مرد گفت: «قيافهاش را نديدم. ولي ميدانم كه خيلي جدي است.» با خنده، نگاهي به حاج احمد انداختم. هنوز بيتفاوت بود. به سرعت رو به مرد كرد گفتم: «آن مردي كه كنارت نشسته، احمد متوسليان»
کد خبر: ۱۲۳۷۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۴/۱۲
کد خبر: ۱۲۳۳۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۴/۰۹