وزیر اطلاعات دولت هاشمی گفت: غرب روی سقوط دولت برنامه ریزی کرده بود.
به گزارش فارس حجتالاسلام علی فلاحیان عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به شاخصهای فتنه اظهار داشت: پس از 22 بهمن محور وحدت، هدایت مردم و دولت برای پیشرفت ایران بوده است.
فرازهاب مهم سخنان فلاحیان عبارت است از:
* سیاستهای فعلی باید توسعه همبستگی، ایجاد همدلی و به تعبیر مقام معظم رهبری بصیرت و تجزیه و تحلیل مسائل باشد تا مردم بدانند دوست و دشمن آنها چه کسانی هستند از این رو مردم به جای اینکه به خود بپردازند به دشمنان خواهند پرداخت.
* در سخنانی که در مجلس خبرگان داشتم سه محور برای وحدت در خصوص مسایل بعد انتخابات بیان کردم. محور اول را تقویت رهبری عنوان کردم چراکه یکی از شاخصهای فتنه اخیر این بود که دشمن روی مسئله رهبری نظام سرمایه گذاری کرده بود در صورتیکه معتقدان به قانون اساسی باید بدانند که یکی از مهمترین اصول آن ولایت فقیه است.
* همه روی این مسئله اجماع دارند که در زمان اختلاف سخن رهبری باید ملاک باشد، به دلیل اینکه او فصل الخطاب است و اگر رهبری نباشد جامعه دچار تفرقه خواهد شد و لذا یکی از شاخصها برای وحدت همین مسئله است. دشمن میگوید ولایت فقیه را بزنید تا وحدت در جامعه به وجود نیاید چراکه اگر تفرقه باشد آنها میتوانند در کشور نفوذ کنند.
* دومین عامل ایجاد وحدت هماهنگی برای رسیدن به اهداف است.هرجامعه و ملتی آرمانهایی دارد که اگر همه با هم و هماهنگ کار کنند آن جامعه به آرامش خواهد رسید لذا از همین رو است که دشمن برای اینکه ما به آرمانهای خود نرسیم روی وحدت سرمایهگذاری میکند.
* جمهوری اسلامی ایران آرمانهایی در ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی، امنیتی و اقتصادی برای قدرتمند شدن داشته است و همان طور که در قانون اساسی هم آمده است ایران باید کشورهای اسلامی را با هم متحد کرده و امالقری اسلام باشد، به این معنا که ایران باید بتواند محور ثبات، همبستگی و قدرت باشد و بنا بر تعبیر امام(ره) اتحاد جماهیر کشورهای اسلامی باید تشکیل شود.
* امام(ره) از سال 43 فرمودند که کشورهای اسلامی باید با هم متحد شوند که کشور کوچکی مثل رژیم صهیونیستی بر آنها حکومت نکند؛ امروز هم در قانون اساسی یکی از وظایف ایجاد برادری و همبستگی بین ملل اسلامی است.
* اگر ما در درون کشورمان دچار این مشکل یعنی اختلاف باشیم، قدرت ایجاد همبستگی را نخواهیم داشت و حوزه نفوذ ما زیر سئوال میرود. البته ایران اکنون از نظر امنیتی دارای حاشیه امنی است در حالی که قبلا ما این موقعیت را نداشتیم ولی در حال حاضر نفوذ ما در لبنان، سوریه، عراق، افغانستان و کشورهای اسلامی یک حاشیه امنیتی برای ما ایجاد کرده است.
* برخورد با ایران فقط برخورد با ایران نیست چرا که ما دوستان زیادی در دنیا داریم. آنها نمیتوانند محاسبه کنند که عکس العمل این برخورد چه خواهد بود البته ما هم نباید حاشیه امنیتی بوجود آمده راا تضعیف کنیم.
* دشمنان منتظر بودند ببینند که آیا جمهوری اسلامی بعد از بحران پس از انتخابات میتواند از آن عبور کند یا نه، البته خیلی از دوستان ما خوشبین بوده و میگفتند که جمهوری اسلامی آنقدر توان دارد که از این بحرانها عبور کند و امروز همه شاهد هستند که ما از بحران عبور کردیم و این یک موفقیت است.
* 22 بهمن نشانه همبستگی و ساخت ناوشکن جماران مسئله مهمی بود و نشان داد که ایران برای اقتدار خود لحظهای آرام نمینشیند. البته مسائل دیگری هم در صحنههای بینالمللی داشتهایم.
* در حال حاضر آمریکاییها تلاش زیادی دارند تا حوزه نفوذ ما را محدود کرده و علیه ما اجماع ایجاد کنند ولی پس از حماسه 22 بهمن این نقشه هم به هم خورد.
* غربیها روی سقوط دولت برنامه ریزی کرده بودند بطوریکه آمریکاییها و رسانههای آنها القاء کرده بودند که چون دولت اصولگرا است نمی توان در ایران سرمیه گذاری کرد و باید صبر کرد تا با دولت بعدی کار کنیم. وقتی شرکتهای سرمایه گذاری مثل توتال دیدند که خبری نشد گفتند ما به ایران میآیم چراکه سارکوزی میگوید من نمیتوانم به صنعتگران بگویم به ایران نروید یا ایتالیا که قبل از حوادث اخیر گفته بود ما هم به ایران میرویم.
