داستان دختر زیبایی که به ترتیب پسر، پدر، وزیر و شاه را شیفته خود ساخت، یکی از روایتهای جذاب تاریخی است که در ادبیات و فرهنگ عامه به اشکال مختلف نقل شده است.
در این ماجرا، زیبایی خیرهکننده دختر ابتدا پسر، سپس پدر او، بعد وزیر و در نهایت شخص شاه را مجذوب خود میکند. این عشقهای پی در پی باعث ایجاد رقابتها، حسادتها و درگیریهای عمیقی میان این افراد میشود و در نهایت منجر به تحولات و حتی تراژدیهایی میگردد.
این روایت معمولاً به عنوان نمادی از قدرت زیبایی و عشق در تغییر معادلات قدرت و روابط اجتماعی به کار میرود و در ادبیات کلاسیک و داستانهای عامیانه مشرق زمین ریشه دارد.