۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۰۶۸۶
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۷ - ۰۶-۰۲-۱۳۸۹
کد ۱۱۰۶۸۶
انتشار: ۱۱:۲۷ - ۰۶-۰۲-۱۳۸۹

من فقط براي فرهيختگان فيلم نمي‌سازم

تهمينه ميلاني
«تسويه حساب» اثر ما قبل آخر تهمينه ميلاني پس از سه سال توقيف اين روزها روي پرده سينما‌هاي تهران و چند شهر ايران است.

اين فيلم ميلاني با حاشيه‌هاي زيادي همراه شد و همين دو روز پيش هم خبر رسيد كه اكران آن در سينماهاي اردبيل ممنوع شده است. با اين حساب «تسويه حساب»اولين فيلمي است كه اكران آن مشروط به شرايط هر استان است. اين اثر ميلاني نيز همچون آثار اخيرش پيرامون مسائل و مشكلات زنان ايران است. به مناسبت اكران فيلم به سراغ او رفتيم تا در دو هم از نكات مثبت فيلم بگويم و هم از نقايص آن.

خوبي‌ها: كارگرداني منسجم

شايد اولين سوالي كه پيرامون آثار اخير شما مطرح مي‌شود اين است كه چرا تهمينه ميلاني با آثار درخشاني همچون« افسانه آه» كه به نظرم يك اقتباس درخشان از «تلخون» صمد بهرنگي و همينطور تئوري آنيما و آنيموس يونگ بود، به ناگاه تغيير مسير مي‌دهد و به مسائل پيرامون حقوق زنان و مشكلات آنان در جامعه ايران مي‌پردازد؟

زنان بيش از نيمي از جامعه ايران را تشكيل مي‌دهند، با يك بررسي ساده متوجه مي‌شويم كه در جامعه فرهنگي ما به آن ميزان كه قصه و فيلم درباره مردان وجود دارد، درباره زنان نيست. از نظر من هدف هر انسان والايي رساندن جامعه‌اش به يك تعادل است تا با يك جامعه خوشبخت و خوشحال روبه‌رو باشيم پس با اين هدف بايد درصدد برطرف كردن نقايص و عيب‌هاي جامعه خود باشيم. كشور ما طبق پژوهش‌هاي موجود داراي 22 گونه فرهنگي است و به‌طور شفاف‌تر اگر بخواهم بگويم اين‌گونه است كه فرهنگ موجود در مثلا كردستان با فرهنگ حاكم بر تركمن صحرا متفاوت است اما پايه و اساس ظلم به زنان جامعه در همه اين جوامع يكسان مي‌باشد پس من به عنوان يك فيلمساز بايد درصدد حل اين نقايص بر بيايم. طبيعتا در چنين نظام مردسالاري است كه وقتي منتقدي وارد عمل مي‌شود باعث پريشاني عده زيادي است، خب يك عده ميل ندارند كه موقعيت خود را از دست بدهند. براي مثال اگر پدري در خانواده‌اش يك نظام مرد سالار را حاكم كرده است دوست ندارد به طور برابر در خانواده قرار بگيرد.

پس شما مشكل را يك معضل اجتماعي مي‌بينيد كه در فرهنگ اكثر ايراني‌ها وجود دارد؟

سوال شما را دوست دارم با يك سوال ديگر پاسخ دهم، چرا اغلب زناني كه به سينما مي‌روند با آثار من ارتباط بر قرار مي‌كنند؟

چون شما در آثارتان مشكلات و مسائل آنان را مطرح مي‌كنيد.

كاملا درست است، چرا عده‌اي از ديدن فيلم‌هاي من ناراحت مي‌شوند؟ چون بايد بعد از بيرون آمدن ازسالن سينما با همسر و دختران خود وارد بحث شوند. آنها از اين‌كه فيلم‌هاي من يك نظم مردسالار را به‌هم ريخته عصباني هستند. به خاطر همين مسئله من از نقد‌ها نمي‌هراسم و حتي جواب هم به اين‌گونه صحبت‌ها نمي‌دهم چون به‌نظرم دموكراسي همين است، به‌خاطر ندارم كدام فيلسوف بزرگ فرموده بود:« من جانم را مي‌دهم تا مخالفم حرفش را بزند.» اين يك نشانه از پويايي است و مسيري كه سرانجام به موفقيت ختم مي‌شود. به نظرم اين چالش اجتماعي در نهايت به نفع همه ماست.

