غرب، بي‌بي‌سي، صداي آمريكا و ديگر رسانه‌هاي صهيونيستي منعكس مي‌كنند، همان را در روزنامه خود بازتاب مي‌دهد... ما تحليل‌هاي بي‌بي‌سي را هر روز در اين روزنامه مي‌بينيم... » آقاي معاون، در اين بخش از اظهارات خود، مستقيما از آفتاب يزد نام نبرد، اما سوال و جواب‌هاي بعدي با مدير مسئول، براي همگان آشكار ساخت كه مقصود، كدام روزنامه است و سردبير مورد نظر چه كسي !؟ ‌ ‌

البته همانگونه كه برخي تشويق‌هاي قبلي دوستان و بي‌تحملي‌هاي رقبا، اينجانب را دچار ذوق‌زدگي يا سرخوردگي نكرد، به خاطر اتهام افكني‌ نامشروع معاون وزير ارشاد، نيز «يقه دراني» نخواهم كرد.

لابد مسئولان دستگاه‌هاي امنيتي و اطلاعاتي و اعضاي هيئت نظارت بر مطبوعات هم براي دفاع ازعملكرد خود، تدبيري خواهند انديشيد زيرا ادعاي غيرمنصفانه آ قاي معاون، به معناي غفلت و بي‌تفاوتي همه دستگاه‌هاي قضايي، امنيتي و اطلاعاتي كشور نسبت به انتشار چند ماهه يك روزنامه تحت‌تاثير محافل صهيونيستي است اما از آنجا كه اينجانب مايل نيستم دريچه‌اي از «اطلاع رساني مشروع و قانوني» در كشور مسدود و دهها جوان ايراني، شغل خود را از دست بدهند از امروز عليرغم ميل باطني، همكاري خود با آفتاب يزد را قطع و «بدرود» خود را با «سپاس بي‌كران» به كساني تقديم مي‌كنم كه تقريبا يك پنجم از عمر خود را به طور شبانه‌روز در خدمت آنها بوده‌ام.

همچنين از برخي نهادهاي رسمي كشور كه بر خلاف تعدادي از مديران كم تحمل دولتي، رويه انتقادي آفتاب يزد به ويژه ستون سرمقاله را تحمل‌كرده‌اند سپاسگزاري مي‌نمايم و آنها را به بررسي سوابق آقازاده بيست و چند ساله‌اي توصيه مي‌كنم كه با استفاده از رانت‌ پدر، هم اكنون مديريت يكي از شركت‌هاي بزرگ ايراني در آلمان را به عهده دارد و لابد به بركت همين مديريت، شرايط اقامت دائم خود و خانواده در آن «كشور صهيونيست پرور» و... را آماده مي‌سازد!

همچنين نهادهاي ديگر كشور را دعوت مي‌كنم دفاع جانانه آفتاب يزد در 9 سال گذشته از مرزهاي جغرافيايي و عقيدتي كشور را با پيشنهاد مشكوك يكي از پرمدعاترين افراد براي تغيير نام خليج فارس مقايسه نمايند، شايد ريشه بعضي از دشمني‌ها آشكار گردد. مراجعه به شجره‌نامه افراد نيز در كشف ريشه‌ برخي اتهام‌افكني‌هاي خصمانه، مفيد خواهد بود. ‌*‌

اگر عمري بود و تريبوني، در اين موارد بيشتر سخن خواهم گفت. تا آن روز، بدرود!‌

‌ ‌*‌مايل نبودم به دفاع شخصي از خويش بپردازم اما به حكم آيه شريفه قرآن «لايُحِب اللّه الجَهرَ بالسّوءِ مِنَ القول الاّمَن ظُلِم» باستحضار مي‌رسانم اينجانب سيد مجتبي واحدي هستم و افتخار دارم كه سي و سومين «جدِّ بزرگوار» اينجانب امام زين‌العابدين (ع) بودند و نسب حقير از آن طريق به حضرت اباعبدالله الحسين (ع) مي‌رسد. ديگران هم اگر مايلند شجره‌نامه خود را ارائه دهند!

ابتكار: گمشده شهر سياست

«گمشده شهر سياست» عنوان نگاه ويژه امروز روزنامه ابتكار است كه در آن مي خوانيد:
شهر سياست اين روزها دچار ناآرامي هايي است. وآنچه که درآن ديده مي شود غفلت از ارکان اساسي است که تا قبل از اين بيشتر شاهد تامل و تقيد نخبگان جامعه نسبت به آن ها بوده ايم. اين غفلت باعث به وجود آمدن فضايي مسموم و ناسالم در عرصه سياسي کشور شده و موجبات بي ميلي و زدگي و همنچنين بي اعتمادي بسياري را نسبت به عالم سياست به وجود آورده است.

