حميدرضا عسگري در روزنامه آفرینش نوشت: درحالي که يافتن محيطي امن براي زندگي، داشتن كسب و كار مناسب، شرايط رفاهي بهتر، ادامه تحصيل و كسب مهارتهاي تخصصي و ... از جمله اهداف كلان مهاجرت درجهان بشمارميرود، اما کارشناسان اجتماعي ازعامل اقتصادي بعنوان مهمترين علت مهاجرت ياد ميکنند.
در كشور ما نيز اين پديده از بيكاري و نبود فرصتهاي شغلي با درآمدهاي مكفي نشأت گرفته و افراد براي رهايي از فشار بيكاري و جبران مخارج زندگي خود و خانوادههاشان، كار كردن دركشورهاي ديگر را انتخاب مي كنند. اما اين امر ازمسيرقانوني بسيارزمانبر و هزينه سنگيني به دنبال دارد. لذا افراد براي رسيدن به مرزهاي كشورهاي مقصد به طور غيرقانوني و از طريق قاچاقچيان انسان اقدام مي كنند و خطرات اين كار را به جان ميخرند.
متاسفانه درچند سال اخير به سبب روي كارآمدن موج عظيمي ازجواناني كه به سن كار رسيدهاند، اشتغال در كشورمان با بحران مواجه شده و عدم برنامه ريزي مناسب اقتصادي براي ايجاد فرصت هاي شغلي، شاهد مهاجرت غيرقانوني خيل عظيمي از نيروهاي جوان كار به كشورهاي ديگر هستيم.
اما اين راه خطرات فراواني را براين جوانان تحميل كرده و حتي موجب قرباني شدن آنها پيش از رسيدن به كشور مقصد، گرديده است. طي سالهاي گذشته شاهد غرق شدن چندين كشتي حامل مهاجران غيرقانوني در آبهاي آزاد بوده ايم كه بسياري ازآنها را ايرانياني تشكيل داده اند كه به اميد يافتن كار، قرباني نبود امكانات اشتغال دركشورشان شده اند و برخي از قربانيان اجسادشان هم پيدا نشده است!
هرچند كه اقدام غيرقانوني اين افراد براي خروج از كشور به هيچ وجه مورد تاييد نميباشد، اما آيا نبايد مديريت اقتصادي كشورمان را در قرباني شدن اين جوانان مقصردانست؟ چرا ما نبايد با اين همه پتانسيل اقتصادي و اشتغال زايي طوري پيش برويم كه براي جوانان جوياي شغل اين مملكت كاري وجود نداشته باشد، و آنها براي رهايي از معضل بيكاري جان خود را به خطر بياندازند و درصورت شانس و اقبال به سخيف ترين كارها دركشورهاي خارجي تن دهند تا بتوانند درآمدي كسب كنند و از اين طريق امورات خود و خانوادهشان را تامين نمايند.
آيا كشورما ظرفيت توليد و سرمايه گذاري توليدي ندارد؟! يا اينكه بهايي به اين بخش داده نمي شود و مدام با ايجاد موانع مختلف براي آنها مشكل آفريني ميكنند و حاصل اين ميشود كه امروز خيل كثيري از واحدهاي توليدي باركود و تعطيلي مواجه شده و اكثر توليدكنندگان سرمايه خود را در امورات ديگري قرارداده و يا از كشور خارج مي كنند.
هيچ خانوادهاي حاضر نميشود تا جوان خود را به كارزاري بفرستد كه هيچ تضميني براي بازگشت آن وجود ندارد. اما شرايط براي اين جوانان و خانوادههاشان به حدي مشكل شده است كه حاضرند اين ريسك را بكنند و خود را به دست قاچاقچيان انسان بسپارند، بي آنكه ضمانتي وجود داشته باشد كه اين افراد در وسط دريا توسط قاچاقچيان به دريا ريخته نشوند و يا اسير طوفان، نيروهاي امنيتي و زندانهاي خارجي نگردند. نگرانيها از اين بابت است كه متاسفانه درميان اين مهاجران بسياري افراد ديده شدهاند كه تشكيل خانواده داده و صاحب فرزند هستند!با قرباني شدن اين افراد چه وضعيتي براي خانوادهشان متصورخواهد بود؟
اين قلم ياراي اين را ندارد كه زبان به نصيحت بگشايد و جواناني را كه با هزار اميد و آرزو به فردايي بهتر مي انديشند را توبيخ كند، هرچند كه اقدامشان را غيرقابل قبول ميدانيم.
اما نقد سخنمان با مسولان و سياستگذاران كشور است كه وظيفه تامين نيازهاي اين جوانان برعهده آنهاست. تاكنون درمورد مسائل اقتصادي و ضعفهاي توليدي كشور بسيارنوشتهايم، اما اين بار ضرورت تاكيد بر رونق كسب و كار به اين سبب است كه جان بسياري از جوانان اين مرز و بوم به علت نبود كارو ركود كارخانجات توليدي به خطر افتاده است. بازهم چارهاي نيست تا از دولت بخواهيم مسئله اشتغال جوانان را اهم دغدغههاي كاري خود قرار دهد.