عصر ایران ؛ علی خیرآبادی - شب گذشته در آخرین قسمت برنامه پامپ امیرحسین قیاسی با مهران مدیری میزبانی کرد. اتقاقی که به جرات یکی از پرحاشیهترین اتفاقات رسانهای هفتههای اخیر بود. از همان لحظهای که خبر حضور مهران مدیری به عنوان مهمان پایانی منتشر شد، موجی از کنجکاوی و هیجان فضای مجازی را در بر گرفت و پس از انتشار تیزر، این انتظار به اوج خود رسید.
مخاطبان که عادت داشتند قیاسی را در قامت یک کمدین جسور و گاه بیرحم ببینند، منتظر بودند تا ببینند او چگونه با "غول مرحله آخر" طنز ایران روبرو میشود. اما آنچه در عمل رخ داد، نه تنها با انتظارات همسو نبود، بلکه به کلی خلاف جریان تمام قسمتهای پیشین این برنامه حرکت کرد.
در تمام طول این فصل، امیرحسین قیاسی با فرمولی مشخص و البته موفق پیش رفته بود. استراتژی او مبتنی بر قرار دادن مهمان در «موقعیت ضعف» بود. او با سوالاتی که گاه رنگ و بوی زرد به خود میگرفت و گاه با هدفگیری نقاط کور دانش مهمانان طراحی شده بود، فضایی کمدی میساخت که در آن، خودش دست بالا را داشت.

به یاد بیاورید قسمتهایی را که او خوانندگان نسل جوان پاپ، مانند اشوان یا اعضای گروه ماکان بند را با پرسشهای سادهای درباره مفاخر موسیقی ایران (همچون استاد عبدالحسین مختاباد) به چالش میکشید. عدم اطلاع مهمانان، لحظاتی کمیک خلق میکرد و قیاسی پیروزمندانه بر این ناآگاهی سوار میشد. یا در نمونهای دیگر، شوخیهای تند و تیز با سبک زندگی و محل سکونت فریبا نادری در زعفرانیه، که موجی از واکنشهای منفی مردمی علیه آن بازیگر را برانگیخت و دقیقاً همان چیزی بود که برنامه به دنبالش بود: وایرال شدن از طریق ایجاد جنجال.
اما در رویارویی با مهران مدیری، ورق کاملاً برگشت. مصاحبه آنطور که مدنظر تیم سازنده بود پیش نرفت و جنس این گفتوگو از بیخ و بن با تجربیات قبلی متفاوت بود. قیاسی که همواره فرد غالب و مسلط صحنه بود، این بار در برابر کاریزما و تجربه سنگین مهران مدیری، عملاً خلع سلاح شد. مدیری نه تنها اجازه نداد قیاسی او را به گوشه رینگ ببرد، بلکه با تسلطی مثالزدنی بر اتمسفر مصاحبه، کنترل کامل فضا را در دست گرفت. شوخیهای قیاسی یکی پس از دیگری بیاثر میماند و به دیوارِ بیتفاوتی یا پاسخهای رندانه مدیری برخورد میکرد.
چرایی این اتفاق را میتوان در یک دیالوگ کلیدی و طلایی در اواسط مصاحبه جستجو کرد؛ جایی که فلسفه برنامه قیاسی زیر سوال رفت. زمانی که قیاسی سعی کرد با پرسیدن درباره کلکسیون ساعت و داراییهای شخصی مدیری، همان مسیر همیشگیاش را طی کند، با سد محکمی مواجه شد. مدیری صراحتاً پرسید: «برنامهتان زرد است؟ چه اهمیتی دارد این موضوع؟» این پاسخ، فقط یک جواب ساده نبود، بلکه نقد صریح محتوای برنامه در دلِ خود برنامه بود. مقایسه این واکنش با واکنشهای منفعلانه سایر مهمانان، تفاوت عیار مهمان آخر را نشان داد.
در این قسمت، انگار قانون نیوتن در برنامهسازی اجرا شد: هر عملی را عکسالعملی است. قیاسی که همیشه مهمانان را در موقعیتهای معذبکننده قرار میداد، این بار خود در همان جایگاه نشست. مهران مدیری نشان داد که دود هنوز از کنده بلند میشود. او با هوشمندی تمام، به جای دفاع از خود، به نقد فرم و محتوای برنامه پرداخت و با عباراتی که گاه به شوخی و گاه جدی، برنامه را «مبتذل» و قیاسی را «بیاستعداد» خطاب میکرد، نوع متفاوتی از طنز را رقم زد. طنزی که در آن، مجری قربانیِ بازی خودش شده بود. این اپیزود نهایی، درس بزرگی بود که نشان داد فرمولهای تکراری همیشه جواب نمیدهند، بهویژه وقتی حریف مقابل، استاد مسلم بازیگردانی در رسانه باشد.