شايد همين روحيه شما باعث شده زنان جامعه ايران با آثارتان ارتباط بر قرار كنند؟

و البته مردان، باور نمي‌كنيد پس از نمايش هر فيلم من، عده زيادي از مردان از همه جاي دنيا با من تماس مي‌گيرند و مي‌گويند تو الان يك برادر در آمريكا يا در شيراز داري. اين را فراموش نكنيم همه مردان ما خواهر، مادر و همسر دارند.

هرگز اين خاطره را فراموش نمي‌كنم كه يكي از كارگردان‌هاي خوب ما زماني كه « دو زن» را ساختم با من تماس گرفت و درحالي كه گريه مي‌كرد مي‌گفت تو زندگي مادر من را ساختي. پس آثار من با جنسيت مرد كار ندارد بلكه با ذهنيت مردسالار است كه دچار مشكل است، مهم اين نيست كه تو زن هستي يا مرد بلكه مهم اين است كه ذهنيت تو چگونه شكل گرفته براي مثال در مجلس شوراي اسلامي قانوني را داشتند به تصويب مي‌رساندند به نام حمايت از خانواده كه اغلب راي‌دهندگان به اين قانون اتفاقا زنان نماينده بودند.

برسيم به خود فيلم، يكي از اشتراكات آثار شما به ويژه در دهه اخير پرداخت قوي داستان در طول فيلم است، به طوري كه به ظن بنده تهمينه ميلاني را به يكي از قصه‌پردازان خوب سينماي ايران تبديل كرده است. خيلي دوست دارم از نحوه نگارش آثار شما مطلع شوم؟

زماني كه يك ايده به ذهن من مي‌رسد تا هنگامي كه روي كاغذ پياده مي‌شود چيزي حدود شش ماه طول مي‌كشد. در واقع من در ذهن خودم به قصه شاخ و برگ مي‌دهم و آن را به صورت يك فيلم سينمايي در ذهنم مرور مي‌كنم اما زمان نگارش فيلمنامه‌هاي من اغلب در طول يك شب صورت مي‌گيرد يعني من از يك شب تا صبح فيلمنامه آثارم را پياده مي‌كنم و در بازنويسي هايم چيزي حدود 10 درصد را تغيير مي‌دهم. آن هم بيشتر مسائل تحقيقاتي و روانشناسي است كه در مشورت‌هايم با افراد آگاه و متخصص به آن امور صورت مي‌گيرد. چون من فيلمنامه را در ذهنم به صورت يك فيلم سينمايي مي‌بينم آدم‌ها، سكانس‌ها و شخصيت پردازي‌ها همگي اتوماتيك وار در ذهنم نقش مي‌بندند.

يكي از ويژگي‌هاي آثار شما جلب رضايت قشر متوسط جامعه ايران نيز است؟

قشر متوسط در جامعه ما قشر بسيار وسيعي است و من هميشه دوست داشتم براي اين طبقه اجتماعي فيلم بسازم چون آگاهي چنداني از نوع زندگي طبقه محروم و فقير جامعه ندارم.

در ضمن اين را هم بايد بگويم هم قشر فقير و هم قشر مرفه جامعه يكسري المان‌هاي خاصي را دارند كه كاملا مشهود و مشخص است. طبقه متوسط بخش عمده‌اي از جامعه ايران را تشكيل داده است كه پيچيدگي‌هاي رفتاري زيادي هم دارند.

از نگاهي ديگر من براي فرهيختگان جامعه نيز فيلم نمي‌سازم البته در تمام آثارم تلاش كرده ام كه وقتي يك فرهيخته به تماشاي اثرم مي‌نشيند بگويد ميلاني در كارش غلط نداشت. در نهايت بايد بگويم« دو زن»، «آتش بس»، «زن زيادي» و همين «تسويه حساب » همگي متعلق به طبقات متوسط جامعه ما هستند با اين تفاوت كه قهرمان يكي معلم است و ديگري چهار زن بزهكار.

