عصر ایران - در حالی که بسیاری آغاز دانش آیرودینامیک را به دوران ابرخودروهای مدرن نسبت میدهند، یک خودروی خانوادگی در حدود یک قرن پیش، اصول این علم را در صنعت خودروسازی پایه گذاری کرد. در اوایل دهه ۱۹۳۰ میلادی، مهندس «سر دنستون برنی» خودرویی را طراحی کرد که با نام «برنی استریملاین» شناخته شد؛ وسیلهای با ظرفیت ۷ سرنشین که شباهت بیشتری به بدنه هواپیما داشت تا خودروهای سنتی آن زمان.
خودروهای طراحی شده توسط برنی به استریملاین کارز شهرت یافتند.
در دورانی که اکثر خودروها دارای ظاهری جعبهای و ایستاده بودند، برنی استریملاین از بدنهای روان و منحنی بهره میبرد. ویژگیهای فنی برجسته این خودرو شامل موارد زیر بود:
موتور عقب: قرارگیری پیشرانه در قسمت انتهایی خودرو جهت بهبود فضا.
کاهش ضریب پسا: طراحی متمرکز بر عبور بهتر جریان هوا و کاهش مقاومت باد.
پایداری و فضا: بهینهسازی چیدمان داخلی برای افزایش فضای مسافران و بهبود ثبات در حرکت.
نتیجه این طراحی، تولید خودرویی بود که علاوه بر ظاهر آیندهنگرانه، عملکردی فراتر از زمان خود داشت. این بنا سواری بیصداتر، بهرهوری سوخت بالاتر و کابینی جادار را ارائه میداد؛ ایدههایی که دههها بعد به جریان اصلی صنعت خودرو تبدیل شدند.
اگرچه تنها تعداد انگشتشماری از این خودرو ساخته شد، اما تأثیرات آن در طراحیهای مدرن، مدتها پیش از ظهور شبیهسازهای کامپیوتری و تونلهای باد پیشرفته، به وضوح قابل مشاهده است.
نگاهی به درون و جزئیات یک خودروی استریملاین

شرکت Streamline Cars Ltd شرکتی بود که مسئول ساخت خودروی برنی طراحی شده توسط دنستون برنی بود.
سر دنستون برنی به عنوان طراح کشتی هوایی معروف شد و بیشتر به خاطر کارش در پروژه R100 برای شرکت ویکرز در هوودن شناخته میشود. از سال ۱۹۲۷، ۱۳ خودرو در میدنهد ساخته شد. هرکدام از این خودروها متفاوت بودند، چرا که بیشتر بهعنوان نمایشگرهای اختراعات او طراحی شده بودند تا خودروهایی برای تولید انبوه.
سر دنستون برنی

موتور و سیستمهای اجرایی
این خودروها ویژگیهایی داشتند از جمله تعلیق مستقل، ترمزهای هیدرولیکی، سیستم گرمایش و تمامی صندلیها در داخل پایه چرخها قرار داشتند. سیستم جرقهزنی و دیگر کنترلها از طریق کابلهای انعطافپذیر که در لولههای مسی قرار داشتند، عمل میکردند که این ویژگی مطابق با شیوههای صنعت هواپیمایی آن زمان بود.
موتور خودروها در قسمت عقب قرار داشت و دارای دو رادیاتور بود. اولین خودرو از شاسی جلو-چرخمحور آلوِیس استفاده کرده بود که بهطور معکوس طراحی شده بود، اما بهگونهای تغییر یافته بود که چرخهای جلویی خودرو بتوانند فرمان بزنند. خودروهای بعدی از موتورهای Beverley straight 8، Lycoming و Armstrong Siddeley استفاده کردند.
بدنه
بدنه آیرودینامیکی این خودرو بسیار طولانی بود، چیزی نزدیک به ۶.۱ متر. چرخ اضافی داخل یکی از درهای عقب قرار داشت که احتمالاً فشار زیادی به لولاها و ستون در وارد میکرد.
طراحی آیرودینامیک غیرعادی خودرو، با پیشآمدگی جلویی کم و پیشآمدگی طولانی عقب (که موتور در آن قرار داشت) جلب توجه میکرد.
زیر خودرو نیز با ورق فلزی پوشانده شده بود تا کارایی آیرودینامیکی آن افزایش یابد. خودرو با طراحی خود به آینده در زمینه بهرهوری فضای داخلی اشاره میکرد، زیرا دارای یک فضای داخلی هفتنفره بود و حتی بر اساس استانداردهای آن زمان، فضای سر بسیار مناسبی داشت، که بهطور خاص بهعنوان نگرانی طراح در نظر گرفته شده بود.
جنبه تجاری
هر خودرو به قیمت حدود ۱۵۰۰ پوند فروخته میشد. یک خودرو آبیرنگ در اواخر سال ۱۹۳۰ توسط شاهزاده ولز خریداری شد و یکی دیگر به نمایشگاه اتومبیل دیترویت در آمریکا ارسال شد.
در مجموع، ۱۲ دستگاه از این خودروها بین سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۱ ساخته شد، اما هیچکدام بهنظر نمیرسد که باقیمانده باشد. شرکت Crossley Motors مجوز ساخت خودروهای مشابه را گرفت و ۲۵ دستگاه از مدل Streamline ساخت، که از این تعداد دو خودرو هنوز موجود هستند.
شرکت Streamline Cars در نهایت در سال ۱۹۳۶ تعطیل شد.
تجربیات رانندگی
گزارشها از کیفیت بالای سواری در حالت استاندارد تمجید کردند. وزن زیاد خودرو، که حدود ۱۹۰۰ کیلوگرم در مدل ۱۹۳۰ بود، ممکن است یکی از دلایل لغزش کلاچ در سرعت حدود ۱۲۲ کیلومتر بر ساعت باشد، که نزدیک به حداکثر سرعت ادعا شده برای خودرو بود. موتور بهطور کامل در پشت محور عقب قرار داشت، و این امر باعث ناپایداری خطرناک در شرایط آبوهوای مرطوب یا بادی میشد.
هیچ دو خودروی Streamline کاملاً مشابه هم نبودند و نسخه آزمایشی فقط ۵.۶ متر طول داشت و با فاصله چرخهای ۳.۸ متر برای فضاهای محدود مناسب نبود. این خودرو از بلندترین مدلهای Rolls-Royce هم طولانیتر بود و تنها حدود ۳۵۰ پوند ارزانتر از آن بود.