* وقتی آمریکا وزیر امور خارجه خود را به منطقه و کشورهای دیگر مثل برزیل میفرستد تا بگوید با ایران رابطه برقرار نکنید و نتیجه هم نمیگیرد نشاندهنده قدرت ایران و ضعف آمریکا است درصورتیکه این کار را سفیر آمریکا هم میتوانست انجام دهد ولی آنها در این سطح مقامات خود را می فرستند و باز هم نتیجه نمیگیرند.
* از طرف دیگر نتانیاهو هم توجهی به حرف اوباما ندارد و عربستان مدعی هم قبلا در لبنان و امروز هم در یمن شکست خورد الان هم احساس میکند که در انتخابات عراق که این روزها اتفاق میافتد میتواند با قرار دادن سنیها و بعثیها مقابل شیعیان کاری صورت دهد اما هنوز ایران است که حرف اول را در عراق و منطقه میزند.
* ایران در دنیا چهره بسیار خوبی دارد ضمن اینکه هر کشوری هم ممکن است دچار بحران شود.
* مسلما فرهیختگان و نخبگان در جامعه حوزه نفوذ دارند؛ بنده در مجلس خبرگان پیشنهاد کردم که حداقل 50 گروه از نخبگان متعهد تشکیل شده و به دانشگاهها بروند و با اساتید و هیئت علمی دانشگاه و بعد دانشجویان و در مساجد با مردم عادی صحبت کنند تا به این شکل اطلاع رسانی خوبی صورت بگیرد.
* تا روی گروههای مرجع به دلیل حوزه نفوذ آنها، کار نکنیم، همبستگی کامل را به دست نخواهیم آورد. مقام معظم رهبری فرمودند اگر کسی اصول قانون اساسی را قبول داشته باشد اختلافات اشکال ندارد اما اگر هر مقدار این اختلاف کم باشد روی تقویت اصول مشترک اثرگذاری خواهد داشت.
* خیلیها به بنده گفتند خواص آن رسالتی را که به عهده داشتند انجام ندادند، پاسخ من به همه آنها این بود که این یک طرف قضیه است ولی طرف دیگر این است ما باید بینیم که چقدر به خواص اطلاع رسانی شده است، البته خیلی از مسائل روشن است.
* نکتهای که در این بین وجود دارد این است که هنوز ساز و کار منظمی برای اطلاع رسانی به خواص وجود ندارد. شما بعنوان رسانهها، روزنامهها، خبرگزاریها و رادیو خبر میدهید، خبرها زیاد است ولی خبرهایی که هدایتگر باشد و بصیرت را افزایش دهد کم است. شبکه اطلاع رسانی خبرهای اصلی و تحلیلهای خوب را زیاد عرضه نمیکند و شاید احساس من این باشد که بیشتر بر روی کمیت سرمایهگذاری میشود.
* خبرگان اکثرا ائمه جمعه هستند و به دلیل مسئولیت خود صحبتهایی داشته و زحمات آنها درخشان است. در مجلس خبرگان خیلی از مسائل، مطالب و پیشنهادات ارائه شده حالا نمیگویم همه شاید هم برخی تنبلی کردند یا اینکه عقیدهای دیگری داشتند ولی به طور کلی مجلس خبرگان نسبتا خوب کار کرده ولی حوادث پس از انتخابات تردیدهای جدیای در ذهن برخی از خواص ایجاد کرد که نقش رسانه و نقش تحلیلی آن در جامعه این است که اینگونه مشکلات به وجود نیاید.
* گاهی بحثهای فرعی بدون جواب روی هم جمع میشود که در این صورت این تلقی در جامعه ایجاد میشود که این افراد روی اصول هم حرف دارند درصورتیکه اگر زود بحثهای فرعی را حل و فصل کنیم، قضیه تمام میشود.
* در حوادث اخیر برخی نخبگان «کپ» کردند که باید سریع به آنها نهیب زده شود تا بیدار شوند؛ البته در جامعه ما نقش رسانه است که میتواند خواص را بیدار کند البته خود رسانهها هم جزو خواص هستند یعنی کسانی که در رسانه کار میکنند تحلیل میدهند پس جزو خواص هستند.
* تهدیدات امنیتی که ما در صحنه جهانی داریم بیشتر مسائل اقتصادی و سیاسی است که این تهدیدات در حال حاضر هم میتواند برای ایران مشکل ساز باشد ولی در هر صورت ما باید به سرعت پروژهها را پیش برده و یقیننا استفاده از منابع پولی و فناوری دنیا در خیلی از عرصهها برای ما ضرورت است زیرا عدم استفاده از آنها سرعت ما را میگیرد.
* تحریمها و عدم همکاریهای یک جهت مثبت دارد و آن اینکه باعث میشود خیلی از کارها را خودمان انجام دهیم ولی در عین حال جهت منفی هم دارد و آن اینکه مثلا فرض کنید اگر پیش بینی رشد اقتصادی ما 8 بوده سرعتش کم شده است البته عملکرد ما خوب بوده ولی باید خوبتر باشیم، پس این یک تهدید است.