در« تسويه حساب» نكته‌اي كه نظرم را به خود جلب كرد اين بود كه ميزانسن‌ها خيلي روان هستند و به نوعي بازيگران در آن حل مي‌شوند.

من قبل از شروع فيلمبرداري به همراه فيلمبردارم و گروه بازيگران در دكورهاي ساخته شده تمرين‌هاي زيادي را انجام مي‌دهيم. اگر احساس كنم بازيگرم در ميزانسن تعيين شده‌ام راحت نيست آن را تغيير مي‌دهم تا فرصت عرض اندام بيشتري را داشته باشد.

يادم مي‌آيد سر فيلمبرداري «سوپر استار» يك خانه قديمي را شما تخريب كرديد و به جاي آن خانه شهاب حسيني و مادرش را ساختيد. در« تسويه حساب» هم اين اتفاق روي داد؟

از نظر من و همسرم لوكيشن‌هاي يك فيلم دست كمي از بازيگران آن ندارند، يكي از نكات آزاردهنده در سينما و تلويزيون ما عدم تنوع در لوكيشن فيلم‌ها و سريال‌ها است. براي مثال خانه يك حاجي بازاري با خانه يك پزشك تفاوت ندارد اما من سعي مي‌كنم با توجه به چينش اشيا در محيط به شخصيت پردازي درست برسم. در« تسويه حساب» هم مانند«آتش بس» و «سوپر استار‌» ما چندين لوكيشن را در يك مكان ساختيم. خانه حامد بهداد، رستوراني كه چهار دختر با سياوش طهمورث رو‌به رو مي‌شوند، خانه چهار دختر و آسايشگاهي كه لادن مستوفي به ديدن مادرش مي‌رود در واقع يك مكان هستند كه ما با ساخت و ساز آنها را تغيير داديم .

بعد از «آتش بس» ظاهرا به يك گروه ثابت رسيده‌ايد، حضور عليرضا زرين دست، مستانه مهاجر، اسحاق خانزادي، ناصر چشم آذر و عباس خواجه‌وند در اين سه كار اخيرتان ديده مي‌شود. و ناصر چشم آذر نت‌هاي ثابتي را براي شما مي‌نويسد كه تبديل به لوگوي آثار شما شده اند؟

من شايد جزو معدود كارگردان‌هايي هستم كه تمام مراحل فني آثارم را به شدت زير ذره‌بين قرار مي‌دهم. سر تدوين، موسيقي و صداگذاري لحظه‌اي استديو را ترك نمي‌كنم.
البته اين به اين معنا نيست كه نظرم را به افراد تحميل كنم بلكه به آنها مي‌گويم شما كارتان را بكنيد اگر خوب بود حتما مورد استفاده قرار مي‌گيرد. اما در مورد گروه كه فرموديد بايد بگويم من با فيلمبرداران زيادي كار كردم و از تجربه همكاري با اين دوستان نيز بسيار راضي هستم اما در طول اين دوران بيشترين تفاهم را با آقاي زرين‌دست داشته‌ام. هميشه خود ايشان به من مي‌گويد كه فيلمنامه‌هاي تو تصويري است و من وقتي فيلمنامه‌هايت را مي‌خوانم ميزانسن را سريع مي‌گيرم.

بدي‌ها: فيلمنامه شعاري

در روزهاي اخير نقدهاي تندي را عليه فيلم شما خواندم، دوست داشتم ابتدا نظرتان را درباره اين تحليل‌ها بدانم؟

در ساليان اخير معضلي به نام دسته و باند در نقد نويسي ما وارد شده است. بدين نحو كه با باج‌خواهي مي‌خواهند به مقاصد خود برسند البته همه مي‌دانند كه اين عده چه كساني هستند. به ياد دارم يكي از همكاران كارگردان بنده چند فيلم ضعيف ساخت و اين منتقدان عليه آثارش جبهه گرفتند، اين كارگردان آمد و همه اين دوستان را برد در دفترش و آنها را استخدام كرد و الان همه آن منتقداني كه عليه فيلم آن كارگردان بودند مرتب به تعريف و تمجيد از آثار آن فيلمساز مي‌پردازند. خب همانطور كه مي‌داني من براي اين افراد ذره‌اي ارزش قائل نيستم پس اصلا هم مهم نيست كه درباره آثارم چه مي‌گويند.

