پانصد و هفتاد از میلاد رفت
از ربیع الاولش شد ده و هفت
در عرب این سال عم الفیل بود
نقشه آن ابرهه بر نیل بود
نور دیدی آمنه در آسمان
گشت شرق و غرب روشن ناگهان
قصرها در شام و در بصری بدید
شاد گردیدش بدان بخت جدید
در شب میلاد بت ها سرنگون
تخت چندین پادشه شد واژگون
بحر ساوه خشک گردید و بتافت
بیت کسری چهارده جایش شکافت
پارسی را بود یک آتشکده
آتشی روشن بدان از ده سده
نام احمد چون بشد اندر برش
خاک خاموشی نشستی بر سرش
آمنه آورد فرزندی یتیم
شد ملک اندر فلک او را ندیم
جد او عبدالمطلب چون شنید
ذبح قربانی نمودش آن سعید
شکر کرد و حمد محمود نعیم
شد بر او الهام از رب علیم
چون ستوده هست این طفل یتیم
نام احمد را محمد می بریم
مثنوی محمدیزندگی پیامبر اسلام (ص) از ولادت تا رحلت آن بزرگوار به گونه منظومسروده ای از: محسن سید اسماعیلی