اين روزها در عالم سياست آنچه به وفور ديده مي شود تخريب شخصيت ها، تهمت ها، تن دادن به شايعه ها، شکستن حرمت ها، نگاه هاي نادرست و صفر و صد بين، تک سبب بيني و....... است. برخي از مواقع اين گونه رفتارها توسط افرادي صورت مي گيرد که از آنان چنين توقعي نمي رود و آدم انگشت به دهان مي ماند. افراط در اين رفتارها، تا جايي است که انسان شک مي کند اين افراد به خاطر خدمت به مردم تن به اين اعمال دادند يا به خاطر قدرت.

سخني نگوييد که از ارزش شما بکاهد: داشتن آگاهي، ديد جامع نسبت به مسائل، رعايت تقواي الهي و نيت خدمت به مردم; راه دست يابي به گمشده هايي است که امروز فقدان آنان بيش از هر زمان ديگري در عالم سياست احساس مي شود.

مردم و به خصوص مسئوليني که به طريقي در عرصه سياست دستي دارند چه در عرصه هاي اجتماعي و سازمان هاي سياسي و همينطور رسانه ها بايد خود را ملزم به رعايت اصولي بدانند که امروزه فقدان آنان ضربه هاي بسياري را به بدنه سياسي و اجتماعي وارد ساخته، مهمترين اين اصول عبارتند از:

تقواي زبان: در ضرورت کنترل زبان و آسيب هايي که در صورت عدم کنترل آن به انسان وارد مي شود سخن بسيار گفته شده و بزرگان بسيار بر تامل و انديشه قبل از سخن گفتن تاکيد کرده اند. در حديثي معروف از امام حسين عليه السلام آمده است که «سخني نگوييد که از ارزش شما بکاهد»اما متاسفانه اين روزها عالم سياست عرصه گفتني هاي بدون تامل شده است.

چيزي که امروزه در اين عرصه زياد مي بينيم: تهمت ها در غياب اشخاص و بدون ارائه مستدلات و مدارک، شايعات و پخش اخبار غير موثق و با منبع نامعلوم، رعايت نکردن حرمت اشخاص و بي محابا صحبت کردن بدون در نظر گرفتن شان افراد و همينطور عدم در نظر گرفتن مصلحت ها است. يکي از مواردي که رهبر در اين باره بدان متذکر شدند، عدم استفاده از سخنان تحريک آميزتوسط مسئولين بوده است.

متاسفانه مي بينيم که برخلاف توصيه هايي که از امام حسين عليه السلام به ما رسيده است، افراد نه تنها حرمت ديگران را حفظ نکرده بلکه جملاتي را بکار مي برند که خود ارزش خود را زير پا نهاده و لگد مال مي کنند. حفظ خشيت الهي و مسئول دانستن خود در برابر گفتار سبب دقت بيشتر درنوع و چگونگي بيان در افراد خواهد شود.

تقواي قلم: اين مورد هم مانند تقواي زبان مشکلاتي جبران ناپذير به وجود آورده است. البته در اين جا ابزار اصالتي ندارد که بخواهد تقوا پيشه کند بلکه منظور صاحب قلم است که مي خواهد نظر و افکار خود را در رابطه با شخصي به رشته تحرير درآورد.

در اثر بي تقوايي و عدم رعايت حدود و حريم ها در اين باره از جمله هتاکي ها، و نسبت دادن اتهامات به ديگران، اشاعه اخبار غلط و همينطور نگارش تحليل هاي ناصواب و منفعت طلبانه، بزرگترين مشکل ايجاد شده بدين وسيله ضربه به پيکره اعتماد افکار عمومي نسبت به رسانه ها و گسيل مردم به سمت رسانه هاي بيگانه بوده است که رفع آن نيز مستلزم تلاشي شبانه روزي و اصلاح روند فعلي خواهد بود.

رعايت تقوا پيرامون دو نکته بيان شده بدين معني مي باشد افراد با حفظ حرمت افراد که در دين اسلام بر اين مهم تاکيد شده است و عدم دروغ بستن به ديگري ، همينطور خشيت از پروردگار، رعايت انصاف و کنترل احساسات و تکيه بر منطق در گفتار و نوشتار خود دقت داشته باشند و قلم و زبان خود را مراقبت کنند.

اگر من بخواهم يک توصيه به شما بکنم، آن توصيه اين خواهد بود که بصيرت خودتان را زياد کنيد; بلاهايي که بر ملت ها وارد مي شود، در بسياري از موارد بر اثر بي بصيرتي است.