حرف منتقدان براي شما مهم است؟

صد درصد، ولي من دنبال حرف منطقي و حسابي مي‌روم حتي اگر از من ايراد گرفته باشد، كار منتقد پيدا كردن ايرادات يك هنرمند است اما اين افراد مي‌گويند من منتقد هستم و وقدرت دارم پس تو بايد من را بخري. من هم موافقم كه آثار من نمي‌تواند با بخشي از جامعه ارتباط برقرار كند چون مقوله هنر اساسا يك مقوله سليقه‌اي است. براي مثال من سينماي آمريكا را بسيار دوست دارم ولي شما با سينماي اروپا ارتباط برقرار مي‌كنيد. نمي‌توانم شما را محكوم كنم فقط به اين دليل كه از سليقه من پيروي نمي‌كنيد. پس حرف آن عده به‌خصوص سليقه هم نيست بلكه نقد شخصيت خود من است نه آثارم.

يعني الان شما قبول نداريد برخي از سكانس هاي «تسويه حساب» شعاري است؟ مثل سكانس پيرمرد يا آن كارگردان كه رسما مانيفست صادر مي‌كند؟

وقتي شما مي‌خواهيد يك نفر را نصيحت كنيد به او پرخاش نمي‌كنيد بلكه سعي مي‌كنيد در صدد تفهيم او بر بياييد. من اسم اين كار را شعار نمي‌گذارم. اين مسير فيلمسازي من بوده از «بچه‌هاي طلاق» تا «پرنسيب». منتها زمان «بچه‌هاي طلاق» آن باندها وجود نداشتند كه فضا را سمپاشي كنند وگرنه مسير فيلمسازي من تغيير نكرده است.

در مورد سكانس محمد نيك بين چه صحبتي داريد؟ تنها مرد خوب فيلم همسر واقعي شماست.

اصلا موافق اين مسئله نيستم. من در فيلمم پيرمرد خوب هم دارم، پليس خوب هم دارم. يك چيز را هم بگويم چند نفر از كساني كه به سينما مي‌روند مي‌دانند محمد نيك‌بين همسر واقعي من است؟ پس با آن شخصيت ارتباط بر قرار مي‌كنند. آن نقش را هم بر اساس خصوصيات ظاهري آقاي نيك‌بين به ايشان واگذار كردم و به‌نظرم خيلي هم خوب جواب داد. اين حرف‌هايي كه مي‌زنيد من هم شنيده‌ام و فقط مي‌توانم دليل آن را بهانه‌جويي عنوان كنم. اين دوستان چيزي نتوانستند از فيلم پيدا كنند و بند كردند به همسر من، مگر اين همه كارگردان همسرانشان را بازيگر مي‌كنند ايرادي دارد كه براي من ايراد به شمار مي‌رود؟

حامد بهداد چرا هميشه چند دقيقه پس از السا فيروز‌آذر به خانه مي‌آيد؟

چون درام با حضور ناگهاني بهداد است كه شكل مي‌گيرد. وگرنه دو تا خواهر كنار هم بنشيند و با هم حرف بزنند، چه نكته جالبي دارد؟

پس در نهايت موافق نيستيد كه فيلم مانيفست مي‌دهد؟

ببينيد «تسويه حساب» به بررسي مشكلات اجتماعي مي‌پردازد. به اينكه چرا يك كارگردان و روشنفكر كه بايد الگوي جامعه باشد به هرزگي و چشم چراني مي‌پردازد. بياييد باور كنيم كه اين مشكلات در جامعه ما وجود دارد، با نفي آن و پاك كردن صورت مسئله به جايي نمي‌رسيم.

فيلم را با مردم تماشا كرده‌ايد؟ واكنش آنها چگونه است؟

بله فيلم را در سه سالن همراه با مردم ديده‌‌ام. به آنچه كه مد نظرم بود رسيدم، آن جا‌هايي كه بايد بخندند، مي‌خندند و آن جا‌هاي كه بايد گريه بكنند، گريه مي‌كنند.

و حرف آخر؟

اميدوارم سينماي اجتماعي ايران به آنچه كه مد نظر همه ماست برسد.

تهران امروز

ارسال به دوستان
وبگردی