هزار شکر که دیدم به کام خویشت باز
ز روی صدق و صفا گشته با دلم دمساز
روندگان طریقت ره بلا سپرند
رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز
غم حبیب نهان به ز گفت و گوی رقیب
که نیست سینه ارباب کینه محرم راز
اگر چه حسن تو از عشق غیر مستغنیست
من آن نیم که از این عشقبازی آیم باز
چه گویمت که ز سوز درون چه میبینم
ز اشک پرس حکایت که من نیم غماز
چه فتنه بود که مشاطه قضا انگیخت
که کرد نرگس مستش سیه به سرمه ناز
بدین سپاس که مجلس منور است به دوست
گرت چو شمع جفایی رسد بسوز و بساز
غرض کرشمه حسن است ور نه حاجت نیست
جمال دولت محمود را به زلف ایاز
غزل سرایی ناهید صرفهای نبرد
در آن مقام که حافظ برآورد آواز
همواره به یاد خداوند باشید و به درگاهش شکرگزاری کنید. زندگی پستی بلندی های فراوانی دارد و سختی ها و مشکلات شما را خسته کرده است. با غم و غصه خوردن به جایی نمی رسید، با اراده قوی برخیزید و با همه مشکلات مبارزه کنید تا به مراد دل برسید.
به زودی بخت و اقبال به شما روی خواهد آورد اما باید با فکر و دقت کافی اقدام کنید و تردید و دودلی را از خود دور کنید. دست از لجبازی بردارید و دیگران را با حرف های خود آزار ندهید.