* اگر ما به لحاظ اقتصادی و نظامی قویتر باشیم حرفمان در دنیا رو به جلو پیش میرود و هر مقدار که ما ضعف و محدودیت داشته باشیم دشمنان ما پررو تر خواهند کرد.
* اگر قدرت نباشد سیاست حرفی برای گفتن ندارد؛ اگر ما سیاست را بشکافیم از دورن آن قدرت بیرون میآید. یعنی وزن یک کشور به وزن فرهنگی، نظامی، امنیتی و... آن مربوط میشود. همین دستگیری عبدالمالک ریگی نشانه قدرت سرویس اطلاعاتی ما است. قدرت سرویس اطلاعاتی این است که بر دشمنان سلطه و نفوذ داشته باشد و این نشان میدهد که این سیستم اطلاعاتی کار میکند و زنده است و نفوذ دارد.
* این نشان میدهد این سیستم نه تنها اطلاعات دارد بلکه میتواند عملیات اطلاعاتی هم انجام دهد؛ و این الگو است چراکه این کار انجام شد بدون اینکه درگیری شود و به کسی آسیبی برسد. حال اگر این کار در آمریکا صورت میگرفت رسانهها برای آن سر و صدا میکردند.
* این یک بحث خیلی مهم است که سیستم بتواند به روز کار کند، لذا اگر ما این سیاست را بشکافیم و هر قدر قدرت اطلاعاتی، فرهنگی و اقتصادی ما زیاد باشد حرف ما جلو است و در دیپلماسی جلو هستیم.
* ما همواره میگفتیم که وزارت اطلاعات چه سازمان باشد چه وزارت باید نفوذ و دسترسی به اخبار دشمن داشته و بتواند اخبار و اطلاعات را جمعآوری و سپس تجزیه و تحلیل کند و با تجزیه و تحلیل بتواند سیاستی امنیتی برای نظام ترسیم کند.
* نقش اطلاعات در سطوح بالای آن نیست بلکه در بدنه کارشناس و سران اطلاعاتی آن است چون در وزارت، کار نرمافزاری میشود و هر مقدار افراد با تجربه، با سواد و شجاع و با ایمان آنجا باشند بهتر است ولی در کل سیستم باید قوی باشد.
* در لایههای بالایی ممکن است چنین اتفاقی رخ دهد اما شما باید کل دولت را نگاه کنید؛ روسای جمهور و وزرا نقش دارند ولی نقش آنان وقتی چشمگیر است که بدنه کارشناسی و مدیریتی دولت قوی باشد. سیستم باید تقویت شود و در این صورت است که کارها جلو میرود؛ به عنوان مثال اگر وزارت نیرو، دارای نیروگاه قوی باشد، شبکههای آن منظم و سدهای آن پرآب باشد هر کسی وزیر باشد برق تولید میشود یعنی اگر بدنه کارشناسی و مدیریتی قوی باشد کار هم جلو میرود.
* عصر امروز، عصر سیستمها است و ما در عصر سیستمها زندگی میکنیم، نمیگویم وزرا و معاونین تاثیر ندارند ولی بدنه مهم است.
* مثلا در مورد رییس جمهور هم این مسئله قابل تعمیم است و به نظر من این مقدار سرمایه گذاری روی رییس جمهور درست نیست بلکه باید روی مدیران و کارشناسان و بدنه سرمایه گذاری کرد.
* در وزارت اطلاعات تا افراد رد صلاحیت نشوند تسویه نمیشوند؛اساسا وزارت اطلاعات نسبت به اعضا و به منابع خود تعصب دارد و نیروها را دفع نمیکند. بنظر من کسانی هم که دفع میکنند اشتباه میکنند چون این عناصر اطلاعاتی افراد موثر و با تجربه ای هستند و باید آنها را نگه داشت.
* در وزارت اطلاعات باید به جای تسویه، کنترل صورت بگیرد. ما در وزارت اطلاعات روی کسانی که اعتماد داریم هم کنترل میکنیم. کنترل در آنجا شدیدتر است اما اساساً همه تلاش ما در وزارت اطلاعات این است که این سیستم تقویت شود. برخی هم که بازنشسته میشوند طبق قانون باید بروند ولی اگر من مسئول بودم نمیگذاشتم، زیرا برای تربیت یک نیروی جدید باید چند میلیارد هزینه و زمان زیادی صرف کنیم.
* فرد باتجربه تا خبر را میبیند میفهمد چه اتفاقی افتاده است، مثلا اگر در شوش انفجاری صورت گرفته باشد آن فرد میفهمد که چرا این کار انجام شده و یا با گزارش خبر متوجه میشود عوامل آن به چه شکل هستند.
* افراد با تجربه، سیستم را میشناسند و شم اطلاعاتی را براساس تجربه به دست آوردهاند لذا نباید این فرد را کنار گذاشت؛ این یک عنصر مفید است و که اگر اشکالاتی دارد باید آنها را از طریق کنترل و هدایت حل کرد.