صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۰۶۶۴۱۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۰ - ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ - 09 June 2025
باب دوم حکایت سی و دوم

با سعدی در گلستان : ای گرفتارِ پای بندِ عیال / دیگر آسودگی مبند خیال (+صدا)

یکی از پادشاهان عابدی را پرسید که عِیالان داشت: اوقاتِ عزیز چگونه می‌گذرد؟ گفت: همه شب در مناجات و سحر در دعایِ حاجات و همه روز در بند اِخراجات.

این حکایت را با خوانش مهرداد خدیر این‌جا بشنوید

عصر ایران ــ یکی از پادشاهان عابدی را پرسید که عِیالان داشت: اوقاتِ عزیز چگونه می‌گذرد؟ گفت: همه شب در مناجات و سحر در دعایِ حاجات و همه روز در بند اِخراجات.

ملِک را مضمونِ اشارتِ عابد معلوم گشت. فرمود تا وجهِ کَفافِ وی معیّن دارند و بارِ عِیال از دلِ او برخیزد.

ای گرفتارِ پای بندِ عیال
دیگر آسودگی مبند خیال

غمِ فرزند و نان و جامه و قوت
بازت آرد ز سیر در مَلَکوت

همه روز اتّفاق می‌سازم
که به شب با خدای پردازم

شب چو عَقدِ نماز می‌بندم
چه خورد بامداد فرزندم؟

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۳:۰۷ - ۱۴۰۴/۰۳/۱۹
دروانفسای خبرهای غم انگیز ....باسعدی درگلستان غنیمت است .ممنون
تعداد کاراکترهای مجاز:1200