جهت گيري هاي نخبگان: نخبگان به دليل بارعلمي و تجربه اي که بر دوش دارند داراي محوريت در جامعه هستند. بر روي هر سخن و عملکرد آنان صدها چشم نظارت دارد. در برخي از مواقع جهت گيري ها و سخنان نادرست آنان موجب گمراهي و سردرگمي عده زيادي خواهد شد و هزينه هايي را به بار خواهد آورد در مقابل جهت گيري ها و عملکرد صحيح از جانب آنان مي تواند از ضررهاي بسياري جلوگيري کند و در هدايت و رهبري افکار عمومي نقش مهمي را ايفا کند.

اين موارد دقت بيشتر بر روي اعمال و افکار، جهت گيري ها، سخنان و... را از سوي نخبگان جامعه مي طلبد.مقام معظم رهبري در ديدار با کارگزاران نظام بر اهميت اين امر تاکيد کرده و اينگونه فرموده اند که:«نخبگان بدانند هر حرفي، هر اقدامي، هر تحليلي که به آنها کمک بکند، اين حرکت در مسير خلاف ملت است. همه ما خيلي بايد مراقب باشيم; خيلي بايد مراقب باشيم: مراقب حرف زدن، مراقب موضع گيري کردن، مراقب گفتن ها، مراقب نگفتن ها. يک چيزهائي را بايد گفت; اگر نگفتيم، به آن وظيفه عمل نکرده ايم. يک چيزهائي را بايد بر زبان نياورد، بايد نگفت; اگر گفتيم، برخلاف وظيفه عمل کرده ايم. نخبگان سر جلسه ي امتحانند; امتحان عظيمي است. در اين امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط اين نيست که ما يک سال عقب بيفتيم; سقوط است».

سکوت نخبگان درايام قبل و بعد از انتخابات و در برخي از مواقع موضع گيري ها و عملکردهاي نابجاي آنان لطمات زيادي را بر کشور تحميل کرد و زمينه اي را براي مانور بهتر دشمنان ايجاد و شيريني حماسه حضور 85 درصدي مردم را دچار تلخي هايي کرد. تا آنجا که رهبر معظم انقلاب به مردود شدن برخي از نخبگان اشاره کردند.

قانون گرايي:التزام به قانون و متعهد دانستن خود نسبت به رعايت آن سبب ايجاد امنيت و آرامش در جامعه، طي شدن روال انجام امور از مجاري خود، جلوگيري از حرکات احساسي و ايجاد فضا براي سواستفاده دشمنان و همينطور ايجاد ثبات مي شود. عده اي از افراد بر خلاف توصيه هاي رهبري و ساير بزرگان نظام و ايجاد بستر براي رسيدگي به امور خود از اين راه از قانون سرپيچي کرده و خواسته و يا ناخواسته سبب بروز مسايل و مشکلاتي ديگر شدند.

عدم تبعيت از قانون از جمله مواردي است که از سوي گروه هاي متخلف صورت گرفته و بر خلاف تصور برخي مختص به جرياني خاص نيست. اين مورد موجب بروز تخلفاتي در بين نيروهاي امنيتي در بازداشتگاه کهريزک شد که رهبري دستور به توقيف اين بازداشتگاه و رسيدگي به تخلفات صورت گرفته دادند.قانون گرايي از اصول مردم سالاري ديني مي باشد که در کلام امام نيز بر آن تاکيد شده است. نگاه امام خميني(ره) به قانون و قانونگرايي و التزام عملي به قانون از مهمترين وجوه انديشه سياسي ايشان است.

در منظر امام خميني(ره) معيار همه چيز قانون است و حرف آخر را در همه امور قانون مي زند و جز با تحقق قانون سعادت فرد و جامعه تامين نمي شود و اسلام دين قانون است و حکومت در اسلام حکومت قانون. از اين رو قانون در انديشه سياسي امام خميني(ره) والاترين جايگاه را دارد.نخبگان سر جلسه ي امتحانند ; امتحان عظيمي است. در اين امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط اين نيست که ما يک سال عقب بيفتيم; سقوط است.

توجه به منتقدان: از ديگر گمشده هايي که باز فقدان آن در اين روزها مخصوصا در بين رسانه ها احساس مي شود عدم توجه به منتقدان است.

نقد و توجه به آن سبب رشد، پوپايي و رفع اشکالات و کاستي ها مي شود. گاهي در نگاه منتقدان نکاتي ديده مي شود که فرد مسئول چون در درون يک مسئله قرار دارد متوجه آن نکات نمي شود، اما انتقاد فرصتي مناسب براي بهره بري براي فهم اين کاستي هاست.اما رسانه ها گاهي به جاي اينکه خود در مقام منتقدي مشفق در آيند و به روند بهبود امور در جوامع کمک کنند. منتقدان ديگر را نيز به چشم دشمن پنداشته و بدترين نوشتارها را نثارشان مي کنند.

