عصر ایران؛ علی بهاری- اخیراً زینب موسوی مهمان برنامه «رک» بود و در گفتوگو با مجید واشقانی اظهار کرد: «بابت شوخیای که با فردوسی کردم عذرخواهی نمیکنم؛ چون اگر قرار باشد بابت آن معذرت بخواهم، ممکن است بعدا بگویند بابت فلان شوخی یا بهمان شوخی هم باید عذرخواهی کنی. این مسئله توقف ندارد و همینطور پیش میرود.» (نقل به مضمون) در این باره چند نکته قابل تأمل است:
۱. مسئله دقیقاً همینجاست؛ همه شوخیها در یک سطح قرار ندارند و همه چهرهها هم یکسان نیستند. خانم موسوی در برنامه «میز نارنجی» را مثال زد و گفت ممکن است با یک میز شوخی کند و بعد هواداران میز نارنجی اعتراض کنند. این قیاس، آشکارا مغالطه است. میز نارنجی کجا و پدر معنوی زبان فارسی کجا؟ فردوسی صرفاً یک شخصیت تاریخی نیست؛ او معمار زبان و حافظ هویتی است که یک ملت بر آن ایستاده است. جایگاه او با اشیاء یا شخصیتهای عادی قابل مقایسه نیست.
۲. هر کسی حتی با شناخت ابتدایی از طنز درمییابد که میان «طنازی» و «فحاشی» فاصلهای جدی وجود دارد. در ویدئویی که چند ماه پیش پربازدید شد، آنچه دیده میشود شوخی نیست؛ فحاشی مستقیم است. ضعف در خلق شوخی، ناتوانی در ساخت موقعیت طنز و پناه بردن به فحاشی، نه تنها پذیرفتنی نیست بلکه به حیثیت هنر طنزپردازی نیز لطمه میزند.
۳. به نظر میرسد خانم موسوی هنوز مرز میان طنازی و بیاحترامی را بهدرستی نمیشناسد. این مسئله نه نیش و طعن، بلکه تذکری جدی است. آشنایی با اصول طنز و مطالعه عمیقتر در این حوزه ضرورتی انکارناپذیر است. تکیه بر چند هزار دنبالکننده در فضای مجازی، جای خالی دانش را پر نمیکند؛ هیچ رسانهای اصالت کتاب را ندارد.
۴. اشتباه در تشخیص مرز طنز و بیحرمتی، پیامدهایی فراتر از یک رفتار فردی دارد. چنین خطاهایی بهانه به دست کسانی میدهد که همیشه در کمیناند تا با عنوان «حفاظت از ارزشها»، راه نقد و طنز را مسدود کنند. وقتی رفتاری غیرمسئولانه در پوشش طنز ارائه میشود، در واقع پاسگلی است به دشمنان آزادی بیان و طنز پویا. مراقب باشیم چنین پاسگلهایی ندهیم