عصر ایران

برچسب جستجو
سحر در مورد نگراني پدرش و اتفاقات شب‌هاي اخير مي‌گويد: «چند روز پيش يك ماشين من و پدرم و سوار كرد... راننده جوان از پدرم خواست تا يك سيگار بخرد و وقتي پدرم از ماشين پياده شد با سرعت حركت كرد، من و به خونه يكي از دوستانش برد و به من تجاوز كرد... حتي يك تومان هم كف دستم نگذاشت...!»
کد خبر: ۱۴۴۹۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۸/۲۲

آخرین اخبار
پربازدید ها