مقام معظم رهبري درباره توجه به منتقدان در مراسم تنفيذ رياست جمهوري دکتر محمود احمدي نژاد خطاب به دولت دهم در کنار توجه به طرفداران و دشمنان دولت توجه به منتقدان را نيز متذکر شدند و اينگونه فرمودند که:« يک دسته ي ديگر هم هستند که اينها جزو نظامند، با رئيس جمهور، با نظام هيچ دشمني اي ندارند; ممکن است منتقد باشند. اين منتقدان را بايستي به حساب آورد; نظرات آنها را بايد شنيد; آنچه که قابل فهم است، قابل قبول است، آن را پذيرفت. و من اميدوارم که همين جور عمل بشود و ان شا»الله خواهد شد».

گاهي شبهات و ابهامات مطرح شده، مسايلي کوچک و قابل رفع و گاهي هم سوتفاهمي بيش نيستند که عدم توجه به نقد منتقدان و عدم رفع شبهات و ابهامات خود سببب بروز مشکلات و مسائل عديده اي مي شود که در صورت توجه به آنها چنين مسائلي رخ نخواهد داد.

موضع صريح در برابر دشمنان:گاهي دشمنان درباره برخي از افراد و خطاب به آنها سخناني مي گويند که با هدفي خاص و خارج از شان آنان مي باشد که اين سخنان نيز هيچ سنخيتي با ابن افراد ندارند که بهترين عکس العمل در برابر اين موضع گيري ها و گفته ها اعلام موضع صريح و اعلام برائت از آنان توسط فرد مورد خطاب واقع شده است. اما متاسفانه در اين ايام با سکوت برخي از نخبگان روبه رو شديم که در برابر موضع گيري هاي دشمنان هيچ نگفته و سکوت کردند که اين خود سبب برخي ابهامات، اتهامات و به دور شان آن افراد بود و شايسته است افراد در برابر اين مسائل با موضع گيري سريع و روشن خود از برخي گفته ها تبري جسته و نگذارند دشمنان انقلاب از سکوت آنان بهره ببرند.

اين امر هم با دقت بيشتر در موضع گيري ها، عملکرد افراد تصحيح خواهد شد و همانطور که در کلام معصومين هم آمده که مي فرمايند:«خودتان را در موضع تهمت قرار ندهيد» بايد افراد سعي کنند به اين گفتار اهتمام ورزيده و با دقت بيشتر خود را از مواضع تهمت که به دليل سکوتشان ايجاد شده خارج نمايند.در منظر امام خميني(ره) معيار همه چيز قانون است و حرف آخر را در همه امور قانون مي زند و جز با تحقق قانون سعادت فرد و جامعه تامين نمي شود و اسلام دين قانون است.

بصيرت: بصيرت از گمشده هايي است که شايد فقدان آن بيشترين آسيب را به بدنه کشور وارد ساخت. و ناديده انگاشتن آن سبب پديد آمدن بسياري از مواردي شد که در اين مقاله مورد اشاره قرار گرفته اند. مقام معظم رهبري در بسياري از سخنان خود در داشتن بصيرت در امور توصيه کرده اند.

داشتن بصيرت در نخبگان از امور مهم مورد تاکيد قرار گرفته توسط مقام معظم رهبري مي باشد. ايشان تاکيد دارند که اين افراد علاوه بر ايجاد بصيرت در خود، بايد ديگران را نيز به بصيرت سوق دهند.

رهبر معظم انقلاب بصيرت را اصلي ترين نياز امروز جامعه خوانده، اينطور بيان فرموده اند که:«اگر من بخواهم يک توصيه به شما بکنم، آن توصيه اين خواهد بود که بصيرت خودتان را زياد کنيد; بلاهايي که بر ملت ها وارد مي شود، در بسياري از موارد بر اثر بي بصيرتي است».

در واقع داشتن بصيرت سبب مي شود که افراد با دقت بيشتري در سخنان و عملکرد خود رفتار کنند و از ريختن آب به آسياب دشمن برحذر باشند و در نگاه به مسايل جاري در جامعه با بينش و قدرت تحليل درست پيش بروند. از افتادن در گرداب اشتباهات، دام هاي دشمنان و سطحي بيني بدور باشند.

دست يابي دوباره به اين گمشده ها باعث مي شود وحدت جامعه که اساسي ترين نياز جامعه براي پيش برد انقلاب، نيل به سوي پيشرفت و حفظ کشور در مقابل تهديدات دشمنان و همانطور که امام راحل فرمودند دستاورد مردم و رمز پيروزي و حفظ انقلاب اسلامي ايران است، بيش از پيش حفظ شود و منسجم تر گردد. و دشمن روياي دستيابي به وجبي از خاک اين مرز و بوم و سلطه بر آن را با خود به گور ببرد.

ارسال به دوستان
وبگردی